Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

«شهر ایده‌آل» با ۲۲۰۰ موش با پایانی غم‌انگیز

VnExpressVnExpress20/10/2023


در پایان قرن بیستم، یک دانشمند آمریکایی با ساخت قفس ایده‌آل برای موش‌ها، از ۴ جفت اولیه، ۲۲۰۰ موش را شبیه‌سازی کرد و سپس به دلیل «تعامل بیش از حد» به تدریج از بین رفتند.

جان کالهون و موش های آزمایشگاهی عکس: Yoichi R Okamoto/Wikimedia

جان کالهون و موش های آزمایشگاهی در سال 1970. عکس: یویچی آر اوکاموتو/ویکی مدیا

در حالی که مردم اغلب نگران کمبود منابع بودند، در دهه ۱۹۷۰، جان بی. کالهون، محقق رفتاری آمریکایی، می‌خواست پاسخ یک مسئله متفاوت را پیدا کند: اگر همه خواسته‌های انسان برآورده شود، چه اتفاقی برای جامعه می‌افتد؟ برای فهمیدن این موضوع، او مجموعه‌ای از آزمایش‌ها را ترتیب داد که در آنها تمام نیازهای موش‌ها برآورده می‌شد و نحوه واکنش موش‌ها را در طول زمان زیر نظر داشت. معروف‌ترین این آزمایش‌ها، آزمایش Universe 25 بود.

در این مطالعه که در مجله Proceedings of the Royal Society of Medicine منتشر شد، کالهون چهار جفت موش را در یک «شهر ایده‌آل» قرار داد. این محیط به گونه‌ای طراحی شده بود که مشکلاتی را که معمولاً باعث مرگ آنها در طبیعت می‌شد، از بین ببرد.

آنها از طریق ۱۶ قیف که از طریق تونل‌ها قابل دسترسی هستند، به غذا دسترسی نامحدود دارند، تا ۲۵ موش می‌توانند همزمان غذا بخورند و بطری‌های آب درست در بالا قرار داده شده‌اند. کالهون همچنین مواد لانه‌سازی را فراهم می‌کند. دما در ۲۰ درجه سانتیگراد حفظ می‌شود که برای موش‌ها ایده‌آل است. موش‌ها از جمعیتی که توسط مؤسسات ملی بهداشت ایالات متحده پرورش داده شده‌اند انتخاب می‌شوند و از سلامت خوبی برخوردارند. علاوه بر این، کالهون اقدامات احتیاطی دقیقی را برای جلوگیری از ورود هرگونه بیماری به شهر ایده‌آل انجام می‌دهد. هیچ شکارچی وجود ندارد.

آزمایش آغاز شد. همانطور که انتظار می‌رفت، موش‌ها از زمانی که معمولاً صرف جستجوی غذا و سرپناه می‌شد، برای جفت‌گیری استفاده کردند. تقریباً هر ۵۵ روز، تعداد موش‌ها دو برابر می‌شد. آنها لانه‌های خود را در محبوب‌ترین مکان‌ها - جایی که غذا به راحتی در دسترس بود - اشغال می‌کردند.

وقتی جمعیت به ۶۲۰ رسید، رشد کند شد. جمعیت هر ۱۴۵ روز دو برابر می‌شد و مشکلاتی در جامعه موش‌ها شروع به بروز کرد. جمعیت به گروه‌هایی تقسیم شد و کسانی که نتوانستند نقشی در آن گروه‌ها پیدا کنند، منزوی شدند. در اینجا، «اضافی‌ها» نمی‌توانستند مهاجرت کنند زیرا جای دیگری برای رفتن نداشتند. کسانی که نتوانستند نقش اجتماعی پیدا کنند، منزوی شدند.

نرهای شکست‌خورده هم از نظر جسمی و هم از نظر روانی «عقب‌نشینی» می‌کنند. آن‌ها بسیار غیرفعال می‌شوند و در گروه‌های بزرگی نزدیک به وسط کف قفس جمع می‌شوند. از این نقطه به بعد، آن‌ها دیگر به طور فعال با همتایان خود تعامل نمی‌کنند و رفتارشان باعث حمله سایر نرهای قلمروطلب نیز نمی‌شود. با این حال، آن‌ها با زخم‌ها و جای زخم‌های متعددی که توسط سایر نرهای کنار کشیده ایجاد می‌شود، مشخص می‌شوند.

نرهای گوشه‌گیر به حملات واکنشی نشان نمی‌دهند و فقط بی‌حرکت دراز می‌کشند. سپس به همین ترتیب به دیگران حمله می‌کنند. جفت‌های آنها نیز گوشه‌گیر می‌شوند. برخی از نرها روزهای خود را صرف آرایش خود می‌کنند، از جفت‌گیری اجتناب می‌کنند و هرگز درگیر جنگ نمی‌شوند. به همین دلیل است که آنها چنین پرهای زیبایی دارند.

فقط موش‌های عقب‌نشینی‌کننده نبودند که رفتار غیرمعمول نشان می‌دادند. نرهای غالب نیز بسیار پرخاشگر می‌شدند و بدون هیچ انگیزه یا پاداشی به دیگران حمله می‌کردند و اغلب به نرها و ماده‌ها تجاوز می‌کردند. برخوردهای خشونت‌آمیز گاهی به آدم‌خواری ختم می‌شد.

در جهان ۲۵، تمام نیازهای موش‌ها برآورده می‌شود و مادران، نوزادان خود را رها می‌کنند یا به کلی آنها را فراموش می‌کنند و آنها را به حال خود رها می‌کنند. موش‌های مادر همچنین نسبت به مهاجمان لانه پرخاشگر می‌شوند. این پرخاشگری بیش از حد می‌شود و مادران اغلب نوزادان خود را می‌کشند. در برخی از مناطق جهان ۲۵، میزان مرگ و میر نوزادان به ۹۰٪ می‌رسد.

همه این اتفاقات در طول مرحله اول فروپاشی شهر ایده‌آل رخ داد. در چیزی که کالهون آن را «مرگ دوم» نامید، توله‌هایی که از حملات مادرانشان و دیگران جان سالم به در بردند، با رفتارهای غیرطبیعی بزرگ شدند. در نتیجه، آنها هرگز رفتار طبیعی موش‌ها را یاد نگرفتند و بسیاری از آنها علاقه کمی به جفت‌گیری نشان دادند یا اصلاً علاقه‌ای نشان ندادند و ترجیح دادند غذا بخورند و خودشان را تمیز کنند.

جمعیت به ۲۲۰۰ نفر رسید، که بسیار کمتر از ظرفیت ایده‌آل ۳۰۰۰ نفری شهر بود، و سپس شروع به کاهش کرد. بسیاری از آنها علاقه‌ای به تولید مثل نداشتند و به طبقات بالای محوطه عقب‌نشینی کردند، در حالی که دیگران در پایین، گروه‌های خشونت‌آمیزی تشکیل دادند که مرتباً به یکدیگر حمله می‌کردند و یکدیگر را می‌خوردند. نرخ پایین زاد و ولد، مرگ و میر بالای نوزادان و خشونت دست به دست هم دادند و باعث شدند که کل جمعیت خیلی زود از بین بروند. در طول این دوره «آخرالزمانی»، غذا فراوان بود و تمام نیازهای آنها برآورده می‌شد.

جان بی کالهون، که آزمایش Universe 25 را روی موش‌ها انجام داد، در سال ۱۹۸۶ از او عکس گرفته شده است. عکس: ویکی‌مدیا

عکس جان بی کالهون، که آزمایش Universe 25 را روی موش‌ها در سال ۱۹۸۶ انجام داد. عکس: ویکی‌مدیا

کالهون در پایان گفت: «در حیوانات ساده‌ای مانند موش‌ها، پیچیده‌ترین رفتارها شامل جفت‌گیری، مراقبت مادرانه، دفاع از قلمرو و نظم اجتماعی درون و بین گروه‌ها می‌شود. وقتی رفتارهای مرتبط با این عملکردها پرورش داده نشوند، هیچ توسعه‌ای در سازماندهی اجتماعی و تولید مثل وجود نخواهد داشت. همانطور که در مورد مطالعه من اتفاق افتاد، کل جمعیت پیر می‌شود و در نهایت می‌میرد. کل جمعیت می‌میرد.»

او معتقد بود که آزمایش موش‌ها می‌تواند برای انسان‌ها نیز صادق باشد و از روزی هشدار داد که در آن همه نیازها برآورده خواهد شد. آزمایش و نتیجه‌گیری‌های او در آن زمان بسیار مشهور بود و با این احساس عمومی که ازدحام جمعیت در مناطق شهری منجر به «انحطاط اخلاقی» می‌شود، طنین‌انداز شد. اما در دوران اخیر، مردم این سوال را مطرح کرده‌اند که آیا این آزمایش واقعاً می‌تواند به همین سادگی در مورد انسان‌ها نیز اعمال شود.

به گفته ادموند رامسدن، مورخ پزشکی، مرگ شهر ایده‌آل موش‌ها ممکن است به دلیل تراکم جمعیت نبوده باشد، بلکه به دلیل تعامل اجتماعی بیش از حد بوده باشد. او خاطرنشان می‌کند: «همه موش‌های کالهون دیوانه نشدند. آن‌هایی که می‌توانستند فضای خود را کنترل کنند، زندگی نسبتاً عادی داشتند.»

پنجشنبه تائو (طبق گفته IFL Science )



لینک منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است
زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول