Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

خاطراتی از روزگار آتش و گل

Báo Sài Gòn Giải phóngBáo Sài Gòn Giải phóng09/10/2024


«از چهار گوشه دنیا، گلوله و آتش است/ فرزندانم پس از سال‌ها دوری بازمی‌گردند/ تفنگ‌هایم را برمی‌دارم و عرق پیشانی‌ام را پاک می‌کنم/ هانوی‌مان را دوباره خواهیم ساخت.» آقای نگوین نهو تین شعر «روز بازگشت» نوشته‌ی نویسنده و رفیق نگوین دین تی را زمزمه کرد و خاطرات فراموش‌نشدنی یک سرباز را در مورد دوران جنگ و نبرد در مقابل چشمان ما ترسیم نمود.

«من خونه‌ام، هانوی!»

از شهری که به نام عمو هو نامگذاری شده است، این فرصت را داشتیم که با سرهنگ نگوین نهو تین بنشینیم و به داستان پایتخت تاریخی اکتبر گوش دهیم. اگرچه او ۹۳ ساله شده است، اما صدایش - فرزند هانوی - هنوز هم ملایم است و باعث می‌شود احساس کنیم می‌توانیم تصویر مرد جوان شجاع هانوی قدیم را ببینیم.

آقای تین در کمون گیا وین، منطقه اونگ هوآ، استان ها دونگ (هانوی فعلی) متولد و بزرگ شد. قبل از انقلاب اوت ۱۹۴۵، زمانی که هنوز ۱۴ سال نداشت، بارها به همراه افسران و سربازان از رودخانه دی عبور کرد تا با فرانسوی‌ها در منطقه می دوک، هانوی بجنگد. در سال ۱۹۵۰، او برای تحصیل در کلاس‌های فرماندهی دسته و گروهان به مدت بیش از ۱۸ ماه به استان یوننان چین فرستاده شد. در سال ۱۹۵۱، هنگامی که به همراه رفقایش به خانه بازگشت، ژنرال نگوین چی تان (که در آن زمان رئیس اداره کل سیاسی ارتش خلق ویتنام بود) به او گفت: "رفقا، شما از مدرسه برگشتید، حالا به جنگ بروید." از آن به بعد، او سرباز هنگ پایتخت، لشکر ۳۰۸ شد.

I3a.jpg
معاون دبیر کمیته حزب هانوی، نگوین ون فونگ (سمت چپ) از خانواده آقای نگوین نهو تین بازدید می کند. عکس: THANH CHUNG

آقای تین با یادآوری روزهایی که او و واحدش برای تصرف پایتخت بازگشتند، گفت: «لشکر ۳۰۸ در آن زمان در باک گیانگ مستقر بود. قبل از روز بازگشت برای تصرف پایتخت، خبرنگاران برای گرفتن عکس‌های یادگاری آمدند. واحد به طور مرتب صف کشیدند، چهره‌هایشان می‌درخشید و عکس‌های زیبایی می‌گرفتند.» در ۱۰ اکتبر ۱۹۵۴، پله‌های ارتش از ۳ جهت وارد پایتخت شدند، به رهبری هنگ پایتخت و به دنبال آن هنگ ۳۶ و هنگ ۸۸. سربازان پیاده نظام هنگ پایتخت، به رهبری فرمانده هنگ نگوین کوک تری، از خیابان‌های کیم ما، نگوین تای هوک، کوا نام، هانگ بونگ، هانگ دائو، هانگ نگنگ... عبور کردند و سپس وارد ارگ هانوی شدند. آقای تین به یاد آورد: «وقتی نیروها بازگشتند، مردم در میان انبوهی از پرچم‌ها و گل‌ها به تمام خیابان‌ها ریختند. تمام هانوی پر از شادی آزادی بود...».

دقیقاً ساعت ۳ بعد از ظهر، سوت خانه اپرا با صدای بلندی به صدا درآمد و واحدهای نظامی و مردم پایتخت در مراسم برافراشتن پرچم شرکت کردند. ۱۰ اکتبر نیز برای او روزی خاص بود - روزی که با شریک زندگی‌اش که شب و روز دلتنگش بود، ملاقات کرد. آقای تین در مورد همسر مرحومش، هنرمند مردمی، تران تی تویت، صحبت کرد و با نگاهی متفکرانه به گیتار یادگاری گفت: «همسرم نزدیک به ۴ سال است که رفته است.» خانم تویت همسن او، «عشق دوران کودکی» آنها بود. وقتی رئیس جمهور هوشی مین جنگ مقاومت علیه استعمارگران فرانسوی را آغاز کرد، او نیز برای جنگیدن در پایتخت بود و او و خانواده‌اش آنجا را ترک کردند. پس از ۸ سال انتظار، وقتی واحد او برای تصرف پایتخت بازگشت، آنها توانستند دوباره یکدیگر را ملاقات کنند. خانم تران تی تویت همچنین فرد نادری در زمینه شعرخوانی در کشور ما است که عنوان هنرمند مردمی (در سال ۲۰۱۶) را دریافت کرده است. او در سال ۱۹۵۷ به حرفه شعرخوانی روی آورد و از طریق برنامه «صدای شعر» از صدای ویتنام برای عموم شناخته شد.

احساسات دست نخورده

خانم له تی وان در سال ۱۹۳۰ در منطقه کوهستانی ها هوآ، استان فو تو متولد شد. این دختر سرزمین پدری، پس از پیوستن به حزب در سن ۱۹ سالگی، مصمم شد به ارتش بپیوندد و در جنگ مقاومت خدمت کند. در سال ۱۹۵۱، خانم وان در یک دوره آموزشی پرستاری ۶ ماهه شرکت کرد و به درمان سربازان زخمی در لشکرکشی شمال غربی، لشکرکشی لائوس علیا و لشکرکشی دین بین فو منصوب شد. پس از پیروزی تاریخی دین بین فو، خانم وان یکی از سه پرستار زنی بود که به اداره پزشکی نظامی منصوب شد و با واحدهای رژه رونده در گروهان پزشکی نظامی زنان به رهبری خانم نگوین تی نگوک توان ادغام شد. خانم له تی وان فرمانده دسته ۳ بود.

خانم ون با یادآوری روزهای تمرین در هوای گرم هانوی گفت: «خواهران شب و روز تمرین می‌کردند، هر قدم محکم و هر حرکت با وقار بود. تمرین سخت بود، برخی از خواهران به دلیل گرما غش می‌کردند، اما همه بسیار مفتخر بودند. عمو هو نیز از این واحد بازدید کرد.» آن روز، دسته ۳ به محل تمرین نرفت، بلکه برای مطالعه سیاست در واحد ماند. خانم ون بهترین روزهای زندگی خود را به یاد آورد: «به دسته ۳ اطلاع داده شد که یک مافوق قبل از انجام وظیفه راهپیمایی در روز آزادسازی پایتخت، برای بازدید و تشویق ما آمده است. هیچ کس نمی‌دانست کدام مافوق است، فقط وقتی در باز شد، همه ما از اینکه متوجه شدیم رئیس جمهور هوشی مین است، شگفت‌زده شدیم.» عمو هو وارد شد و با مهربانی از بچه‌ها پرسید که حالشان خوب است، آیا به اندازه کافی غذا خورده‌اند، تمرینشان چطور پیش می‌رود... خانم ون تحت تأثیر قرار گرفت: «ما بسیار خوشحال بودیم و با عمو هو گپ می‌زدیم. عمو هو پرسید که آیا کسی از آنها از جنوب برای تجدید قوا آمده است؟ واحد گزارش داد که دو رفیق هستند، دو دختر دویدند و عمو هو را بغل کردند و گریه کردند، ما هم گریه کردیم. عمو هو مهربان بود و پرسید که چرا وقتی او را دیدیم گریه می‌کنیم. ما لبخند زدیم، اشک‌هایمان را پاک کردیم و گفتیم که از دیدن او آنقدر خوشحال هستیم که گریه کردیم. آن احساس هنوز در من دست نخورده است، هرگز آن را فراموش نخواهم کرد!»

شب نهم اکتبر، هیچ‌کس در واحد خانم وان نمی‌توانست بخوابد، فقط به این فکر می‌کرد که فردا هوا چگونه خواهد بود، آیا همه آنها خوب پیش خواهند رفت یا نه. در آن دهم اکتبر تاریخی، واحد پزشکی زنان با جدیت و با شادی از روزی که ارتش برای تصرف پایتخت بازگشت، رژه رفتند. خانم وان با چشمانی که از شادی می‌درخشید، به یاد آورد: «در تمام طول دوره آموزش در پادگان، برای اطمینان از امنیت، اجازه بیرون رفتن نداشتیم. وقتی مأموریتمان را تمام کردیم، خواهران به گشت و گذار رفتند، در خیابان‌های هانگ نگانگ و هانگ دائو قدم زدند، به بازار دونگ شوان رفتند... و با هم زمزمه می‌کردند که پایتخت چقدر زیباست، خیابان‌ها چقدر پهن هستند، مردان و زنان پایتخت چقدر زیبا هستند. آن خاطره انگار همین دیروز بود!»

پنجشنبه هوا



منبع: https://www.sggp.org.vn/ky-uc-mot-thoi-hoa-lua-post762745.html

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

مزارع پلکانی فوق‌العاده زیبا در دره لوک هون
گل‌های «غنی» که هر کدام ۱ میلیون دونگ قیمت دارند، هنوز در ۲۰ اکتبر محبوب هستند.
فیلم‌های ویتنامی و سفر به اسکار
جوانان در زیباترین فصل برنج سال برای بازدید به شمال غربی می‌روند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

جوانان در زیباترین فصل برنج سال برای بازدید به شمال غربی می‌روند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول