Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

خاطراتی از آرزوی صلح

Việt NamViệt Nam04/01/2024

می‌توان مشاهده کرد که به دنبال منبع ادبیات انقلابی در دوره مقاومت علیه فرانسوی‌ها و آمریکایی‌ها، که عمدتاً از مضمون جنگ و سربازان خلق شده بود، هنگام ورود به نبرد برای محافظت از مرز جنوب غربی سرزمین پدری و انجام وظایف بین‌المللی در کامبوج که با پیروزی در 7 ژانویه 1979 مشخص شد، جریان ادبی انقلابی دیگری متولد شد. شاعر لو مین کوک، جانبازی که با اسلحه جنگیده بود و جوانی خود را در سرزمین بتکده‌ها گذرانده بود، در مقدمه کتاب خاطرات جنگ: "آن فصل جنگ" نوشته نویسنده دوآن توان، خاطرات، سرگذشت‌ها، یادداشت‌ها... نوشته شده درباره سربازان داوطلب ویتنامی در میدان نبرد کامبوج در آن سال‌ها را جریان ادبی "سرزمینی خارج از سرزمین پدری" نامید.

خاطراتی از آرزوی صلح

برخی از آثار نوشته شده در مورد مبارزه برای محافظت از مرز جنوب غربی و سربازان داوطلب ویتنامی که وظیفه بین المللی را در کامبوج انجام می دهند - عکس: D.T

خوش‌شانس بودم که تعدادی از خاطرات، سرگذشت‌ها و مقالاتی که توسط عموم عالی تلقی می‌شوند و جایگاه مهمی در میان آثار نوشته شده درباره سربازان داوطلب ویتنامی در کامبوج توسط دوآن توان، ون لی، ترونگ سی، نگوین وو دین، بوی تان مین، ها مین سون دارند، برای من فرستاده شد و آنها را خواندم... نویسندگان از طریق این آثار، نبرد طاقت‌فرسا و فداکارانه را به طور واقع‌بینانه‌ای ثبت کرده‌اند و تصویر شریف «ارتش بودایی» از ویتنام را که از خون و استخوان خود برای کمک به مردم کامبوج برای فرار از نسل‌کشی استفاده کردند، به تصویر کشیده‌اند. ژانری ادبی چنان تأثیرگذار، اصیل و درخشان که، همانطور که سرهنگ، نویسنده و جانباز دانگ وونگ هونگ در مقدمه زندگینامه خودنوشت «فتح جنوبی شمال» نوشته جانباز ها مین سون گفته است: اگر کسی خودی نبود، اسلحه به دست نمی‌گرفت تا با دشمن روبرو شود، مستقیماً سربازان زخمی را پانسمان نمی‌کرد و بارها رفقا را دفن نمی‌کرد، نمی‌توانست چنین صفحات زنده و قانع‌کننده‌ای بنویسد. بنابراین، بسیاری از دیالوگ‌های ها مین سون نه تنها شامل عرق، بلکه شامل خون و اشک نیز می‌شوند!

خاطرات جنگی دوآن توان، «آن فصل جنگ»، از همان اولین انتشارش در سال ۲۰۱۷، تأثیر عمیقی بر خوانندگان، به ویژه کهنه سربازان لشکر ۳۰۷ - رفقای نویسنده - گذاشت. این اثر یکی از خاطرات عالی محسوب می‌شود که با جزئیات کامل و صادقانه، زندگی، مبارزه پر از سختی‌ها، چالش‌ها و فداکاری‌های فراوان سربازان داوطلب ویتنامی در کامبوج را بازآفرینی می‌کند. ویژگی خاص آثار دوآن توان، «ویژگی سربازی» است. او درباره جنگ می‌نویسد، صادقانه تا سرحد بی‌رحمی، هرچند عریان، دردناک اما همچنان خوش‌بین، سرشار از انسانیت، رفاقت، بدون حتی یک سطر غم. با هر صفحه از کتاب دوآن توان، گویی «هیچ‌کس فراموش نمی‌شود، هیچ‌چیز فراموش نمی‌شود»، مهم نیست چند سال از جنگ گذشته باشد.

سطور دوآن توآن در کتاب «آن فصل جنگ» را در مورد فداکاری رفقایش هنگام حمله به فرودگاه استونگ ترنگ بخوانید: «وقتی به فرودگاه رسیدیم، صف کشیدیم... داشتم اطراف را نگاه می‌کردم که دستور آتش داده شد. به سمت راست نگاه کردم و سربازان شناسایی هنگ را دیدم که به آرامی در حال پیشروی بودند. چائو، یک سرباز هانویی که در منطقه باخ خوآ زندگی می‌کرد، در پیشاپیش آنها بود. چائو را شناختم چون یک خال مادرزادی قرمز روی پیشانی‌اش داشت. سربازان ما که چند روزی دشمن را ندیده بودند، بسیار جانبدارانه عمل می‌کردند. چائو هنوز اسلحه کلاشنیکفش را روی شانه‌اش داشت، انگار که وارد یک مکان متروکه می‌شد. ناگهان، چائو مورد اصابت گلوله قرار گرفت. یک گلوله به وسط پیشانی‌اش خورد. او به زمین افتاد. موقعیت من دور نبود. موقعیت من بالا بود، بنابراین می‌توانستم همه چیز را ببینم. بلافاصله، به سمت من، خای دستور آتش داد... دیدم خای به سمت چپ چرخید. به دنبالش دویدم چون فکر کردم، اطلاعات باید فرمانده را دنبال کند. ناگهان، خای فریاد زد: «اینجاست، او را زنده بگیرید!» به محض اینکه حرفش تمام شد، یک سری گلوله منفجر شد و به سینه خای اصابت کرد. او از حال رفت... آن روز، چهارم ژانویه ۱۹۴۵ بود. ۱۹۷۹».

اگر «آن فصل جنگ» روایتی از جوانی باشد که با جنگ عجین شده و داستان‌های روزمره‌اش سرشار از روحیه‌ی سربازی درباره‌ی عشق، دوستی، رفاقت و... است، پس خاطرات دوآن توان با عنوان «فصل الهام» ۱۸ پرتره از رفقای نویسنده است که هر کدام از آنها «با اینکه در اعماق وجودشان می‌دانستند که خواهند مرد، باز هم با آرامش آن را پذیرفتند. آنها با آرامش وارد مرگ شدند و این طبیعی بود. نه فقط یک نفر، بلکه افراد زیادی اینگونه رفتند. آنها نترسیدند. آنها فرار نکردند. آنها سعی نکردند از جنگ اجتناب کنند یا به عقب برگردند. آنها مردند. آنها شجاع‌ترین بودند. جوان‌ترین. زیباترین. تصاویر آنها برای همیشه در ذهن ما خواهد درخشید.»

سرگرد سابق نگوین وو دین، که از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۰ در میدان نبرد کامبوج جنگیده بود، در کتاب خاطرات خود با عنوان «جنگل دیپتروکارپ در فصل تغییر برگ‌ها»، خاطرات خود را از رابطه نزدیک نظامی-غیرنظامی بین نویسنده و مادر کامبوجی‌اش اینگونه نوشته است: «یک روز، سرما خوردم، تب شدیدی داشتم و نمی‌توانستم غذا بخورم. پرستار واحد به من دارو داد، اما کمکی نکرد. او به بازار رفت و برای درخواست آب به خانه ما آمد. وقتی دید که بی‌حال افتاده‌ام، حالم را پرسید و سپس به برادران گفت که یک بطری روغن ماساژ برایش بیاورند تا بتواند پشتم را ماساژ دهد. او مرا برهنه کرد، روی زمین چوبی دراز کشیدم، سپس روغن ماساژ را گرفت و با یک سکه نقره روی ستون فقرات و دنده‌هایم کشید. چند روز بعد، تبم قطع شد. یک روز، به شوخی از او یک تکه پارچه خواستم تا با آن شلوار بدوزم. روز بعد، او با انبوهی از پارچه‌های رنگارنگ از بازار برگشت، آن را روی زمین چوبی انداخت و گفت: «مامان داد «یه تیکه پارچه بهت میدم. هر رنگی که دوست داری انتخاب کن.» یه تیکه پارچه که از تایلند آورده بودن تا تو بازار سوای چک بفروشن، یه سکه طلا قیمت داشت، برای همین جرات نکردم قبولش کنم، اما اون مجبورم کرد انتخاب کنم...»

در کتاب خاطرات «داستان یک سرباز در جنوب غربی» نوشته ترونگ سی، که نام واقعی‌اش شوان تونگ است، گروهبان سابق اطلاعات گردان چهارم پیاده‌نظام، هنگ دوم، لشکر نهم، سپاه چهارم، که در جنگ برای محافظت از مرز جنوب غربی و سرنگونی رژیم نسل‌کش از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۳ شرکت داشت، او درباره تشنگی در فصل خشک در جنگل دیپتروکارپ می‌گوید: «یک روز، آنقدر تشنه بودیم که تقریباً غش کردیم. مانند بسیاری از روزهای دیگر، در وسط یک جویبار خشک، در کنار ردیفی از درختان سرو سبز سایه‌دار، یک برکه آب زلال پیدا کردیم. همه برای رفع تشنگی و برداشتن آب برای ذخیره به داخل هجوم آوردند، بنابراین برکه به تدریج خشک شد. وقتی نوبت من شد، کلاهم را برداشتم و آن را به دهانم بردم تا بی‌وقفه بنوشم. آب خنک و شیرین، سوزش سینه‌ام را تسکین داد. وقتی بطری آبم را برای ذخیره آب برداشتم، چیزی سفید در ... دیدم. پایین. وقتی آرامشم را به دست آوردم و از نزدیک نگاه کردم، یک جمجمه سفید رنگ پریده انسان بود که از طریق دو حدقه چشم بی‌جان پوشیده از خزه به زندگی نگاه می‌کرد... ما هنوز هم می‌نوشیدیم و هیچ کس بطری آب را بیرون نریخت. بطری مال خودت است. به هر حال، از قبل در معده‌ات است. به هر حال، استفاده از این آب مقدس بهتر از استفاده از ادرار است...».

ترونگ سای در پایان «داستان یک سرباز در جنوب غربی» توضیح داد که تولد این کتاب از یک انگیزه درونی بوده است، انگیزه‌ای از خاطرات عمیق که فقط رفقایی که در میدان نبرد طاقت‌فرسا با هم زندگی کرده و مرده‌اند می‌توانند آن را درک کنند: «بعد از ظهر ۲۳ام سال نو قمری خوک، ۱۹۸۳، پس از بیش از چهار سال و نیم در میدان‌های نبرد کشور پاگوداها و برج‌ها، پر از فداکاری و سختی، با بسیاری از دوستان و رفقایم که برنگشته بودند، برگشتم و روی پله‌های خانه‌ام قدم گذاشتم. زندگی شلوغ بود، اما آن چهره‌های آشنا شب‌های زیادی برمی‌گشتند. نام برادرانم همیشه در سالگردها، در گفتگو با سربازان قدیمی هنگام نوشیدن یک لیوان آبجو در پیاده‌رو، ذکر می‌شد. آنها بودند که به من یادآوری کردند که این داستان جنوب غربی را تعریف کنم. نام برادرانم بدون تغییر باقی ماند، گویی هنوز در این دنیا زندگی می‌کنند.»

در روزهایی که این کشور چهل و پنجمین سالگرد روز پیروزی جنگ برای محافظت از مرز جنوب غربی سرزمین پدری را جشن می‌گیرد و به همراه ارتش و مردم کامبوج، پیروزی بر رژیم نسل‌کش در 7 ژانویه (1979-2024)، با بازخوانی آثار ژانر ادبی "سرزمینی خارج از سرزمین پدری"، ما حتی بیشتر از ارزش والای صلح قدردانی می‌کنیم. به ایجاد دوستی، همکاری و توسعه با کشورهای جهان، به ویژه کشورهای همسایه، اهمیت می‌دهیم، مانند 45 سال پیش، در میدان نبرد دشوار کامبوج، سرباز داوطلب ویتنامی از چیزی ساده، روستایی و سرشار از آرزوی صلح، احساس خوشبختی کرد: "به نظر می‌رسد که خوشبختی ما را با خوابی خوش می‌پوشاند، دیگر مشتاقانه منتظر شنیدن ندای نگهبان شب نیستیم"... (داستان یک سرباز جنوب غربی - ترونگ سی).

دن تام


منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

دختران هانوی برای کریسمس لباس‌های زیبایی می‌پوشند
روستای گل داوودی تت در گیا لای که پس از طوفان و سیل، حال و هوای بهتری پیدا کرده، امیدوار است که دیگر قطعی برق برای نجات گیاهان وجود نداشته باشد.
پایتخت زردآلوی زرد در منطقه مرکزی پس از دو فاجعه طبیعی متحمل خسارات سنگینی شد.
کافی‌شاپ هانوی با صحنه کریسمس اروپایی‌مانندش، تب و تاب ایجاد می‌کند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

طلوع زیبای خورشید بر فراز دریای ویتنام

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول