Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

سیل روی قربانگاه

VHXQ - گل و لای هنوز کثیف و چسبناک است و از درخت زردآلو با پایه‌ای بلندتر از ۱ متر تا پایه سنگی ۱.۸ متری که از سال ۲۰۰۷ محل پیشگیری از سیل بوده، چسبیده است. وقتی برگشتم، مادرم فقط گفت «بلندتر از سال اژدها» و بعد ساکت ماند.

Báo Đà NẵngBáo Đà Nẵng07/12/2025

069a5157.jpg
سالمندان قبل از سیل ساکت هستند. عکس: فان وو ترونگ

من تبادل نظر در روزهای سیل را به یاد دارم.

روز اول. «هنوز چیزی ندیده‌ام. همین بیرون.» ظهر روز دوم. «درست دم در خانه‌ات است.» «خانه‌ی پدر چطور؟». «آنها طبقه‌ی بالا هستند. خانه‌ی روبرویی تا مچ پا فرو رفته است.» «تمیزکاری را تمام کردی؟» «دارم آن را می‌بندم.» «دندان‌های مامان؟». «تخت را نیم متر بالاتر ببر. اگر خیلی زیاد است، او را به خانه‌ی من ببر.» عصر. «آنها طبقه‌ی بالا هستند، تا زانو فرو رفته‌اند. خانه‌ی پدر تا سینه‌اش است. او را به جای بلندتری ببر. او کاملاً بالا رفته است.»

سه‌شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه، سکوت.

مردم روستاها نیازی به دانستن سطح هشدار ندارند، فقط سال اژدها، یعنی ۱۹۶۴ را به عنوان معیار در نظر بگیرید. تمام داستان‌های دردناک را تعریف کنید، فقط به این فکر کنید که اگر به تعریف کردن داستان‌های سال ۱۹۶۴ ادامه دهیم، این بار، چرخه‌ای از ۶۰ سال بعد، ادامه خواهد یافت.

چند روز پیش با عمویم تماس گرفتم. خانه‌اش در روستای کیم بونگ (هوی آن) بود. ساکت بود. احتمالاً نگران سیل بود. چند روز بعد، عمویم گفت: «گم شو فرزندم. آن بعدازظهر، بلندگوی بخش اعلام کرد که سیل به سطح ۳ رسیده است، خانه آنقدر بالا بود اما هنوز زیر آب بود. من فقط فرصت داشتم محراب پدربزرگم را یک متر دیگر بالا ببرم، سپس مادربزرگت را به طبقه بالا ببرم. در مورد ماشین‌آلات، پتوها و لباس‌های باقی‌مانده، همه را دور بریزید. ماشین لباسشویی ۱۰ روز با تمام ظرفیت کار کرد تا اینکه لباس‌ها تمام شد، پس می‌دانید چه کار کنید!» پدر عمویم برادر کوچکتر پدربزرگم بود.

مادرم شکایت کرد: «عمو با محکم زمین خورد. او در سیل بود و برای جابجایی وسایل از آن بالا می‌رفت و دنده‌هایش شکست. او با پاهایش از آن بالا رفت.» خانه عمه‌ام در دوی وین، درست نزدیک پل روی کمیته قدیمی کمون دوی وین بود. برادر کوچکترش گفت: «ارتفاعش ۱.۷ متر است، داداش. اینقدر بلند است، اما همه جا را آب گرفته! عمویم معمولاً برای راه رفتن باید از عصا استفاده کند. بیچاره او.»

img_7397.jpg
«با سیل و باران دست و پنجه نرم می‌کند. عکس: فان وو ترونگ»

به سیل محراب نگاه کردم. پدربزرگ و مادربزرگم مدت‌ها پیش فوت کرده بودند. پدرم هم فوت کرده بود. روی محراب، عکس‌های مادربزرگم، پدربزرگ و مادربزرگم و سپس پدرم، بی‌حرکت به نظر می‌رسیدند یا در پشت سرشان آهی بود که نشان می‌داد زندگی او تا نوه‌هایش، زمانی که آسمان و زمین خشمگین بودند، پر از رنج و درد عمیق بوده است.

خوشبختانه، همه چیز هنوز سر جایش است، هرچند خیس شده، بهتر از بسیاری از افرادی که هنوز با دیگران زندگی می‌کنند و در تبعید در وطن خود هستند. و بسیاری از مردم هستند که خانه و دارایی خود را به دلیل سیل از دست داده‌اند، اما این درد به نسل بعدی آنها منتقل خواهد شد، زمانی که جایی برای ماندن داشته باشند، و بر روی محراب عکس دیگری خواهد بود زیرا عزیزانشان در سیل از بین رفته‌اند.

آنهایی که در خانه هستند، تا سر حد مرگ خسته و نگرانند، و آنهایی که از خانه دورند - کودکانی که از خانه دورند - نیز تمام شب را بیدار می‌مانند و نگران خواهر و برادرها، والدین و اقوام خود هستند. احساس ترس و نگرانی که به آرامی افزایش می‌یابد و سپس متوقف می‌شود، کاملاً متفاوت از سقوط ناگهانی، حالتی از وحشت و آرامش به آن داده نمی‌شود، بلکه مانند رگی است که به اندازه کافی بریده می‌شود تا جریان یابد، به آرامی درد می‌گیرد...

این نوع سیلی بود که اخیراً اتفاق افتاد. یکی از همکاران من درست در پای پل قدیمی کائو لاو زندگی می‌کند و اکنون در ارتفاعات مرکزی مشغول به کار است. وقتی خبر احتمال آب گرفتگی پل و نظارت دولت بر آن را گزارش دادم، او در جواب پیامک داد: آیا این خبر صحت دارد!؟ همین کافی بود تا نشان دهد چقدر آشفته است.

هر سیل بزرگی زمانی برای سنجش احساسات به اصطلاح «روستای من» است. کتاب‌ها گفته‌اند که «آب می‌تواند از دست برود، اما روستا نه». این [احساس] امروز، فردا و برای همیشه وجود دارد، زیرا هیچ روستایی بدون فرزندان، نوه‌ها، اقوام و همسایگان دور از خانه وجود ندارد، نگاه به گذشته برای به اشتراک گذاشتن درد روستا از هر فراخوانی قوی‌تر است، از هر گفتمانی فراتر می‌رود.

کوچک‌ترها نگران والدینشان هستند. بزرگ‌ترها با نگرانی آه می‌کشند و می‌گویند: «اینجا خواهر دومم و نوه‌هایش هستند، بعد قبرها، قربانگاه‌های اجدادمان...» فهرست طولانی‌تر می‌شود و هر هجا، هر کلمه، بیانی از محبت عمیق است. بالا آمدن آب، درد و نگرانی کل جامعه را با خود به همراه می‌آورد، درون و بیرون را به فریاد و تپش می‌اندازد.

به میز، صندلی‌ها، تخت و کمد لباسی که گذاشته بود، نگاه کردم، هنوز آنجا بودند، پایین نیاورده بودند. با اینکه می‌دانستم برگشتن کمکی نمی‌کند، و گفتن چیزهای بیشتر هم فایده‌ای ندارد، باز هم نتوانستم جلوی خودم را بگیرم و نگفتم: «همین‌طور که هست نگهش دار، پایینش نیاور، وگرنه ممکن است دوباره سیل بیاید.» نگاه دوباره به محراب سیل‌زده، مثل خطوطی که سرنوشت مردم در روستاها را روایت می‌کنند، قرار بود بدن، یک سیل، یک طوفان، همه چیز را با خاک یکسان کند... احساس نیستی به من هجوم آورد و باعث سرگیجه‌ام شد، به یاد حرف دوستم از تان ها (هوی آن) افتادم که دیروز وقتی برای ملاقات تماس گرفته بود، گفت: «آن مکان خالی و ساکت»...

منبع: https://baodanang.vn/ngan-lut-o-ban-tho-3314007.html


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

هنرمند مردمی، شوان باک، «مجری مراسم» ازدواج ۸۰ زوج در خیابان پیاده‌روی دریاچه هوان کیم بود.
کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین با نورپردازی‌های زیبا به استقبال کریسمس ۲۰۲۵ می‌رود.
دختران هانوی برای کریسمس لباس‌های زیبایی می‌پوشند
روستای گل داوودی تت در گیا لای که پس از طوفان و سیل، حال و هوای بهتری پیدا کرده، امیدوار است که دیگر قطعی برق برای نجات گیاهان وجود نداشته باشد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

کافی‌شاپ هانوی با صحنه کریسمس اروپایی‌مانندش، تب و تاب ایجاد می‌کند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول

Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC
Footer Banner Agribank
Footer Banner LPBank
Footer Banner MBBank
Footer Banner VNVC