| عکس جلد کتاب "سفر کاری ویژه" نوشته رفیق لو وان هین. عکس: آنه کوان |
در اوایل دسامبر ۱۹۴۵، دقیقاً ۳ ماه پس از قرائت اعلامیه استقلال که منجر به تولد جمهوری دموکراتیک ویتنام شد، رئیس جمهور هو، آقای لو وان هین، وزیر کار در دولت موقت، را فراخواند تا وظیفه ویژهای را به او محول کند: به عنوان فرستاده ویژه دولت به استانها و جبهههای نبرد مناطق جنوب و جنوب مرکزی اعزام شود تا نامههای رئیس جمهور هوشی مین و وزیر کشور و معاون وزیر دفاع ملی ، وو نگوین جیاپ، را بخواند و سربازان و مردم را تشویق کند تا مصمم به مبارزه با دشمن و محافظت از کشور باشند؛ سازمانهای اداری محلی را بازرسی و اصلاح کند تا آنها را متحد کند، وضعیت نظامی را بررسی کند... زیرا این زمانی بود که ما در حال ایجاد یک دولت جوان در مناطق مختلف در شرایط "دشمنان داخلی و خارجی" بودیم، تا با ارتش چین مقابله کنیم، تا با استعمارگران فرانسوی که در ۲۳ سپتامبر ۱۹۴۵ برای حمله به جنوب بازگشتند و به تدریج منطقه جنوب مرکزی را اشغال میکردند، مبارزه کنیم.
سفر کاری ویژه وزیر لو وان هیِن، دو ماه و ۱۸ روز، از ۵ دسامبر ۱۹۴۵ تا ۲۳ فوریه ۱۹۴۶، به طول انجامید و خاطرهای از یک سفر دشوار و خطرناک در دوران «آتش و خروشان» و «تهدیدکننده زندگی» دولت انقلابی ویتنام درست پس از استقلال است.
علاوه بر این، رئیس جمهور هو، با نشان دادن رفتار انسانی و عاطفی خود، وظیفه ویژهای را به فرستاده ویژه، له وان هین، محول کرد: خانم نام پونگ را پیدا کنید تا سلام عمو هو را برساند، او و فرزندانش را به هانوی دعوت کنید تا با آقای وین توی، که در آن زمان مشاور دولت موقت بود، زندگی کنند؛ خانم تان تای و خانم دوی تان را پیدا کنید تا سلام و آرزوی سلامتی او را برسانند و اطلاع دهید که دولت از این پس به هر یک از آنها مبلغی پول برای کمک به آنها در مواقع دشوار پرداخت خواهد کرد. رئیس جمهور هو با دقت دستور داد: «مبلغ مشخص را با رفقای کمیته مرکزی در میان بگذارید و سپس تصمیم بگیرید. اگر هر یک از شما ۵۰۰ دونگ دریافت کنید، خوب است». (طبق خاطرات آقای له وان هین)
ملاقات برنامهریزی نشده با مادام تو کونگ
در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۵، پس از همکاری با کمیته مرکزی و انجام وظایف محوله در هوئه ، ساعت ۹ صبح، آقای لو وان هین به همراه های تریو (نگوین خوآ وان) و یک نفر دیگر، برای ملاقات با خانم نام پونگ به کاخ آن دین رفتند. در این زمان، پس از انقلاب اوت، خانم نام پونگ و فرزندانش کاخ کین ترونگ را ترک کردند تا به کاخ آن دین برگردند و با ملکه مادر تو کونگ زندگی کنند.
خانم نام پونگ برای استقبال از هیئت به حیاط رفت و آنها را به اتاق نشیمن دعوت کرد - اتاقی مودبانه که به سبک اروپایی تزئین شده بود. خانم نام پونگ در حالی که برای مهمانان آب میریخت، از سلامتی آقای لو وان هیِن پرسید. او پاسخ داد و ادامه داد: «قبل از آمدن به اینجا، به دیدن مشاور رفتم و دیدم که او هنوز سالم است.»
وزیر به یاد میآورد: «وقتی صحبت میکردم، او با دقت گوش میداد، سپس ناگهان صندلی آورد و کنارم نشست، انگار میخواست دوباره حرفهایم را بشنود. من تعجب کرده بودم و نمیفهمیدم چه اتفاقی دارد میافتد، اما خوشبختانه رفیق های تریو سریعاً در گوشم زمزمه کرد که او کمشنوا است و باید بلند صحبت کند تا بتواند واضح بشنود.»
خانم نام فونگ پس از گوش دادن به سخنان آقای لو وان هین که حکم رئیس جمهور هو را مبنی بر قصد دعوت او و نوههایش به هانوی برای زندگی با مشاور ارائه میداد تا خانواده بتوانند دوباره دور هم جمع شوند و شادتر باشند و دولت از همه چیز برای آنها مراقبت کند، به نظر میرسید که عمیقاً در حال فکر کردن است، رفتارش طوری بود که انگار گیج شده بود، دیگر حالت طبیعی نداشت.
لحظهای بعد او شروع به صحبت کرد: میخواهم از وزیر بخواهم که به رئیس جمهور هو گزارش دهد، از دریافت سلام رئیس جمهور در مورد سلامتیام بسیار متأثر و خوشحالم، بسیار سپاسگزارم. در مورد قصد رئیس جمهور هو برای آوردن من و مادرم به هانوی برای دیدار مجدد با مشاور، میخواهم نظر خود را به رئیس جمهور بگویم: در حال حاضر، مشاور در پایتخت هانوی تنهاست، با سبک و سیاق زندگیاش، دولت باید پول زیادی خرج کند تا او را به طور کامل تأمین کند. دولت تازه تأسیس شده است، با هزار و یک وظیفه، چقدر باید هزینه کند! ما باید از بارهای دیگر اجتناب کنیم. من و چهار فرزندم اینجا به خوبی زندگی میکنیم. با یک زندگی عادی، هنوز میتوانیم از خودمان مراقبت کنیم. اگر من و مادرم برای زندگی با مشاور برویم، دولت باید چندین برابر بیشتر پول خرج کند، فکر میکنم این درست نیست. لطفاً، رئیس جمهور هو، اجازه دهید من و مادرم موقتاً به اینجا پناه ببریم. وقتی اوضاع کشور ما تثبیت و بهبود یافت، برای بحث در مورد دیدار خانوادگیمان خیلی دیر نخواهد بود. ما از وزیر میخواهیم که از طرف ما به رئیس جمهور هو اطلاع دهد. ما بسیار سپاسگزاریم.
آقای لو وان هین با ثبت کلمات فوق، با خود فکر کرد: «خانم نام پونگ ماهرانه و مودبانه درخواست را رد کرد. اگرچه هنوز نیت واقعی او به طور قطعی مشخص نیست، اما استدلالهای او منطقی و انسانی به نظر میرسد.»
وقتی آقای لو وان هین و هیئت همراهش میخواستند برای خداحافظی بلند شوند، خانم نام پونگ آنها را متوقف کرد و گفت: «لطفاً چند لحظه صبر کنید، وزیر. من میروم داخل و به خانم تو کونگ میگویم، که از پذیرفتن شما خوشحال خواهد شد، وزیر.»
آقای لو وان هین به یاد میآورد: «در حالی که ما داشتیم فکر میکردیم که چگونه با مادام تو کونگ ملاقات کنیم، مادام نام پونگ از خانه بیرون آمد و با گرمی ما را به داخل دعوت کرد. اتاقی مجلل و با تزئینات فراوان بود که به سبک شرقی تزئین شده بود، بدون مبل، اما با یک میز بلند، حکاکی شده و طلاکاری شده با طلا، و دو ردیف صندلی در دو طرف، که آنها هم حکاکی شده و براق بودند.»
ملکه دواگر ...
آقای لو وان هین پس از نشستن، «گیج شده بود، چه کسی مکالمه را شروع میکند؟ آیا خانم تو کونگ باید به من سلام کند یا من اول به او سلام کنم؟ آیا باید به او سلام کنم و بگویم که از طرف رئیس جمهور هو برای عیادت از سلامتی خانم خای دین آمدهام؟ این کار شدنی نیست.»
در آن لحظه، خانم نام فوئونگ از جایش بلند شد و از مادام تو کونگ اجازه خواست تا وزیر کار دولت موقت جمهوری دموکراتیک ویتنام را که در یک سفر کاری به جنوب بود، معرفی کند، به دیدار خانواده مشاور برود و به استقبال مادام تو کونگ بیاید.
سپس گفتگو به شیوهای دیپلماتیک و مختصر ادامه یافت و مادام تو کونگ برای خداحافظی برخاست و به مادام نام پونگ دستور داد تا به استقبال هیئت ادامه دهد. گفتگو کافی بود، آقای لو وان هیِن خداحافظی کرد. مادام نام پونگ با ابراز شادی و رضایت خود، او را تا دروازه بدرقه کرد.
پس از این دیدار، آقای لو وان هین با خود فکر کرد: «مسئله بسیار حساسی بود که به آن فکر نکرده بودم. وقتی برای ملاقات با خانم نام پونگ رفتم، قصد نداشتم با خانم خای دین ملاقات کنم، به این دلیل قابل درک که چیزی برای ملاقات وجود نداشت. دلیل دیگر این است که به عنوان نماینده رئیس جمهور هو و نماینده دولت، باید در تمام روابط محتاط میبودم و نمیتوانستم تماسهای کنترل نشده برقرار کنم. اما با فکر کردن به گذشته، اگر با خانم نام پونگ ملاقات میکردم و سپس بدون پرسیدن درباره مادر مشاور وین توی، حتی با وجود اینکه آنها در یک خانه زندگی میکردند، آنجا را ترک میکردم، واضح است که این کار کاملاً درست نبود و باعث ایجاد سوالاتی برای خانم تو کونگ میشد. خانم نام پونگ این روانشناسی را درک کرد و با طبیعت مودب و حساس خود، ابتکار عمل را به دست گرفت تا به شیوهای هوشمندانه مرا عقب نگه دارد و شخصاً ملاقات بین خانم تو کونگ و من را ترتیب داد، اگرچه این ملاقات صرفاً ماهیت دیپلماتیک داشت، اما برای خانم تو کونگ بسیار معنادار بود.»
| رفیق لو ون هین. عکس: موزه دا نانگ |
گرم کردن قلب همسران اصلی دو پادشاه میهنپرست
همان بعد از ظهر، نوبت وزیر لو وان هیِن بود که از خانم تان تای و خانم دوی تان استقبال کند. او از در بیرون رفت تا به دو خانم خوشامد بگوید و آنها را به اتاق نشیمن دعوت کرد.
وزیر به یاد آورد: «این دو خانم دو نوع انسان بودند، با شباهتها و تفاوتهای آشکار. آنها در رفتارهای باوقار، مودب و فئودالی و شخصیت همسر اول سابقشان مشابه بودند. تفاوت این بود: خانم تان تای حدود ۶۰ سال سن داشت، لباسهای شیک میپوشید، مودبانه صحبت میکرد، شخصیت فئودالی داشت، اما ظاهری جدا و رهبانی به آن اضافه میکرد و گردنبند مهرهای بودایی به گردن داشت. عروس - خانم دوی تان - حدود ۴۰ سال سن داشت، لباس ساده میپوشید، هنوز زیبایی جوانیاش را حفظ کرده بود، اما سالم به نظر میرسید و سرشار از کار سخت یک کارگر عادی بود.»
نه تنها این، بلکه این دو زن دو سبک متفاوت داشتند و نحوه برخوردشان با یکدیگر نیز متفاوت بود، از تفاوت در ارشدیت بین مادر شوهر و عروس... از ابتدا تا انتهای مکالمه، خانم تان تای همه چیز را ادامه داد، خانم دوی تان کلمهای نگفت، گهگاه دهانش را باز میکرد و لبخند میزد تا موافقت و رضایت خود را نشان دهد.
هر دو خانم پس از اینکه آقای لو وان هیِن سلام و احوالپرسی خود را به رئیس جمهور هو ابراز کرد و برایشان آرزوی سلامتی نمود، از او تشکر کردند. سپس وزیر ادامه داد: «او همچنین افزود که از روزی که آقای تان تای و آقای دوی تان، به دلیل میهنپرستی و آرزوی آزادی و استقلال کشور، توسط استعمارگران فرانسوی دستگیر و به سرزمینی خارجی تبعید شدند، این دو خانم برای دههها تنها و منزوی بودهاند. مطمئناً این دو خانم با مشکلات زیادی روبرو بودهاند. رئیس جمهور هو میخواهد به این دو خانم اطلاع دهد که دولت ویتنام از این پس ماهانه ۵۰۰ دونگ به هر یک از آنها پرداخت خواهد کرد تا در این دوران سخت به آنها کمک کند. اگر این دو خانم هیچ مانعی نبینند و مایل به پذیرش باشند، من به رئیس جمهور هو گزارش خواهم داد تا او راضی شود.» پس از گوش دادن، به نظر میرسید که این دو خانم بسیار تحت تأثیر قرار گرفتهاند.
«پس از لحظهای سکوت، خانم تان تای، با نگاهی حاکی از احساس گناه، شروع به صحبت کرد: درست همانطور که رئیس جمهور هوشی مین فکر میکرد، از روزی که شوهر و فرزندانم، به دلیل تمایلشان به استقلال و خودمختاری کشور، توسط فرانسویها به سرزمینی خارجی تبعید شدند، ما مجبور بودیم تنها، تنها و بدون توجه کسی زندگی کنیم. حتی در خانواده سلطنتی، بسیاری از مردم از دست داشتن در این ماجرا میترسیدند. من خودم مجبور بودم برای گذراندن روز به بودا تکیه کنم. غیرمنتظره! واقعاً غیرمنتظره! دولت رئیس جمهور هوشی مین تازه چند ماه پیش تأسیس شده بود و رویدادهای مهم ملی در پیش بود، اما رئیس جمهور بلافاصله به ما فکر کرد، سلامهای محبتآمیز خود را فرستاد و حتی برای من و عروسم، خانم دوی تان، مقرری ماهانه بسیار سخاوتمندانهای فرستاد. ما واقعاً با یک سورپرایز بزرگ روبرو بودیم! بسیار سپاسگزارم!» این جملهی فرستاده ویژه است.
جلسه تمام شد. خانم تان تای اول از همه رفت. خانم دوی تان چند دقیقهای ماند.
«دستم را گرفت و گریه کرد، نمیتوانست کلمهای بگوید. سرانجام، با جملهای کوتاه و صمیمانه خداحافظی کرد: «افکار رئیسجمهور هوشی مین کاملاً درست است. ما تنها و بیکس زندگی میکنیم. ما دههها مجبور بودهایم در شرایط بسیار دشوار تحمل کنیم. فقط رئیسجمهور هو به ما فکر میکند. متشکرم، رئیسجمهور هو. متشکرم، وزیر!» آقای لو وان هین در خاطرات خود نوشت: «دیدار خانم تان تای و خانم دوی تان بسیار معنادار و پر از احساسات بود. خانمها به رئیسجمهور هو اعتماد داشتند، به دولت اعتماد داشتند و دیگر مانند گذشته در فضایی پر از اضطراب زندگی نمیکردند.»
وزیر لی وان هیِن پس از اتمام این مأموریت ویژه در هوئه اذعان کرد: «اقدام زیبای رئیسجمهور هو در قبال خانواده بائو دای، نسبت به تان تای و دوی تان، فضای ترس دیرینه را از بین برد. خبر دریافت یارانه توسط این دو بانو از دولت هوشی مین خیلی سریع پخش شد و همه را خوشحال و مطمئن کرد. بدیهی است که سیاستها و اقدامات رئیسجمهور هوئه بسیار منطقی و خالص بود و در قلب مردم نفوذ کرد و تأثیر سیاسی بزرگی ایجاد کرد که تا مدتها بعد به طور کامل مورد قدردانی قرار نگرفت.»
منبع: https://huengaynay.vn/chinh-tri-xa-hoi/dac-phai-vien-le-van-hien-voi-cac-ba-hoang-trieu-nguyen-sau-ngay-doc-lap-157259.html






نظر (0)