Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

«چراغ ارواح» - جلوه‌های بصری خوب، محتوای فاجعه‌بار

Việt NamViệt Nam11/02/2025

«چراغ شبح» ساخته‌ی هوانگ نام که قرار بود پس از فصل تت پر از کمدی و عاشقانه، غذایی «تسکین‌بخش» باشد، با فیلمنامه‌ی ناپخته و بازی‌های ناشیانه‌اش ناامیدکننده بود.

در روستایی در شمال، در بحبوحه هرج و مرج و جنگ.

شب آرام ناگهان با صدای گروهی از مردم که فریاد می‌زدند و سبدی را به سمت ساحل رودخانه می‌کشیدند، برهم خورد. گروهی از مردان جوان مشعل‌های قرمز در دست داشتند، چهره‌هایشان خشمگین و خشم در چشمانشان نمایان بود. درون سبد، زن جوانی با دهان بسته و دست و پای بسته بود. مردم او را متهم می‌کردند که در غیاب شوهرش، خارج از ازدواج باردار شده است، بنابراین طبق رسم روستا، او را با رها کردن در رودخانه مجازات کردند.

یک شمن سعی کرد از دختر جوان دفاع کند، اما روستاییان به بهانه‌های سست او گوش ندادند. آنها با خونسردی سبد و زن بیچاره را به داخل آب سرد انداختند.

و از اینجا، مشکلات ناگوارِ چراغ‌های شبح شروع به باز شدن کند.

ایده خوب اما اجرای نامناسب

چراغ‌های توکار روح داستان فیلم در روستایی در شمال چین در دوران جنگ اتفاق می‌افتد. مردان جوان روستا به جنگ رفته‌اند و تنها زنان، سالمندان و کودکان باقی مانده‌اند. تونگ (دیم ترانگ) به تنهایی از مادر شوهر و فرزند خردسالش مراقبت می‌کند. پس از مرگ مادرش، او با پسرش به نام لین که حدود ۴ یا ۵ سال داشت، زندگی می‌کرد.

تونگ که دید پسرش برایش دلسوزی می‌کند، به سایه‌اش روی دیوار اشاره کرد و گفت که او پدر بچه است. تا اینکه روزی لین چراغ عجیبی را به خانه آورد. از آن به بعد، اتفاقات ترسناکی برای مادر و پسر و اهالی روستا افتاد.

داستان چراغ‌های شبح الهام گرفته از داستان کیو ، گلچینی از آثار عاشقانه افسانه‌ای اثر محقق مشهور نگوین دو - اثری بی‌نظیر در گنجینه ادبی ویتنامی از دوره‌های قرون وسطی و مدرن.

در فیلم هوآنگ نام، نام شخصیت‌ها تغییر کرده و عناصر ترسناک و معنوی جدیدی پیرامون سرنوشت زن رقت‌انگیز اضافه شده است. این تراژدی از چراغ روح سرچشمه می‌گیرد که به عنوان ابزاری باستانی برای شمن‌ها توصیف می‌شود و به احضار ارواح از دنیای مردگان به دنیای زندگان کمک می‌کند و اسرار بسیاری را به کاربر می‌گوید.

با این حال، این ماجرا عواقب زیادی نیز به همراه داشت. گفتگوی پسرک لین با سایه، به طور تصادفی یک روح شیطانی خشمگین را احضار کرد که می‌خواست برای انتقام به دنیای انسان‌ها بازگردد. داستان با ظهور شمن لیو (هوانگ کیم نگوک) و برادر کوچکترش هونگ (توان مو) دراماتیک‌تر شد. آنها با دیدن این وضعیت شوم، سعی کردند راهی برای کمک به روستاییان در مبارزه با نیروهای شیطانی پیدا کنند.

چراغ ارواح محدودیت‌های زیادی را در فیلمنامه آشکار می‌کند.

فیلم با محتوای خوب، شروعی روان داشت و با موفقیت کنجکاوی مخاطب را در مورد وقایع مرموزی که در روستا رخ می‌داد، برانگیخت. با این حال، افشای عجولانه‌ی تمام مشکلات باعث شد داستان معنوی، رمز و راز لازم را از دست بدهد. سفر تحقیق و همچنین مقابله با نیروهای شیطانی، کسل‌کننده به نظر می‌رسید و فاقد اکتشافات ویژه‌ای بود که مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.

چراغ‌های شبح به تدریج، داستان در خطوط داستانی تکه‌تکه شده‌ای گرفتار می‌شود، از کشف راز چراغ خواهران شمن لیو، کابوسی که خانه مادر و دختر تونگ را آزار می‌دهد، تا فاجعه‌ای که در آن شوهر بازمی‌گردد، حرف‌های پسرش را اشتباه متوجه می‌شود و به همسرش به خیانت مشکوک می‌شود...

قطعات داستان به طرز ناشیانه‌ای به هم متصل شده‌اند، در حالی که ریتم فیلم آشفته است و به اوج نمی‌رسد. داستان قابل پیش‌بینی با دیالوگ پیش می‌رود و با اینکه گره‌های داستان به راحتی می‌توانستند باز شوند، کش می‌آید. در نتیجه، چراغ‌های شبح پایان فیلم ناشیانه است و نمی‌تواند آشفتگی و هرج و مرجی را که در ابتدا و اواسط فیلم ایجاد شده بود، جبران کند.

محتوای پر از خطا، بازیگری ناپخته

هوانگ نام «به طور تصادفی وزن زیادی به فیلم تحمیل کرد» وقتی سعی کرد جزئیات زیادی را به تصویر بکشد و فیلم را گیج‌کننده کند. او در واقع ایده‌هایی داشت، از بسط رنگ معنوی حول تصویر چراغ و سایه روی دیوار گرفته تا سفر تحقیقاتی مخفی مرتبط با فاجعه‌ای که به نظر می‌رسید در گذشته مدفون شده است...

با این حال، کارگردان برای تبدیل این مواد اولیه به یک غذای کامل و جذاب برای مخاطب تلاش زیادی کرد. از آنجا که فیلمنامه قوی نبود، نقص‌های آشکار فیلم به جای اینکه آنها را بترساند، باعث خنده‌شان شد - نقطه ضعف مهلک یک پروژه ترسناک معنوی.

در واقع، بزرگترین مشکل چراغ‌های شبح در ساخت و پرورش شخصیت‌ها نهفته است که «ستون فقرات» یک فیلم است. فیلم تعداد زیادی شخصیت دارد، اما هر نقش سفری اجباری و غیرقابل باور دارد.

شخصیت‌پردازی نامناسب، جذابیت داستان را کاهش می‌دهد.

شخصیت اصلی زن، تونگ، به طور سطحی ترسیم شده است، از زندگی روزمره و شخصیتش گرفته تا مبارزات روانی‌اش در مواجهه با پیچ و خم‌ها و حوادث. سخت‌کوشی و پشتکار دختری که مجبور است مادر شوهر و فرزند خردسالش را به تنهایی بزرگ کند، به هیچ وجه بازسازی نشده است. بینندگان او را فقط به عنوان یک سبزی‌فروش از طریق مکالمه بین لیو و زن در بازار که در یک لحظه اتفاق می‌افتد، می‌شناسند.

صحنه‌های زندگی روزمره تونگ حتی مبهم‌تر هم هستند، وقتی شخصیت فقط دراز می‌کشد، می‌خوابد و کابوس می‌بیند. همچنین هیچ بیان قانع‌کننده‌ای وجود ندارد که او واقعاً دلتنگ و مشتاق شوهرش باشد، پس از مدت‌ها ندیدن او، بدون اینکه بداند زنده است یا مرده. وقتی نیمه دیگرش برمی‌گردد، تضاد در شخصیت آشکارتر می‌شود. تونگ می‌گوید دلتنگ شوهرش است، اما رفتارش بی‌تفاوت است و با او مانند دو غریبه رفتار می‌کند.

به همین دلیل، اختلافات ناشی از سوءتفاهم این دو نفر باعث شد که این فاجعه به شکلی اجباری و دشوار برای متقاعد کردن مخاطب رخ دهد. دیم ترانگ در بیان تغییرات روانی زنی که از محرومیت‌ها و بی‌عدالتی‌های زیادی رنج می‌برد، ناپخته عمل کرد. حالت چهره بازیگر جوان خشک بود و با همبازی‌اش هماهنگی ایجاد نمی‌کرد و باعث می‌شد زوج تونگ مانند دو غریبه به نظر برسند که برای اولین بار با هم آشنا می‌شوند.

حتی ارتباط عاطفی بین تونگ و پسرش بسیار ناشیانه است. مراقبت و نگرانی یک مادر از فرزند خودش، که تنها حامی معنوی اوست، بسیار سطحی است. مجموعه‌ای از اتفاقات عجیب رخ می‌دهد، اما تونگ نسبت به امنیت فرزندش بی‌تفاوت است و هیچ اقدام پیشگیرانه‌ای برای محافظت از کودک انجام نمی‌دهد. سپس وقتی این حادثه رخ می‌دهد، شخصیت جدید دیوانه‌وار به دنبال او می‌گردد و بی‌معنی فریاد می‌زند: «برگرد پیش من، فرزندم».

نه تنها تونگ، بلکه نقش شوهر به نام دین (فو تین) نیز از قلم فیلمنامه‌نویس ناشیانه به نظر می‌رسد. احساسات شخصیت به سرعت تغییر می‌کند، کاملاً از پیش برنامه‌ریزی شده، برای مثال، لحظه‌ای پیش او از روی حسادت به همسرش سیلی زد اما بلافاصله پس از آن پشیمان شد و احساس تاسف کرد.

روانشناسی شخصیت نیز بسیار نامنظم است، یک لحظه او از درد گریه می‌کند و سپس ناگهان خوشحال می‌شود. اعمال شخصیت حتی گیج‌کننده‌تر است، اوج آن در آغوش گرفتن فرزندش و پریدن به رودخانه برای یافتن همسرش است.

اگرچه نقش مکمل زن هوانگ کیم نگوک به طور محدود پرداخت شده است، اما شخصیت نادری است که همدردی ایجاد می‌کند.

چراغ‌های شبح همچنین در القای ترس و ناامنی - که عامل مهمی برای موفقیت یک فیلم ترسناک است - شکست می‌خورد. فیلم در حفظ فضای غم‌انگیزی که با کمدیِ بی‌هدفِ وارد شده رقیق شده، شکست می‌خورد. صحنه‌های ترسناک قابل پیش‌بینی هستند، در حالی که بازیگران با گشاد کردن چشمانشان، نفس نفس زدن برای هوا یا فریادهای بلند و مکرر، ترس را بازآفرینی می‌کنند.

صحنه جن‌گیری به راحتی قابل یادآوری است. اکسوما، در حالی که جزئیات ترک بدن توسط روح برای سفر به دنیای دیگر، ارتباط با روح متوفی ناگزیر مخاطب را به فکر فرو می‌برد. موذیانه ... در واقع، صحنه‌آرایی به اندازه کافی ماهرانه نیست و باعث می‌شود که مطالب معنوی به طرز تاسف‌باری هدر بروند. یک نقطه روشن نادر از چراغ‌های شبح در صحنه‌پردازی نهفته است، لباس‌ها با دقت انتخاب شده‌اند. این اثر همچنین نماهای زیبای بیرونی یا زوایای دوربینی را به نمایش می‌گذارد که کم و بیش تأثیر بصری ایجاد می‌کنند.

در اولین تجربه کارگردانی‌اش در یک پروژه سینمایی، چیزی که هوانگ نام در دست دارد، جاه‌طلبی و ایده خوبی است. با این حال، برای تأثیرگذاری، او باید غذاهایی را سرو کند که با دستور پختی مطمئن تهیه شده‌اند، نه اینکه سعی کند ظاهر بیرونی غذا را تزئین کند، اما طعم آن بی‌مزه باشد.


منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

حفظ روحیه جشنواره اواسط پاییز از طریق رنگ‌های مجسمه‌ها
تنها روستای ویتنام را در بین ۵۰ روستای زیبای جهان کشف کنید
چرا فانوس‌های پرچم قرمز با ستاره‌های زرد امسال محبوب هستند؟
ویتنام برنده مسابقه موسیقی Intervision 2025 شد

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول