Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

سرزمین عشق انسانی

Việt NamViệt Nam27/01/2025


من در پایگاه مقاومت ویت باک متولد شدم و در دو سالگی به هانوی نقل مکان کردم. تا هفت سالگی با استان دیگری به نام تان هوآ آشنا نشدم. و نوعی سرنوشت وجود دارد که تان هوآ را به مکانی با خاطرات فراوان در خانواده من تبدیل می‌کند.

سرزمین عشق انسانی تصویرسازی: لو های آن

در اوایل سال ۱۹۵۴، پدرم که در آن زمان کادر فرماندهی داوطلبان جوانان مرکزی بود، به منطقه نگوک لاک فرستاده شد تا تشکیل تیم‌های کارگری غیرنظامی خط مقدم تان هوآ را برای خدمت به کمپین دین بین فو سازماندهی کند. یک بار، پدرم به من اجازه داد تا با گروهی از بچه‌ها از دفتر به سام سون برای اردو زدن بروم. در آن زمان، این مکان فقط یک کمون بود، یک دهکده ماهیگیری با خانه‌های چادری موقت، ردیف‌هایی از کاسوارینا و سواحل شنی سفید. ما آتش روشن کردیم و با دوستان محلی تعامل داشتیم. برای اولین بار، ماهی دریایی تازه خوردم، با بچه‌ها اینجا خوش گذراندم و صدف‌های زیبایی به من داده شد.

بعدها، از سال ۱۹۸۸، من و همکارانم اغلب خانواده‌هایمان را برای تعطیلات تابستانی به سام سون می‌بردیم، احتمالاً بیش از ده بار آنجا بوده‌ایم. من شاهد تغییرات سام سون از زمانی بودم که تنها خانه سالمندان وزارت بهداشت در نزدیکی معبد داک کوک بزرگترین خانه سالمندان بود و تقریباً هیچ هتل یا متل بزرگی در آن اطراف وجود نداشت. وقتی پنج سال پیش برگشتم، تشخیص سام سونِ دوران یارانه غیرممکن بود. تشخیص محل پرورشگاهی که به آن می‌رفتم حتی غیرممکن‌تر بود. نوجوانانی که آن زمان صدف‌ها را به ما می‌دادند، اکنون پدربزرگ و مادربزرگ هستند، آنها اکنون کجا هستند؟

همگام با توسعه عمومی کشور، تان هوآ امروزه تغییرات زیادی کرده است. سطح زندگی بسیار بالاتر رفته است. به یاد دارم زمانی که برای کار به اینجا می‌آمدم، وقتی هنوز دانشجو بودم، می‌توانستم مسیر ایستگاه تان هوآ تا کمون دونگ تو (که اکنون بخش دونگ تو، شهر تان هوآ است) همکلاسی‌ام به نام دام تین کوان را دوباره ترسیم کنم، اما چشم‌انداز دونگ تو امروز تقریباً کاملاً متفاوت است. وقتی برای بازدید از این مکان برگشتم، مجبور شدم از دوستم کوان بخواهم که راهنمای تور من باشد تا برخی از صحنه‌های قدیمی را دوباره تصور کند. دام تین کوان در همان کلاس رادیو در دانشگاه علم و فناوری هانوی با من درس خواند و بعداً در ایستگاه تلویزیونی تان هوآ کار کرد. ما هنوز هم گاهی اوقات در گردهمایی‌های کلاسی یکدیگر را ملاقات می‌کنیم.

تان هوآ و مردم تان هوآ خاطرات زیادی دارند که به من نزدیک هستند، اما عمیق‌ترین آنها باید مربوط به معاون کاپیتان نگوین کوانگ تان، رهبر جنگ علیه آمریکایی‌ها باشد. من در ماه‌های آخر جنگ در کنار او جنگیدم.

اوایل سال ۱۹۷۵ بود، لشکر ۳۲۰A ما مخفیانه از پلیکو به داک لاک نقل مکان کرد تا برای یک عملیات جدید که بعداً فهمیدیم عملیات بهاری ۱۹۷۵ در فلات بوده است، آماده شود. به دلیل ماموریت جدید، گروهان نیروهای ویژه هنگ منحل شد و تان به عنوان معاون فرمانده گروهان من منصوب شد. در طول جنگ، اکثر واحدهای نیروهای ویژه، به ویژه نیروهای ویژه آبی، عمدتاً افرادی از تان هوآ را استخدام می‌کردند. آنها سالم، مقاوم و دارای روحیه جنگی بسیار قوی بودند. تان در مورد کوه‌ها و جنگل‌ها بسیار آگاه بود، بنابراین بلافاصله سربازان ما از تدبیر او بهره زیادی بردند.

مسیر راهپیمایی این واحد از وست پلیکو تا داک لاک در امتداد ضلع غربی بزرگراه ۱۴، حدود ده کیلومتر دورتر بود. این مکان هیچ جنگی در گذشته نداشت، بنابراین جنگل‌های بکر زیادی وجود داشت. در طول مسیر با حیوانات وحشی زیادی روبرو شدیم و آنها بسیار رام بودند زیرا هرگز با انسان ملاقات نکرده بودند. اما از آنجا که مجبور بودیم این موضوع را مخفی نگه داریم، اجازه تیراندازی نداشتیم. تان با دیدن ابراز پشیمانی ما، لبخندی زد و گفت مطمئن باشید، او راهی برای پیشرفت ما پیدا خواهد کرد. بنابراین یک روز، در حالی که در کنار یک نهر خشک قدم می‌زدیم، چندین سوراخ به بزرگی دهانه بمب دیدیم که ماهی‌ها به طور متراکم در آن تقلا می‌کردند. تان گفت که در فصل بارندگی، ماهی‌های نهر به اینجا شنا می‌کردند و وقتی آب فروکش می‌کرد، نمی‌توانستند به موقع شنا کنند، بنابراین مجبور بودند در طول فصل خشک در آن سوراخ‌ها زندگی کنند. او پیشنهاد داد که فرماندهی گروهان انعطاف‌پذیر باشد و به واحد اجازه دهد حدود یک ساعت توقف کند. ما از توری ساخته شده از توری تول استفاده کردیم. فقط با چند بار عقب و جلو کردن ماهی در سوراخ، نزدیک به ده کیلو ماهی گرفتیم که بسیاری از آنها به بزرگی یک کف دست بودند. آن شب، تمام گروه غذای تازه خوردند.

وقتی به محل جدید رسیدیم، در حالی که برای کمین جهت قطع مسیر ۱۴ آماده می‌شدیم تا از آمدن دشمن به بوون ما توت برای نجات جلوگیری کنیم، هنوز فرصت داشتیم تا تت آت مائو را در وسط جنگل جشن بگیریم. با کمی برنج چسبناک، لوبیا سبز و گوشت خوک که در محل فراهم شده بود، برای پیچیدن بانه چونگ برنامه‌ریزی کردیم و هر نفر یکی گرفت. اما به لطف تدبیر تان، از داشتن غذای «تازه» شگفت‌زده شدیم. تان که در چندین بار جستجو متوجه شده بود، ظهر دوازده سرباز را به یک نهر کم‌عمق و نسبتاً عمیق هدایت کرد. در بستر نهر، گله ای از گرازهای وحشی در حال جستجوی غذا بودند. تان به سربازانش دستور داد چوب‌هایی در دست بگیرند و دو سر آنها را مسدود کنند. خوک‌ها از دو جهت فرار کردند، اما ما موفق شدیم دو تا را بگیریم. بنابراین علاوه بر بانه چونگ، گوشت گراز وحشی هم داشتیم.

سپس به چئو رئو، فو بون رفتیم تا جلوی واحدهای دشمن که در حال تخلیه بودند را بگیریم. در مسیر جنگل نفسمان بند آمد و ۱۲ کیلومتر حرکت کردیم. تان به رفقایش چسبیده بود و مدام برای سربازان ضعیف آذوقه حمل می‌کرد. سپس ما مسیر ۷ب را دنبال کردیم تا دشمن را تعقیب کنیم و برای آزادسازی شهر توی هوا حمله کنیم. دشمن اکنون در بسیاری از نبردها شکست می‌خورد، روحیه آنها به هم ریخته بود، اما بسیاری از واحدهای آنها هنوز سرسخت بودند و در بسیاری از نقاط مقاومت می‌کردند. فرمانده گروهان از همان ابتدا قربانی شد، تان فرماندهی نیروی اصلی را بر عهده گرفت و واحد را برای تعقیب و حمله به دشمن در امتداد جاده اصلی شهر هدایت کرد. ما بسیاری از لانه‌های مقاومت دشمن را نابود کردیم. اما وقتی تانک مهاجم را تا نزدیکی دریا دنبال کردیم، دشمن تانک ما را آتش زد و تان و دو سربازی که پشت سر او می‌دویدند به شدت مجروح شدند.

ما هنوز بیش از یک ماه تا مسابقه نهایی فرصت داشتیم، اما من بعد از آن تان را ترک کردم.

بعد از بازگشت به زندگی عادی، بارها به تان هوآ رفتم، پرس و جو کردم اما نتوانستم خانه آقای تان را پیدا کنم، فقط می‌دانستم که او در دونگ سون زندگی می‌کند.

تان هوآ سرزمینی بسیار بزرگ و زیباست که به خاطر قهرمانان و مردان بزرگ ملتش شهرت دارد. من چندین سال در کارخانه سیمان بیم سون کار کردم، از مکان باستانی لام کین، ارگ سلسله هو، نهر ماهی مقدس کام لونگ بازدید کردم...

سال ۲۰۲۵ پنجاهمین سالگرد پایان جنگ و اتحاد مجدد کشور است. ما به عنوان سربازان جنگ، چیزهای زیادی برای به خاطر سپردن در مورد سرزمین‌هایی که از آنها عبور کرده‌ایم داریم؛ و تان هوآ، برای من، سرزمینی به یاد ماندنی با خاطرات شیرین فراوان است.

نویسنده وو کونگ چین



منبع: https://baothanhhoa.vn/manh-dat-tinh-nguoi-238009.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تحسین مزارع بادی ساحلی گیا لای که در ابرها پنهان شده‌اند
از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;