Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

روح سنگ

Báo Đại Đoàn KếtBáo Đại Đoàn Kết17/08/2024


img_5433(1).jpg
سنگ‌ها با بسیاری از آداب و رسوم مردم کوهستان ارتباط نزدیکی دارند. عکس: Hoang Duy.

هیچ جاده‌ای وجود ندارد؛ برای رسیدن به روستا، باید با قایق سفر کنید و سپس ساعت‌ها پیاده‌روی کنید. هیچ سیگنال تلفنی وجود ندارد، بنابراین مقامات کمون با نامه‌های دست‌نویس با کمیته مدیریت روستا ارتباط برقرار می‌کنند. زندگی مانند چیزی از اواخر قرن بیستم است. با این حال، با ورود به روستا، روشن و تمیز است. ساکنان با قدردانی از بازدیدکنندگان استقبال می‌کنند. "از آمدن شما متشکریم. مدت زیادی است که بازدیدکننده‌ای نداشته‌ایم." چیزی در همین مایه‌ها.

در هوئی پونگ، روستای قوم خو مو، آداب و رسومی وجود دارد که برای من هم آشنا و هم عجیب است. ساکنان در امتداد یک نهر بزرگ زندگی می‌کنند. نام روستا از نام همین نهر گرفته شده است. هوئی به معنی نهر (در زبان تایلندی) است و پونگ یا بونگ/وانگ به معنی پهنه آبی است که در آن نهر به یک تنگنا می‌رسد و باعث می‌شود منطقه بالادست به مکانی برای شنا تبدیل شود. نهر با سنگ‌های بزرگ و کوچک پوشیده شده است. زیر یک درخت کهنسال در کنار نهر، زیارتگاه کوچکی از بامبو، چوب و سقف کاهگلی قرار دارد که روستاییان آن را معبد می‌نامند.

این نوع زیارتگاه در روستاهای خومو کاملاً رایج است. مردم در طول مراسم کاشت محصولات کشاورزی در روستا، زیارتگاه‌هایی برای نگهداری نذورات می‌سازند. پس از مراسم، آن را رها می‌کنند. طولی نمی‌کشد که زیارتگاه می‌پوسد و روستاییان مجبور می‌شوند آن را برای مراسم سال بعد بازسازی کنند. این زیارتگاه نیز تفاوتی ندارد، اما در کنار تنه درخت، سنگی کوچک و بی‌تکلف در میان برگ‌های پوسیده قرار دارد. یک غریبه متوجه آن نمی‌شود، اما به گفته شمن روستا، این سنگ مقدس است. وقتی روستا تأسیس شد، آنها "روح" را از نهر آوردند و آن را در کنار تنه درخت قرار دادند، سپس زیارتگاه را ساختند و سنگ برای دهه‌ها در آنجا باقی مانده است. هر ساله در ماه ژوئن یا ژوئیه، روستا مراسمی را برای آماده شدن برای کاشت محصولات کشاورزی برگزار می‌کند که در زیارتگاه کوچک کنار تنه درخت برگزار می‌شود.

سنگ کاملاً شسته شد، تمام خزه‌ها و گرد و غبار آن پاک شد. آنها برای ارواح جنگل، ارواح درختان و حتی روح سنگ قربانی کردند. شمن گفت که درختان، جنگل‌ها، کوه‌ها و نهرها همگی دارای روح و ارواح هستند. اما سنگ محل سکونت روح روستا، روح روستاییان است. بنابراین، علاوه بر روح معبد و روح درخت باستانی، روح سنگ نیز در اینجا حضور دارد و از جان مردم محافظت می‌کند.

معابد روستایی که در کنار درختان کهن ساخته می‌شوند، در میان مردم خو مو و تای در مناطق کوهستانی نه آن بسیار رایج هستند، اما رسم پرستش سنگ دیگر رواج ندارد.

***

تقریباً ۲۰ سال پیش، به دانشگاه رفتم. این اولین باری بود که زادگاه کوهستانی‌ام را به مقصد هانوی ترک می‌کردم. می‌دانستم که با آن مکان، نهرها، رودخانه‌ها - یعنی آب مورد نیاز زندگی روزمره - ناآشنا خواهم بود. غذا و نوشیدنی‌ها نیز ناآشنا بودند. این «ناآشنایی‌ها» به راحتی منجر به بیماری‌های جزئی می‌شدند. قبل از اینکه کوله پشتی و صندوقچه چوبی‌ام را روی شانه‌ام بیندازم و راهی دانشگاه شوم، مادرم چیزی را در کیفم گذاشت که مرا شگفت‌زده کرد. یک سنگریزه کوچک سفید بود، فقط کمی بزرگتر از یک تخم بلدرچین.

داشتم آن را دور می‌انداختم، اما مادرم گفت آن را بردارم. می‌گفت این کار به من کمک می‌کند تا از گیجی ناشی از آب جلوگیری کنم. وقتی برای حمام کردن آب می‌جوشاندم، یک سنگریزه در کتری می‌گذاشت و مثل این بود که در آب چشمه شهر خودمان حمام کرده باشم و دیگر لازم نبود نگران بیمار شدن باشم. سنگ مادر زمین است؛ زمین گل‌ها، گیاهان، پرندگان و حتی انسان‌ها را تغذیه می‌کند. هر کجا که به دنیا بیایی، با آب و هوای آن منطقه آشنا خواهی بود. اگر نمی‌توانی آب و هوا، زمین و گیاهان را با خودت بیاوری، پس آوردن یک سنگریزه مثل این است که زمین و آب و هوای آن را با خودت بیاوری. یک سنگریزه هم بخشی از این سرزمین است. سنگ‌ها روح دارند، درست مثل درختان و نهرها. مادرم به ندرت چنین حرف‌های عمیقی می‌زد.

من با دقت سنگریزه را ته جعبه‌ام پنهان کردم، بدون اینکه هم‌اتاقی‌هایم چیزی بفهمند. فکر می‌کردم برای دوستان جدیدم درک این باور جامعه‌مان که سنگ‌ها مادر زمین هستند و روح دارند، دشوار باشد. بیشتر هم‌اتاقی‌های خوابگاهم اهل هانویِ نزدیک بودند و معمولاً آخر هفته‌ها به زادگاهشان برمی‌گشتند.

خیلی راحت است که سوار اتوبوس شوی و مستقیم به خانه بروی. برخلاف من که مجبور بودم ۱۰ ساعت در ماشین‌های تنگ گیر کنم و بعد دوباره با تاکسی موتوری به روستایم برگردم. هر آخر هفته، عملاً در اتاقم تنها هستم. سنگریزه را از ته سینه‌ام بیرون می‌آورم و به آن نگاه می‌کنم، و ارتباط نزدیک‌تری با تپه‌ها، کوه‌ها و نهرهای سرزمین مادری‌ام احساس می‌کنم. وقتی کسی دور و برم نیست، اغلب برای حمام کردن آب می‌جوشانم و هرگز فراموش نمی‌کنم که سنگریزه را در کتری بیندازم، انگار که یک راز باشد. صدای بالا و پایین رفتن سنگریزه در آب جوش در اتاق ساکت من خیلی غم‌انگیز است. نمی‌دانم به خاطر سیستم ایمنی خوب من است یا اثر سنگریزه، اما در طول دوران دانشگاه به ندرت بیمار می‌شدم. مخفیانه از درمان‌های محلی مادرم سپاسگزارم.

بعد از فارغ‌التحصیلی، شغل جدیدم به من کمک کرد تا بیشتر با روستایم ارتباط برقرار کنم و به من اجازه داد به بسیاری از مکان‌هایی که جوامع اقلیت‌های قومی مانند من در آن زندگی می‌کنند، سفر کنم. داستان‌های بیشتری در مورد سنگ‌ها، اغلب با مضامین معنوی، آموختم. در روستای من، هر وقت کسی می‌میرد، هنوز سنگ‌هایی را در کنار قبر دفن می‌کنند - هر سنگ، سنگی بلند و باریک در هر گوشه است که به آن تپه دفن می‌گویند.

این رسم از دیرباز وجود داشته است، بنابراین اغلب وقتی مردم در حال پاکسازی زمین هستند و به سنگ‌های بلندی که به طور عمودی در زمین فرو رفته‌اند برمی‌خورند، می‌دانند که قبر محل دفن متوفی است و از دست زدن به آن خودداری می‌کنند. قبرهایی که با عجله ساخته شده‌اند و مدت زیادی مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند، اغلب مانند معابد روستایی به سرعت پوسیده می‌شوند. فقط سنگ‌های قبر باقی می‌مانند و به مردم این امکان را می‌دهند که قبر چه کسی را تشخیص دهند.

گاهی داستان‌های مربوط به سنگ‌ها حال و هوای افسانه‌ای به خود می‌گیرند. در یک مزرعه برنج که فاصله چندانی با روستای من ندارد، سنگ بزرگی به اندازه یک حصیر، درست نزدیک بزرگترین نهری که از روستا می‌گذرد، وجود دارد. افسانه‌ها می‌گویند که این سنگ جایگاه اژدهایی از نهر عمیق است که اغلب به شکل انسان درمی‌آمده و برای نواختن فلوت خود روی آن می‌نشسته است. مردم صدای فلوت را دنبال می‌کردند اما کسی را نمی‌یافتند. شاید اژدها با دیدن چهره انسان، به ته آب شیرجه زده است. یا شاید صدای فلوت ترکیبی از صدای نهر و باد کوهستان بوده که برای فریب شنوایی انسان طراحی شده است.

همچنین داستان‌های عاشقانه و افسانه‌مانندی در مورد سنگ‌ها وجود دارد، مانند سنگ «همسر منتظر» که در فرهنگ عامه بسیار محبوب است، یا داستان بانو تو تو. مردم تای کو فونگ جوامع کشاورزی هستند. روستاهای آنها در کنار کوه‌ها قرار دارد. مزارع برنج روستاها را احاطه کرده‌اند و در پاییز از سبز به زرد طلایی در زمان رسیدن محصول تبدیل می‌شوند. گاهی اوقات، سنگی از میان شالیزارهای برنج پلکانی در حاشیه روستا بیرون زده است. مردم آن را «سنگ منتظر» می‌نامند. داستان‌ها با این مضمون آشنا بافته می‌شوند که سنگ در حاشیه روستا جایی است که مردان و زنان جوان اغلب عصرها برای انتظار معشوق خود می‌ایستند. مردان جوان در بالای سنگ می‌ایستند و به جاده‌ای که از میان شالیزارها می‌پیچد خیره می‌شوند. با فرا رسیدن عصر، دختران روستایی که از کار در مزارع بازمی‌گردند، ناگزیر توجه آنها را جلب می‌کنند. مردان جوان دختری را انتخاب می‌کنند که هم زیبا و هم سخت‌کوش باشد و عصرها مشعل روشن می‌کنند و برای خواستگاری به خانه او می‌روند. دخترها در حسرتی پنهانی، منتظر پسری از دوردست‌ها ایستاده‌اند که قرار ملاقاتی از پیش تعیین‌شده با او دارند.

***

از داستان سنگریزه ته صندوقچه چوبی، یک داستان تخیلی نوشتم. یک محقق فرهنگ بومی آن را خواند و تماس گرفت تا درباره رسم پرستش سنگ‌ها صحبت کند. او ادعا کرد که پرستش سنگ یک رسم بدوی در آسیای جنوب شرقی است. من در این مورد مطمئن نیستم، اما می‌دانم که از دوران کودکی، سنگ‌های جویباری و سنگ‌های کوهی بخشی از زندگی من و زندگی کودکان جامعه‌ام، چه قبل و چه بعد از من، بوده‌اند. ما با هم به جویبار می‌رفتیم، سنگ‌های نازک و صاف را برمی‌داشتیم و آنها را پرتاب می‌کردیم و باعث می‌شدیم که روی سطح آب بالا و پایین بروند و از خوشحالی می‌خندیدند. این یک بازی دوران کودکی بود که من 30 سال پیش انجام می‌دادم و کودکان هنوز هم آن را بازی می‌کنند. سنگ‌های کوه و جویباری به اندازه هوا و جنگل عمیق برای من آشنا هستند، تا جایی که دیگر هیچ تصوری از رابطه بین انسان و سنگ ندارم. این به اندازه تنفس هوا طبیعی است.

در کنار معبد کنار درخت کهنسال در روستای دورافتاده، به سنگریزه کوچکی که مادرم تقریباً 20 سال پیش به من داد فکر کردم و از خود پرسیدم که آیا سنگ‌های جویبار و صخره‌های کوه واقعاً روح دارند؟ شاید روح انسان‌ها با آنها ادغام شده و سنگ‌ها را به روح تبدیل کرده است.



منبع: https://daidoanket.vn/linh-hon-cua-da-10287966.html

برچسب: سنگ

نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

کشاورزان در روستای گل سا دِک مشغول رسیدگی به گل‌های خود هستند تا خود را برای جشنواره و تِت (سال نو قمری) ۲۰۲۶ آماده کنند.
زیبایی فراموش‌نشدنی عکاسی از «دختر جذاب» فی تان تائو در بازی‌های SEA 33
کلیساهای هانوی به طرز درخشانی چراغانی شده‌اند و حال و هوای کریسمس خیابان‌ها را پر کرده است.
جوانان در شهر هوشی مین از گرفتن عکس و سر زدن به مکان‌هایی که به نظر می‌رسد "برف می‌بارد" لذت می‌برند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول