در هزاران سال تاریخ چین، داستان چهار زیبارویی که «پادشاهیها و شهرها را سرنگون کردند» به افسانهای مشهور تبدیل شده و تا به امروز نیز ادامه دارد.
شی شی (حدود قرن هفتم تا ششم قبل از میلاد)
طبق SCMP، افسانهها میگویند که شی شی او یک ویتنامی بود که در دوره بهار و پاییز (770 تا 481 پیش از میلاد) بزرگ شد. او در دورهای پر هرج و مرج از تاریخ زندگی میکرد. چین، نقش کلیدی در سقوط یک سلسله داشت.
در آن زمان، پادشاه فو چای از وو، ارتش خود را برای فتح ویت رهبری کرد. پادشاه گوجیان از ویت شکست خورد و به کوه هویجی (که اکنون در استان ژجیانگ قرار دارد) عقب نشینی کرد. او مجبور شد همسرش را به عنوان گروگان به پادشاه وو تحویل دهد تا درخواست صلح کند.
بعدها، درباریان ویتنامی خواستند از ترفندهای زیبایی برای نابودی پادشاه وو استفاده کنند. آنها شی شی زیبا را انتخاب کردند تا به او آواز و رقص بیاموزند... پس از ورود به قصر، او به سرعت صیغه مورد علاقه پادشاه شد. پادشاه شیفته شی شی شد و از حکومت غافل شد.

فو چای همه چیز را نادیده گرفت تا کاخی گرانقیمت برای شی شی بسازد و باعث شد منابع مالی وو تضعیف شود. ویت با استفاده از این فرصت، به وو حمله کرد و قدرت را دوباره به دست گرفت.
افسانهها میگویند که شی شی بین عشق به فو چای و وفاداری به سرزمین مادریاش گیر افتاده بود و در نهایت، خودکشی را برای پایان دادن به زندگیاش انتخاب کرد.
وانگ ژائوجون (حدود 50 سال قبل از میلاد)
وانگ ژائوجون در خانوادهای اشرافی در دوران سلسله هان غربی (۲۰۶ پیش از میلاد - ۹ میلادی) بزرگ شد، از زیبایی چشمگیری برخوردار بود و در نواختن پیپا - یک ساز موسیقی چینی معمول - مهارت داشت.

امپراتور یوان از سلسله هان، زنان صیغهای خود را بر اساس نقاشیهایشان انتخاب میکرد. در آن زمان، وانگ ژائوجون مانند سایر زنان صیغهای به نقاشان رشوه نمیداد، بنابراین او عمداً به طرز بدی نقاشی شده بود. امپراتور بارها از دست رفته
در این مدت، دربار امپراتوری برای حفظ صلح با قبایل کوچنشین شمال تلاش میکرد. هو هانیه، رهبر شیونگنو، میخواست با شاهزاده خانم امپراتور یوان از سلسله هان ازدواج کند تا روابط برقرار شود.
امپراتور یوان از سلسله هان نمیخواست دخترش را شوهر دهد، بنابراین نقشه کشید تا زشتترین فرد حرمسرا را به عنوان جایگزین پیدا کند. آن شخص اتفاقاً وانگ ژائوجون بود.
در روز عروسی، امپراتور از زیبایی وانگ ژائوجون شگفتزده و شیفته او شد. او از تصمیم خود پشیمان شد اما کاری از دستش برنمیآمد. او با اکراه قربانی صلح کشور شد.
دیائو چان (قرن دوم)
به گزارش SCMP، دیائو چان شخصی با ریشهای مرموز در تاریخ چین است. نام واقعی او ذکر نشده است. «دیائو چان» فقط یک نام هنری است که به جواهرات یشم و لباسهای مجلل ساخته شده از خز سمور اشاره دارد.
سوابق تاریخی نشان میدهد که دیائو چان یک فاحشه بود، یا به عنوان فاحشه برای یک وزیر قدرتمند بدنام، دونگ ژو (140 - 192)، که به خاطر بیرحمی و جاهطلبیاش برای تبدیل شدن به امپراتور سلسله هان شرقی (25 - 220) شناخته میشد، کار میکرد. او به شدت به پسرخوانده بااستعدادش، لو بو، متکی بود.

متأسفانه، لو بو عاشق دیائو چان شد. لو بو که نگران بود پدرخواندهاش از این موضوع مطلع شود، در سال ۱۹۲ دونگ ژو را ترور کرد. به لطف این اقدام، سلسله هان شرقی به دست یک وزیر مستبد محکوم به نابودی نشد.
یانگ گیفی (719 - 756)
یانگ گویفی در اوج سلسله تانگ (۶۱۸ - ۹۰۷) زندگی میکرد. او صیغهای بود که مورد توجه امپراتور شوانزونگ (حکومت ۷۱۲ - ۷۵۶) قرار داشت. به لطف این امر، اعضای خانوادهاش نیز ارتقا یافتند و مناصب مهمی را در دربار به دست آوردند.
در میان آنها، آن لوشان توسط یانگ گویفی برای رهبری ارتشی متشکل از ۲۰۰۰۰۰ نفر توصیه شد و در نهایت علیه امپراتور توطئه کرد. ارتش آن لوشان پایتخت چانگآن را تصرف کرد و امپراتور را مجبور به فرار کرد. در این زمان، خانواده سلطنتی ناامید شدند و یانگ گویفی را به خاطر افسون کردن امپراتور شوانزونگ که باعث غفلت او از امور دولتی شده بود، سرزنش کردند.

نگهبانان سلطنتی سوگند یاد کردند که تا زمانی که یانگ گویفی زنده بود، از سلسله تانگ محافظت نکنند. در نتیجه، امپراتور مجبور شد دستور اعدام او و پسر عمویش را صادر کند.
بعدها، پسر امپراتور شوانزونگ تاج و تخت را پس گرفت، سلسله تانگ را احیا کرد و از پدرش در کاخ استقبال کرد. طبق افسانهها، امپراتور شوانزونگ نقاشی از یانگ گویفی را نقاشی و در اتاق کوچکی در کاخ آویزان کرد و اغلب برای یادبود او به آنجا میرفت.
منبع
نظر (0)