وقتی او گیاه را به خانه آورد، او فقط کمی تعجب کرد؛ تنه باریک آن کاملاً بلند بود اما جوانه گلی نداشت. حالا، گیاه بلندتر از قد او شده بود و خوشههای گل زرد به وفور شکوفا شده بودند و برگهای سبز را پر کرده بودند. در ابتدا، فروشنده به او گفت که این یک گل زنگولهای است زیرا گلهای آن شبیه زنگولههای کوچکی بود، مانند زنگولههایی که بستنیفروشان در قدیم استفاده میکردند. بعداً، کسی گفت که نام آن درخت باران طلایی است. از آنجایی که این گیاه در تمام طول سال شکوفه میدهد، اغلب در ردیفهایی در کنار جادهها، به ویژه در مناطق حومه شهر، کاشته میشود. حالا، او شنیده بود که مردم آن را بید طلایی مینامند. صرف نظر از این، او به سمت او خم شد و نام رسمی این گل زرد زیبا - درخت باران طلایی - را انتخاب کرد.
![]() |
| عکس: جی سی |
درخت گل زرد جلوی خانه، او متوجه نشده بود که چه مدت آنجا بوده، اما حالا خیلی بلند شده بود. بیشتر شکوفه میداد، بنابراین تاج درخت همیشه با شکوفههای طلایی میدرخشید. گاهی اوقات خوشههای گل آنقدر سنگین بودند که نمیتوانستند در نسیم تکان بخورند. گلها همچنین عمر طولانی داشتند، به نظر میرسید که قبل از افتادن، یک هفته کامل شکوفه میدهند. هر روز صبح، اولین کار همسرش جارو کردن گلبرگهای پژمرده بود. گاهی اوقات او به او در جارو کردن حیاط کمک میکرد، صدای ریتمیک جاروی بامبو حیاط کوچک را با فضایی پر جنب و جوش پر میکرد. روزهایی بود که همه خوشههای گل ریخته بودند و جوانههای سبز کوچک شروع به جوانه زدن میکردند. در حالی که منتظر شکوفه دادن گلها بودیم، حیاط برای چند روز کاملاً تمیز میشد و او میگفت که نبود گلهای افتاده ناقص به نظر میرسد.
او از خود میپرسید که چرا گلهای خانههای دیگر آنقدر بلند نیستند، اما گلهای خانهی او اینقدر بلند هستند. درخت گل زرد خانهی شوهرش حالا واقعاً خیلی بلند شده بود، خوشههای سنگین گلهایش با برگهای سبز و شاداب بالای سرش برای جا گرفتن رقابت میکردند، انگار که میخواستند از آنها پیشی بگیرند. اما به لطف این، حیاط گوشهای سایهدار داشت. ظهرها، گلبرگها سایههای گرد و درخشانی روی ایوان میانداختند و حیاط را برای گنجشکهایی که جیکجیک میکردند و به دانههای برنج باقیمانده که او روی زمین پخش میکرد نوک میزدند، کمتر گرم میکردند.
صبحهای زود، وقتی اولین پرتوهای نور خورشید به درختان کاسیا میتابند، شکوفههای طلاییشان در آفتاب صبحگاهی به طرز درخشانی میدرخشند. آن دو با هم روی ایوان مینشینند و با دو فنجان قهوهی معطر، گلها را تحسین میکنند. ناگهان متوجه میشوند که خوشبختی را نباید در دوردستها جستجو کرد.
ون لو کام
منبع: https://baokhanhhoa.vn/van-hoa/sang-tac/202512/hoa-vang-san-truoc-008068b/







نظر (0)