Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

داستان زوج هنری دین بین

Báo Tiền PhongBáo Tiền Phong29/04/2024

تی پی - سرهنگ دوم نگو تی نگوک دیپ ۸۸ ساله شد و به لطف استعداد هنری جاری در رگ‌هایش، ظاهری برازنده داشت. پس از درخواست خبرنگار، دستانش هنوز به آرامی بخشی از رقص شوئه در کمپین دین بین فو را می‌رقصیدند. او و همسرش هر دو هنرمند دین بین فو بودند و در طول دهه‌ها زندگی مشترک "بدون هیچ مشاجره‌ای" دست در دست هم داشتند.
رقص سبک‌تر شوئه اگرچه سرهنگ دوم نگو تی نگوک دیپ (متولد ۱۹۳۶، بازیگر گروه هنری لشکر ۳۰۸ ارتش پیشگام در نبرد دین بین فو) ۸۸ ساله شده است، اما هنوز هم در سنی نادر، سرشار از انرژی و جوانی است. سرهنگ دوم دیپ گفت که در ۱۵ سالگی به ارتش پیوسته و دو نبرد بزرگ را پشت سر گذاشته است: هوا بین ، سپس نبرد تران دین (جنگ دین بین فو). در دسامبر ۱۹۵۳، خانم دیپ که در آن زمان ۱۷ ساله بود، به دنبال سربازان برای شرکت در این نبرد رفت. صبح، کل واحد مأموریت خود را دریافت کرد و تا بعد از ظهر، کل گروه با تجهیزات نظامی خود آماده راهپیمایی بودند.
داستان زوج هنرمند دین بین، عکس ۱
نگو تی نگوک دیپ و همسرش اگرچه نزدیک به ۹۰ سال سن دارند، اما از ابراز عشق و محبت به یکدیگر دریغ نمی‌کنند.
او گفت که کمپین‌های آن زمان کاملاً محرمانه بودند، حتی اگر نام شما در فهرست کمپین بود، نمی‌توانستید بدانید کجا خواهید رفت و نام کمپین چیست. سرهنگ دوم دیپ به طور محرمانه گفت: «وقتی از کمپین باخبر شدیم، فقط رفتیم. در آن زمان، من هنوز جوان بودم، فقط می‌دانستم که باید با شور و شوق یک نوجوان ۱۷ ساله که شاخ بوفالو را می‌شکند، آماده رفتن باشم.» حتی اکنون، وقتی به گذشته فکر می‌کند، هنوز از اینکه چگونه بر آن مشکلات غلبه کرد، شگفت‌زده است. شانه‌هایش از لباس نظامی سنگین بود، هوا سخت بود. این هنرمند ۱۷ ساله فقط وسایل ساده‌ای از جمله یک کوله پشتی، یک کیسه برنج به وزن حدود ۳-۴ کیلوگرم، یک بیل و یک بیلچه و یک قلیان بامبو حمل می‌کرد. ساده و سبک به نظر می‌رسد، اما برای دختری که در پایتخت متولد و بزرگ شده بود، حمل همه آن وسایل در یک راهپیمایی مسئله کوچکی نبود. خانم دیپ به یاد می‌آورد: «مهم نیست در طول راهپیمایی چقدر خسته باشید، نباید شکایت کنید، زیرا این کار به راحتی روحیه تیم را تضعیف می‌کند. روحیه من در آن زمان به طرز عجیبی پرشور بود، زیرا شاید در اعماق وجودم همیشه به لحظه پیروزی فکر می‌کردم و امیدوار بودم که هر جا ارتش ما می‌رود، پیروز شویم.» جاده طولانی بود و کوه‌ها و جنگل‌ها خطرناک بودند و اعضای گروه نمی‌توانستند از تب اجتناب کنند. او خودش به مالاریای شدید مبتلا بود. در طول استراحت‌های کوتاه، زمان اجرا برای هنرمندان فرا می‌رسید. در آن زمان، آنها فقط می‌توانستند در مناطق کوچک و کم‌نور اجرا کنند. قبل از رفتن، دیپ و بسیاری از هنرمندان دیگر رقصیدن را یاد گرفتند، رقص شوئه هوآ مردم تایلند را یاد گرفتند و مشتاق اجرا بودند. با این حال، برای اجرای موفقیت‌آمیز، به زنگوله نیاز داشتیم. سرهنگ دوم نگو تی نگوک دیپ با خنده گفت: «در آن زمان، وسایل صحنه بسیار کمیاب بودند، بنابراین به فکر استفاده از فندک به عنوان زنگوله افتادیم. بعد از اجرا، سربازان اغلب با رقصیدن با فندک به جای گل، ما را مسخره می‌کردند.»
داستان زوج هنرمند دین بین، عکس ۲
خانم نگو تی نگوک دیپ روی صحنه، وقتی جوان بود.
عمیق‌ترین خاطره، نمایش صحنه‌ای با موضوع روستا که توسط فرانسوی‌ها سرکوب شده بود و روحیه همبستگی سربازان است. در این نمایش، خانم دیپ نقش عروس خانواده‌ای را بازی می‌کرد که مادرش به پسرش توصیه می‌کرد با آرزوی انتقام از خانواده و روستایش به ارتش بپیوندد. خانم دیپ گفت: «در این نمایش، آهنگی وجود دارد: برو برادر، همه دشمنان را بکش تا انتقام بگیری، برو، همه دشمنان را بکش تا انتقام بگیری... بسیاری از سربازان پس از آهنگ من بلند شدند و فریاد زدند: برادران، مردم ما خیلی رنج می‌برند، ما مصمم هستیم همه دشمنان را بکشیم تا مردم ما بتوانند خوشحال باشند!». وقتی از او در مورد شاهکارهای «کندن کوه، خوابیدن در تونل‌ها، باران شدید و کوفته برنجی» پرسیده شد، او فقط با آسودگی لبخند زد. اجرای فرهنگی تنها بخش کوچکی در مقایسه با سایر کارهای بزرگ این کمپین بود. با این اوصاف، چشمانش همیشه از غرور می‌درخشید. روزهای رفتن به کمپین، آهنگ‌ها و رقص‌هایی که سربازان را برای جنگیدن تشویق و ترغیب می‌کرد، زیباترین و گرانبهاترین سال‌ها بودند. داستان عاشقانه دو هنرمند دین بین. نزدیک روز ضدحمله عمومی، به همراه لشکرهای ۳۱۶ و ۳۱۲، گروه هنری ۳۰۸ خانم دیپ نیز بسیج شد تا راه را برای ورود تانک‌ها به دین بین فو باز کند. خانم دیپ لحظه دریافت خبر پیروزی را به وضوح به یاد می‌آورد. خانم دیپ با هیجان گفت: «من خیلی خوشحال بودم، فوق‌العاده خوشحال. در آن لحظه، تمام تیرک حامل را به داخل رودخانه انداختیم. تمام گروه بدون اینکه کسی به کسی چیزی بگوید به جلو دویدند. معلوم شد که ماشین حامل ژنرال دی کاستریس است که زنده از سنگر فرماندهی دستگیر شده بود.» وقتی صلح برقرار شد، سرهنگ دوم دیپ به پایتخت بازگشت. این همچنین زمانی بود که او و همسرش - آقای نگوین خاک توئه - زن و شوهر شدند. خانم دیپ تعریف کرد: «من با معشوق و شوهرم بعد از عملیات دین بین فو آشنا شدم. من در لشکر ۳۰۸ بودم و او در لشکر ۳۱۲. او در آن زمان در تیم رقص بود و یک سرباز تازه استخدام شده بود. بعدها، او به اداره کل سیاست پیوست و در همان گروهی بود که من بودم. من و او با هم می‌رقصیدیم... اغلب با هم صحبت می‌کردیم و بعد بدون اینکه خودمان متوجه باشیم عاشق هم شدیم.»
آقای نگوین خاک توئه اهل کین آن (های فونگ) است. در ابتدا، او احساس حقارت می‌کرد زیرا خانواده همسرش دستاوردهای انقلابی زیادی داشتند و خانواده‌ای روشنفکر در هانوی بودند، در حالی که او فقط یک کشاورز بود. از آنجا که والدینش دیگر زنده نبودند، آقای توئه خانواده همسرش را مانند خانواده خود می‌دانست و توسط پدرزنش مانند فرزند خود آموزش می‌یافت. تحمل، صبر و پشتکار همسرش او را تحت تأثیر قرار داد و عشق آنها بیشتر و بیشتر شد. پس از سال‌ها زندگی مشترک، آقای توئه تأیید کرد که این دو هرگز با هم بحث نکرده‌اند.
داستان عاشقانه این زوج هنری نیز نکات جالب زیادی دارد. خانم دیپ فاش کرد که در آن زمان، گروه‌های هنری مقرراتی در مورد سن عشق و ازدواج داشتند. این دو نفر به اندازه کافی بزرگ نبودند، بنابراین اغلب مجبور بودند پنهان شوند، جرات نمی‌کردند زیاد مستقیماً صحبت کنند و فقط برای یکدیگر نامه می‌نوشتند. سرهنگ دوم دیپ گفت: «اگر می‌خواستیم نامه بخوانیم، باید پشت پرده پنهان می‌شدیم تا کشف نشویم. ما از اواخر سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۸، هنوز مخفیانه، عاشق یکدیگر بودیم. وقتی به هانوی برگشتیم، یکشنبه‌ها اجازه داشتیم بیرون برویم، تمام گروه با هم می‌رفتند اما سپس از هم جدا می‌شدند تا به تنهایی بروند. در گروه، زوج‌های زیادی بودند که مانند ما مخفیانه عاشق هم بودند.» تنها بعداً، وقتی رهبر گروه متوجه شد و موافقت کرد، آنها علناً از یکدیگر مراقبت کردند. مدت کوتاهی پس از ازدواج، آقای تو مجبور شد تقریباً ۴ سال به طور مداوم در ماموریت‌های خارج از کشور شرکت کند. بار مراقبت و بزرگ کردن فرزندان کاملاً بر دوش خانم دیپ افتاد. او هم پدر و هم مادر دو فرزند بود. خانم دیپ به طور محرمانه گفت: «وقتی شوهرم رهبر اتحادیه جوانان شد، دختران زیادی دور و برش بودند، اما او همچنان مصمم بود که وفادار بماند و همسر و فرزندانش را بسیار دوست داشت. او مرا تحسین می‌کرد زیرا پس از سال‌ها دوری از خانه، هنوز هم به تنهایی فرزندانم را بزرگ کرده و به بزرگسالی رسانده بودم.» جوانان زندگی پربار آقای توئه و خانم دیپ را که بیش از ۸۰ سال سن دارند، تحسین می‌کنند. وقتی سالم بودند، اغلب با هم به شنا و رقص می‌رفتند تا روزهایی را که مجبور بودند جدا از هم زندگی کنند، جبران کنند.
در طول راهپیمایی، خانم دیپ و هنرمند شایسته، فونگ دِ، ناگهان وظیفه گلدوزی پرچم «مصمم به پیروزی» را بر عهده گرفتند و فقط یک تکه پارچه قرمز به آنها داده شد. این وظیفه به بسیاری از واحدهای حاضر در راهپیمایی محول شد، زیرا هیچ پرچمی از عقب به جلو ارسال نشده بود. برای گرفتن ستاره، آنها مجبور بودند باندهای خود را با داروی ضد مالاریا به رنگ زرد رنگ کنند. خانم دیپ گفت: «ما دارو را کوبیدیم و در طول راهپیمایی آن را رنگ کردیم. باندها روی کوله پشتی‌ها خشک شدند. ستاره و حروف، حرف به حرف بریده و روی پارچه قرمز دوخته شدند. منگوله‌های پرچم از طناب چتر نجات ارتش فرانسه ساخته شده بود. پس از اتمام، آنها را به تیم حمله - نیرویی که ابتدا وارد پایگاه دشمن می‌شد - فرستادیم. اگر آنها پیروز می‌شدند، سربازان این پرچم را برای اعلام خبر نصب می‌کردند. وقتی سربازان پرچم را دریافت کردند، بسیار خوشحال شدند و به آنها دفترچه‌ای دادند و از آنها خواستند که آهنگ را کپی کنند تا بتوانند در اوقات فراغت آن را با هم بخوانند.»
Tienphong.vn
منبع: https://tienphong.vn/chuyen-cua-cap-doi-van-cong-dien-bien-post1631462.tpo

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تماشای طلوع خورشید در جزیره کو تو
سرگردان در میان ابرهای دالات
مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.
«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول