Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

زندگی با «کلیه‌های فولادی»

حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از بیماران لاعلاج - کسانی که تحت دیالیز قرار می‌گیرند - افرادی با شرایط دشوار هستند. در میان آنها، برخی سرنوشت غم‌انگیزی دارند. با این حال، با اراده‌ای خارق‌العاده برای زندگی، آنها همچنان هر روز در مبارزه با بیماری استقامت می‌کنند تا حامی خانواده‌های خود باشند.

Báo Thái NguyênBáo Thái Nguyên16/07/2025

د
خانم وی تی تو، از اهالی تان تان، تنها بیش از ۳۰ کیلوگرم وزن دارد، از نظر سلامتی در وضعیت بسیار بدی است اما در حال حاضر مجبور است از همسرش که به سرطان کبد لاعلاج مبتلاست، مراقبت کند.

۳ نسل فیلتراسیون خون

در بخش نفرولوژی - ارولوژی و دیالیز، بیمارستان مرکزی تای نگوین ، سال‌هاست که بسیاری از مردم دستگاه دیالیز را به عنوان عضوی جدایی‌ناپذیر از بدن خود می‌دانند. یکی از موقعیت‌هایی که بیماران اینجا آن را "بدترین" وضعیت می‌دانند، خانم هوانگ تی دیپ، ساکن بخش ترونگ هوی است.

او فقط ۴۰ سال دارد اما ۱۴ سال است که دیالیز می‌شود. بدتر اینکه نه تنها خودش از این بیماری وحشتناک رنج می‌برد، بلکه پدر و تنها پسرش که تنها ۲۱ سال دارد نیز سرنوشت مشابهی دارند.

سه بار در هفته، مادر و دختر وسایلشان را جمع می‌کنند و از شهر خودشان به بیمارستان می‌روند، در حالی که پدرش برای دیالیز به بیمارستان عمومی دین هوا می‌رود. چند روز پیش، او زمین خورد و پایش شکست، مجبور شد پایش را گچ بگیرد و برای درمان بستری شود. در میان بیماری و بار مالی ، خانم دیپ هنوز هم هر روز با پشتکار ادامه می‌دهد.

خانم دیپ به یاد می‌آورد: در سال ۲۰۱۱، کمردرد شدیدی داشتم و مجبور بودم شب‌ها ده‌ها بار ادرار کنم. بیمارستان منطقه نتوانست علت آن را پیدا کند. وقتی به بیمارستان مرکزی تای نگوین برگشتم، پزشک به من گفت که نارسایی شدید کلیه دارم و فوراً به دیالیز نیاز دارم. گوش‌هایم زنگ می‌زد، غش کردم و فکر می‌کردم زنده نخواهم ماند.

به لطف تشویق‌های همسر، فرزندان و اقوامش، او کم‌کم آرام شد. وقتی هنوز سالم بود، شخصاً بانه چونگ را می‌پیچید تا بفروشد و هر پنی را برای خرید دارو و مکمل‌ها پس‌انداز می‌کرد. علاوه بر بیماری کلیوی، او از نارسایی دریچه قلب و پرکاری تیروئید نیز رنج می‌برد. بدن ضعیف او حتی بیشتر از قبل خسته می‌شد.

یک بار، پس از ۲ سال دیالیز، با این فکر که ممکن است زیاد زنده نماند، بی‌سروصدا به دنبال کسی گشت تا... با شوهرش ازدواج کند، از ترس اینکه شوهرش «پدری مجرد و بزرگ‌کننده‌ی بچه‌ها» باشد. اما شوهرش - آقای لی ترونگ هوان - این فکر را رد کرد. او گفت: اگر تو دیگر اینجا نباشی، من مجرد خواهم ماند. این جمله‌ی به ظاهر ساده ادامه یافت اما به او منبع دیگری از زندگی بخشید. او و او ازدواج کردند زیرا این اولین عشقشان بود: او لبخند زد و گفت.

سپس، وقتی درباره پسرش صحبت می‌کرد، صدایش آرام شد: من و شوهرم فقط او را داریم. حالا او هم بیمار است، قبلاً سالم بود و ۸۵ کیلوگرم وزن داشت، حالا ۴۸ کیلوگرم وزن دارد، از مادرش ضعیف‌تر است. خیلی برایش متاسفم... نمی‌دانم در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.

خانواده مادرش سختی‌های زیادی را تحمل می‌کردند و خانواده شوهرش نیز دست کمی از آنها نداشتند. مادرشوهرش بیش از ۳ سال بستری بود و سپس ۲ ماه پیش درگذشت. پیش از آن، پدرشوهرش نزدیک به ۲ سال بستری بود و سپس درگذشت. در طول این سال‌ها، شوهرش وقت خود را صرف مراقبت از والدین مسن خود می‌کرد و سپس برای مراقبت از همسر و فرزندانش می‌شتافت.

آقای هوان پس از فوت مادر همسرش، برای کسب درآمد اضافی به عنوان سقف‌ساز شروع به کار کرد. اما درآمد خانواده، به علاوه سه هکتار مزرعه برنج، فقط برای تأمین وعده‌های غذایی و ضروری‌ترین داروهای همسر و فرزندانش کافی بود. هر ماه، حتی با وجود صرفه‌جویی، هزینه‌های زندگی این دو نفر حدود ۶ میلیون دونگ می‌شد.

بار روی شانه‌های لاغر

آقای ما شوان تین، از اهالی دین هوآ، با وجود وخامت حالش، همیشه خوش‌بین است.
آقای ما شوان تین، از اهالی دین هوآ، با وجود وخامت حالش، همیشه خوش‌بین است.

در گوشه‌ای از راهروی بیمارستان، خانم وی تی تو، اهل کمون تان تان، بی‌صدا منتظر نوبت دیالیزش بود. چهره‌اش رنگ‌پریده و چشمانش از کم‌خوابی گود افتاده بود. او به مدت ۱۸ سال دیالیز، در یک خانه اجاره‌ای تنگ و مرطوب نزدیک بیمارستان زندگی کرده بود.

در ابتدا، او در خیابان میوه می‌فروخت. بعدها، یکی از آشنایانش او را به فروش سیب‌زمینی شیرین پخته‌شده معرفی کرد. او هر روز ساعت ۲ بامداد از خواب بیدار می‌شد تا کار خود را شروع کند. حدود ساعت ۵:۳۰ صبح، وقتی مقدمات کار تمام می‌شد، گاری‌اش را برای فروش به منطقه نزدیک بیمارستان مرکزی می‌برد. روزهایی که فروش کم بود، تا ساعت ۱۰ شب آنجا می‌نشست و سپس به اتاق اجاره‌ای‌اش برمی‌گشت.

پیش از این، او روزانه 30 تا 40 کیلوگرم سیب‌زمینی می‌فروخت. اکنون او فقط نصف این مقدار را می‌فروشد، بخشی به دلیل رقابت با بسیاری از مردم و بخشی به دلیل وضعیت سلامتی نامناسبش. خانم تو با صدایی پر از احساس گفت: «بسیاری از مردم وضعیت من را می‌دانند و برای حمایت از من خرید می‌کنند. من بسیار سپاسگزارم.»

در حالی که سعی می‌کرد به آن درآمد اندک بچسبد، خبر رسید که شوهرش به سرطان کبد لاعلاج مبتلا شده و توسط بیمارستان به خانه فرستاده شده است... بنابراین، در این مدت، او دیگر در خانه اجاره‌ای نمی‌ماند، بلکه مجبور بود به تنهایی، حدود ۵۰ کیلومتر، سه بار در هفته به خانه برود. خانم تو به اشتراک گذاشت: «روزهایی بود که فکر می‌کردم دیگر توانی برای نفس کشیدن ندارم... اما با فکر اینکه او منتظر من است، سعی می‌کردم دوام بیاورم.»

سه فرزندش همگی به عنوان کارگر کارخانه کار می‌کنند. درآمد آنها زیاد نیست و مرخصی زیادی ندارند، بنابراین خانم ثو همیشه سعی می‌کند خودش کارها را مدیریت کند و مزاحم فرزندانش نشود.

نزدیک به دو دهه زندگی با کامپیوتر

متر
خانم هوانگ تی دیپ، از اهالی ترونگ هوی، تنها پسر و پدر بیولوژیکی او، همگی باید تحت دیالیز قرار گیرند.

آقای ما شوان تین، اهل کمون دین هوآ، ۱۹ سال است که با دستگاه دیالیز زندگی می‌کند. در روزهای اولیه بیماری‌اش، بیمارستان منطقه دستگاه دیالیز نداشت، بنابراین هر بار که به درمان نیاز داشت، مجبور بود مسافت طولانی را به سطح بالاتر سفر کند، در صف منتظر نوبت خود بماند و تمام هزینه‌ها را خودش بپردازد. زندگی در روستا بر پایه چند مزرعه با درآمد ناپایدار بود که برای پوشش هزینه‌های دارو، محل اقامت و درمان کافی نبود. بنابراین، او و همسرش تصمیم گرفتند وسایل خود را جمع کنند و به شهر نقل مکان کنند تا مکانی برای فروش سبزیجات اجاره کنند تا درآمد اضافی کسب کنند و در عین حال دریافت درمان طولانی مدت را برای خود راحت‌تر کنند.

آقای شوان تین گفت: «در آن زمان، بسیاری از مردم نمی‌دانستند دیالیز چیست. هر چند هفته یا بیشتر، خبر مرگ کسی را می‌شنیدیم. فکر می‌کردم زیاد دوام نمی‌آورم. با این حال، به لطف اراده و مراقبت همسرم، از بسیاری از فصل‌های بارانی و آفتابی جان سالم به در بردم. وقتی متوجه این بیماری شدم، پسرم کمی بیش از یک سال داشت. حالا که او به ارتش پیوسته، تا حدودی احساس اطمینان می‌کنم.»

حالا حال آقای تین رو به وخامت است، او دیگر نمی‌تواند به همسرش در فروش اجناس کمک کند. اما چشمانش هنوز با خوش‌بینی نادری می‌درخشد: دیالیز هنوز از بسیاری از بیماران سرطانی که فقط چند ماه زنده می‌مانند بهتر است. من ۱۹ سال است که دیالیز می‌کنم، دیگر چه چیزی می‌توانم بخواهم!

با وجود صدها بیمار دیالیزی در اینجا، هر کدام داستان متفاوتی دارند. اما همه آنها آرزوی زندگی مشترکی دارند. بسیاری آرزو دارند فرزندانشان بزرگ شوند و ستون خانواده‌هایشان شوند.

در جایی که به نظر می‌رسد فقط بیماری و محرومیت وجود دارد، اراده‌ی خارق‌العاده هنوز هم بی‌سروصدا می‌درخشد.

منبع: https://baothainguyen.vn/y-te/202507/song-bang-than-thep-52e19aa/


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

نیلوفرهای آبی در فصل سیل
«سرزمین پریان» در دا نانگ مردم را مجذوب خود می‌کند و در بین 20 روستای زیبای جهان قرار دارد.
پاییز ملایم هانوی از میان هر خیابان کوچکش می‌گذرد
باد سرد «خیابان‌ها را لمس می‌کند»، هانویی‌ها در آغاز فصل از یکدیگر دعوت می‌کنند تا به خانه‌هایشان سر بزنند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

بنفش تام کوک - نقاشی جادویی در قلب نین بین

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول