زیرساختها نابود یا به شدت آسیب دیدهاند. عکس: ایزوستیا
نوار غزه و کرانه باختری - اهداف دوگانه در طرح «اسرائیل بزرگ»
در اوایل ماه اوت، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مصاحبهای با فاکس نیوز اعلام کرد که اسرائیل قصد دارد «حماس را از بین ببرد»، کنترل کل نوار غزه را به دست گیرد و سپس این منطقه را به یک نهاد «غیر حماس» واگذار کند. تنها یک روز بعد، کابینه امنیتی اسرائیل طرح حمله به غزه را تصویب کرد.
از اواسط ماه اوت، استراتژی نظامی اسرائیل به محاصره شباهت پیدا کرد. حملات هوایی شدید در زیتون، شجاعیه و صبرا انجام شد؛ عملیات پاکسازی در جبالیا انجام شد؛ در حالی که دهها هزار نیروی ذخیره مستقر شدند. نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) استقرار نیروهای زمینی در حومه شهر غزه را تأیید کرد که نشاندهنده مرحله بعدی عملیات کلی است. با این حال، با آسیب شدید زیرساختهای غیرنظامی و کمبود مواد غذایی، هرگونه نشانهای از ثبات تحت الشعاع خطر فاجعه انسانی قرار گرفته است. سازمانهای بینالمللی متعددی در مورد خطر قحطی گسترده هشدار دادند، در حالی که به افزایش تعداد تلفات غیرنظامیان اشاره کردند.
وضعیت غزه از تغییرات ساختاری که در کرانه باختری در حال وقوع است، جداییناپذیر است. در ۲۳ ژوئیه، کنست اسرائیل اعلامیهای را تصویب کرد که حاکمیت اسرائیل را به یهودا، سامره و دره اردن گسترش میداد. سپس، در ۲۰ اوت، دولت اسرائیل پروژه E1، طرحی برای ساخت بیش از ۳۴۰۰ واحد مسکونی در کرانه باختری، را تصویب کرد که نگرانیهای بینالمللی را در مورد چشمانداز نابودی کشور فلسطین برانگیخت.
ناظران معتقدند که اگر به طور کلی بررسی شود، اقدامات مقامات اسرائیلی در غزه و کرانه باختری دو فرآیند جداگانه نیستند، بلکه بخشهای مکمل یک استراتژی واحد هستند. در غزه، هدف، کنترل نظامی گسترده بدون نقشه راه مشخص برای «تحویل کلیدها» به یک دولت غیرنظامی است؛ در حالی که در کرانه باختری، مجموعهای از تغییرات میدانی با هدف تثبیت حاکمیت بلندمدت است.
غزه پس از حماس، به دلیل فقدان سازوکار مشروع و قابل اجرا برای حکومت غیرنظامی، در معرض خطر تبدیل شدن به «خلأ قدرت» است، جایی که هر پیروزی نظامی به راحتی تحت الشعاع فروپاشی سیاسی قرار میگیرد. در همین حال، در کرانه باختری، اقدامات استراتژیک مانند پروژه E1 یا اعلامیه کنست اسرائیل مبنی بر گسترش حاکمیت، بیطرفی مذاکرات وضعیت ارضی را از بین میبرد و آنها را از میز دیپلماتیک به سمت میدان عمل سوق میدهد. هرچه شکاف بین این دو جبهه کمتر باشد، شانس توافق برای پایان دادن به جنگ از طریق ابزارهای نهادی به جای پیروزی نظامی، کمتر میشود.
در حالی که عملیات نظامی ارتش اسرائیل رسماً "اشغال" نامیده نشده است، تحولات میدانی نشان دهنده سطح عمیقی از مداخله است. نیروهای زرهی به منطقه صبرا، در نزدیکی مرکز شهر غزه، پیشروی کردهاند، در حالی که از توپخانه و حملات هوایی برای پاکسازی مسیر استفاده میشود. مقامات نظامی اسرائیل این را به عنوان آمادگی برای عملیاتی در مقیاس بزرگتر میدانند. تقریباً ۶۰ هزار نیروی ذخیره از ابتدای سپتامبر بسیج شدهاند که نشان دهنده یک عملیات طولانی مدت به جای یک عملیات کوتاه مدت است.
موج اعتراضات رو به افزایش است.
این تشدید نظامی همزمان با اقدامات دیپلماتیک قابل توجه بود. در ۱۸ آگوست، حماس به میانجیگران مصری و قطری اطلاع داد که حاضر است آتشبس موقت را بپذیرد: توقف ۶۰ روزه خصومتها، آزادی ۱۰ گروگان بازمانده و بازگرداندن اجساد ۱۸ کشته، در ازای تسهیل سیاست زندانیسازی اسرائیل و ارائه کمکهای بشردوستانه. اسرائیل این پیشنهاد را رد کرد و خواستار آزادی همه گروگانها شد. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، دستور «کوتاه کردن زمان برای کنترل آخرین دژهای باقیمانده» و «شکست دادن حماس» را داد.
ارتش اسرائیل در حال انجام عملیات نظامی در نوار غزه است. عکس: گلوبال لوک پرس.
این استراتژی به وضوح حاوی یک پیام سیاسی است: یا حماس باید در مذاکرات امتیاز بدهد، یا اسرائیل میتواند تصرف شهر غزه را با زور توجیه کند. با این حال، یک تناقض اساسی بین منطق نظامی و سیاسی وجود دارد. بدون یک ساختار سیاسی روشن برای دوره پس از جنگ - چه کسی غزه را اداره خواهد کرد و نقشها و مسئولیتهای آنها چه خواهد بود - کمپین نظامی اسرائیل خطر تکرار مشکلات حل نشده کمپینهای قبلی را به همراه دارد.
اعلامیه عمومی نخست وزیر نتانیاهو در ماه اوت مبنی بر تعهد او به مفهوم "اسرائیل بزرگ" موجی از واکنشها را از پایتختهای عربی، نه تنها در سطح دیپلماتیک، بلکه از نظر جهتگیری استراتژیک نیز برانگیخت. از دیدگاه آنها، ترکیب اقدام نظامی در غزه و گسترش شهرکسازیها در کرانه باختری دیگر یک وضعیت نیست، بلکه یک استراتژی عمدی است. در واقع، نزدیک به دو سال درگیری، تهدید حماس را از بین نبرده است، در حالی که ارتش کاملاً با این موضوع موافق نیست. به گزارش تلویزیون کان، ستاد کل ارتش اسرائیل هشدار داده است که اشغال کامل باعث تلفات سنگین خواهد شد و میتواند بر سرنوشت گروگانها تأثیر بگذارد. آنها یک جایگزین پیشنهاد کردند: محاصره غزه و "در هم شکستن" تدریجی ساختار حماس به جای حمله مستقیم.
مخالفان بارها هشدارهایی دادهاند. یائیر لاپید، رهبر مخالفان، زمانی اظهار داشت: «اشغال جدید غزه ایده بدی است.» فشار سیاسی بر دولت اسرائیل، چه در داخل و چه در سطح بینالمللی، در حال افزایش است. شرکای غربی به طور جدی در حال بررسی احتمال به رسمیت شناختن کشور فلسطین در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر هستند. این به عنوان یک اقدام متعادل استراتژیک تلقی میشود، هم افراطگرایی حماس را محکوم میکند و هم با اقدامات نظامی خشن اسرائیل مخالفت میکند. بنابراین، هرچه اسرائیل به پیروزی نظامی در غزه نزدیکتر میشود، چشمانداز راهحل دو کشور در سطح بینالمللی ملموستر میشود.
در چارچوب یک درگیری طولانی و تلفات فزاینده، نیاز فوری اکنون نه تنها تعیین اینکه چه کسی کنترل زمین را در دست دارد، بلکه یافتن یک راه حل سیاسی مناسب و پایدار است. نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که عملیات نظامی اسرائیل در شرایط بحران فوری انسانی انجام میشود: زیرساختها نابود شدهاند، تدارکات پزشکی و غذایی مختل شده است و صدها هزار غیرنظامی در غزه در ناامنی شدید زندگی میکنند.
یک راه حل مسالمت آمیز نمی تواند صرفاً پایان درگیری باشد؛ بلکه باید شامل بازسازی غیرنظامیان، تضمین حقوق بشر و احیای اعتماد بین طرفین باشد. این امر مستلزم تعهد آشکار نه تنها از سوی نیروهای میدانی، بلکه از سوی جامعه بین المللی، به ویژه کشورهای تأثیرگذار، برای ایجاد یک سازوکار مشروع، قابل اجرا و جامع پس از درگیری است.
هونگ آن (همکار)
منبع: https://baothanhhoa.vn/mot-cuoc-chien-nhieu-mat-tran-259375.htm






نظر (0)