خورشید دیر طلوع کرد، نور طلایی خورشید از میان روزهای طوفانی فراوان عبور میکرد، به آرامی دست کسی که به آرامی روی زخمهایی که هنوز نفس میکشیدند، روی زمینی که شاهد این همه فقدان بود، قرار میگرفت. خانم له تی دانگ، زنی لاغر اندام از روستای آن ژوان ۳، روی زمینی که هنوز بوی گل میداد، ساکت جلوی باغی که تازه پاکسازی شده بود ایستاده بود تا منتظر مراسم کلنگزنی باشد. کلاه پارچهای قدیمی نیمی از صورتش را پوشانده بود و بقیهاش چشمان قرمزی بود که نمیتوانستند آشفتگیاش را پنهان کنند. او به سرعت اشکهایش را پاک کرد، انگار میترسید کسی دردی را که سعی در سرکوب کردنش داشت، ببیند. خانهای که ۱۵ سال تنهایی او را در خود جای داده بود، تنها در یک شب سیل فرو ریخته بود. و حالا، روی آن زمینی که هنوز با خاطرات گرم بود، سربازان تیپ پنجم نیروهای ویژه آب، اولین آجرها را برای خانهای جدید در زندگی او میگذاشتند.
![]() |
| سرهنگ تران تان کونگ، معاون فرمانده فرماندهی نظامی استان خان هوا ؛ سرهنگ دوم تو تان تونگ، معاون کمیسر سیاسی تیپ پنجم نیروهای ویژه آب، فرماندهی دفاعی منطقه ۴ و خانم له تی دونگ در محل ساخت خانه جدیدی که توسط افسران و سربازان تیپ پنجم نیروهای ویژه آب پس از سیل در حال ساخت است. |
![]() |
| افسران و سربازان تیپ پنجم نیروهای ویژه آب و خانواده دونگ در مراسم کلنگ زنی برای ساخت خانه جدید پس از سیل. |
هوای صبح زود از همیشه پرشورتر بود. درختان اقاقیای کنار جاده هنوز قطرات باران شب را داشتند و نور خورشید که بر آنها میتابید، مانند شیشههای شکسته میدرخشید. پشت سر ما صدای خشک و سنگین بیل مکانیکی، صدای دنگ دنگ بیلها، و صدای پای سربازانی که با ریتمی قوی اما قاطع روی خاک جدید قدم میگذاشتند، به گوش میرسید. رنگ سبز لباس سربازان با رنگ سبز درختان زیر آسمان سپیده دم در هم میآمیخت، گویی مهر تاییدی خاموش بر این بود: صلح در حال بازگشت است.
باغ دانگ آن روز صبح جلوهای متفاوت داشت، جلوهای از امید. زمین مسطح شده بود، ردیفهای آجر به طور مرتب چیده شده بودند، میله مسطحکننده در نور خورشید میدرخشید. صدای فرمانده به سربازان یادآوری میکرد: "آن را محکم کنید، بادوام کنید. مردم باید قبل از عید تت خانه داشته باشند." این توصیه به ظاهر آشنا، قلب سنگین سرباز نیروهای ویژه را برای مردم در خود داشت. نماینده کمیته حزب و فرمانده تیپ پنجم نیروهای ویژه آب، اوایل صبح حضور داشتند. افسران و سربازان مانند اقوامی که پس از سفری طولانی و طوفانی بازمیگردند، به میان مردم آمدند.
«عملیات کوانگ ترونگ» تازه آغاز شده بود، اما روحیه افسران و سربازان مانند آتشی خاموش و طولانی بود که شعلهور میشد. از شب ۱۸ نوامبر، صبح زود ۱۹ نوامبر تا ۲۶ نوامبر، آنها تازه پس از روزها «شکافتن» آبهای خروشان در وین های، دو وین، فوک هائو، فوک وین و بخش تای نها ترانگ بازگشته بودند. نزدیک به ۱۰۰۰ افسر و سرباز به مناطق سیلزده هجوم آوردند، در برخی نقاط آب تا سینه رسیده بود و به سقف میرسید. با تجربه نیروهای ویژه، آنها توانستند به مکانهایی برسند که سایر نیروها به سختی میتوانستند وارد آنها شوند. با این حال، مدت کوتاهی پس از تثبیت تعدادشان، آنها برای بازسازی خانهها به ۲۶ خانوار که همه چیز خود را در سیل ناگهانی از دست داده بودند، اعزام شدند.
برای سربازان، دستوراتی وجود دارد که نیازی به بیان آنها با کلمات نیست. وقتی سرهنگ فام وان توین، معاون فرمانده تیپ، این عملیات را آغاز کرد، بسیاری از سربازان بیحرکت ایستادند و چشمانشان قرمز شد. برخی از سربازان پس از عملیات نجات هنوز بانداژ روی پاهایشان داشتند، مانند گروهبان نگوین نات تان، که هنوز با جدیت میگفت: "جناب، لطفاً به محض ترخیص از بیمارستان، اجازه دهید با برادرانم بروم." با شنیدن این کلمات، ناگهان سخنان ژنرال فان وان جیانگ، عضو دفتر سیاسی، معاون دبیر کمیسیون نظامی مرکزی و وزیر دفاع ملی را به یاد آوردم: "اگر کاری خیلی دشوار است، آن را به ارتش بسپارید، ما امتحان خواهیم کرد." در قلب کسانی که لباس سبز پوشیدهاند، صلح مردم چراغ راهنما است.
وقتی گروههای کاری از ۷ بخش که پس از سیل خسارات سنگینی متحمل شده بودند، بازدید کردند، تصاویر پیش رویشان حتی دلخراشتر بود: خانهها با آب برده شده بودند، سقفهای آهنی موجدار مانند برگ موز واژگون شده بودند، چوب در خاک خیس از آب دفن شده بود. در باک آی تای، جایی که آبهای سیل از منطقه بالادست به طور ناگهانی به آنجا هجوم آوردند، خسارات روی هم انباشته شد: مزارع از بین رفتند، دامها توسط آب برده شدند و چشمان مبهوت مردم در مقابل زمینی که قبلاً خانههایشان بود، ایستاده بود.
جادهی باک آی تای، ۹۰ کیلومتر از تیپ فاصله دارد و پر پیچ و خم است، با بخشهای کوهستانی زیادی که فقط کاماز ویژه میتواند از آنها عبور کند. خاک نرم است، جاده باریک است، انگار ارادهی یک انسان را آزمایش میکند. با این حال، سربازان همچنان میروند، با آرامش آشنای کسانی که با سختیها بسیار آشنا هستند. آنها سختی را بخش اجتنابناپذیر زندگی یک سرباز میدانند و مهم نیست ماموریت چقدر دشوار باشد، باید تا انتها انجام شود.
![]() |
تیپ پنجم کماندوهای آبی در "عملیات کوانگ ترونگ" شرکت کرد. |
در ۳ دسامبر، واحد، دولت کمون، کمیته خلق و جبهه میهنی طرح ساخت خانه را مورد بحث قرار دادند: زمین باید قانونی باشد، زمین باید مسطح شود، طرح باید یکپارچه شود. همه چیز به موازات هم انجام شد: بررسی زمین، انتخاب کارگران ساختمانی، نجاران، برقکاران و لولهکشها. سربازانی بودند که برای اولین بار ماله به دست گرفتند، برای اولین بار ملات مخلوط کردند، اما روحیه آنها هیچ تفاوتی با روحیه یک استادکار نداشت. برخی بیشتر از دیگران میدانستند، خنده آمیخته با صدا زدن یکدیگر بوی ملات جدید را پر کرده بود. یک سرباز جوان به من گفت: "هیچ چیز سخت نیست، نگران نباش، ما میتوانیم آن را انجام دهیم."
با نگاه به چهرههای آفتابسوخته سربازان جوان، که صندلهایشان هنوز گِلی بود، ناگهان به یاد گفتهی نویسنده و سناتور فرانسوی ویکتور هوگو افتادم: «دوست داشتن زیبایی، دیدن نور است». نور اینجا همان شادی است که به تدریج به چشمان مردم بازمیگردد، نوری که سربازان بیسروصدا با دستان خود در ساختن آن مشارکت میکنند.
بزرگترین چالش در حال حاضر فنی نیست، بلکه آب و هوا است. چند روزی است که در باک آی تای باران میبارد و جادهها مانند تله لغزنده هستند. اما در چهره سربازان، هیچ کس خستگی را نشان نمیداد. آنها فقط در مورد پیشرفت، نحوه حمل و نقل مواد و هدف اطمینان از اینکه مردم بتوانند عید تت را با "درهای بسته و قفل شده" جشن بگیرند، صحبت میکردند.
شاید آنها به این دلیل مقاومت کردند که خاطرات خانههای غرق در سیل، فریادهای کمکخواهی که در باران گم میشدند و گردابهایی که مجبور بودند با طناب از آنها عبور کنند، هنوز در ذهن سربازان تازه بود. سیلی که در چشمان مردم نقش بسته بود، در قلب سربازان نیز حک شده بود. هر چه رنج بیشتری میدیدند، مصممتر میشدند.
برای اطمینان از پیشرفت، تیپ ۱۵ تیم سیار ایجاد کرد که با نیروهای محلی هماهنگ بودند. هر فرد وظیفهای داشت؛ افسران از نزدیک صحنه را دنبال میکردند و هر مشکل را حل میکردند؛ رهبران و فرماندهان تیپ هر روز برای تشویق و ترغیب به محل میرفتند.
تصویر ارتش رزمنده، ارتش کارگر، ارتش تولید هرگز به این وضوح ظاهر نشده بود. نه از طریق شعارها، بلکه از طریق دستهای کثیف، پاهای گلآلود، قطرات عرق که میچکند و با زمین جدید ترکیب میشوند.
![]() |
سربازان تیپ پنجم کماندوهای آب پس از سیل به مردم در پاکسازی محیط زیست کمک میکنند. |
قرار است «کمپین کوانگ ترونگ» قبل از 31 ژانویه 2026 تکمیل شود. اما مهمتر از مهلت تعیینشده، این است که اعتماد در حال بازگشت است.
این بار، سربازان با دشمن فیزیکی روبرو نبودند، بلکه با طبیعت، محرومیت و زمانهی فشردهای روبرو بودند. هر قطره عرقی که سربازان میریختند، لبخندی بر لبان مردم میآورد. هر آجری که گذاشته میشد، گامی به احیای روستا نزدیکتر میشد، پیامی: «ارتش همیشه در سختترین زمانها در کنار مردم است.»
صبح با تابش درخشان خورشید به پایان رسید. دانگ مدت زیادی سرش را پایین انداخت، سپس با لبخندی شکننده به گرمیِ طلوع خورشید، آفتابی که تاریکی زندگیاش را زدود، به بالا نگاه کرد.
زمین خشک خواهد شد، روستاها دوباره سبز خواهند شد. زخمهای سیل التیام خواهند یافت. اما تصویر سربازان پنجمین کماندوی آب که به سرعت هر دیوار و هر سقف را میسازند، خاطرهای خواهد بود که برای مدت طولانی در قلب مردم باقی خواهد ماند.
در میان سرزمینی که هنوز نشانهی سیل در آن دیده میشود، هر روز خانههای جدیدی در حال شکلگیری هستند، خانههایی آرام، ساده اما بادوام، ساخته شده به دست سربازان نیروهای ویژه که نه تنها برای بازسازی سقفهایشان، بلکه برای بازگرداندن ایمان به روستاها پس از سیل به میان مردم آمدهاند.
منبع: https://www.qdnd.vn/nuoi-duong-van-hoa-bo-doi-cu-ho/dung-lai-binh-yen-sau-lu-du-1015967














نظر (0)