Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

۵۰ سال اتحاد ملی: فرزند صلح

چند سال پیش، دختری بود که پایان‌نامه کارشناسی ارشدش را در مورد سایگون در ادبیات معاصر می‌نوشت. او سه نویسنده با آثار خاص را برای تحقیق انتخاب کرد، از جمله من.

Báo Thanh niênBáo Thanh niên02/05/2025

وقتی درباره دو نویسنده دیگر از من پرسیدند، جا خوردم، چون در کنار آنها، احساس می‌کردم درختی هستم که مخفیانه کنار نرده رشد می‌کند و سپس در مقایسه با دو درخت بلند و باشکوه داخل حیاط مدرسه، مخفیانه شکوفه می‌دهد. آنها معلم من، پروفسور هوینه نهو پونگ، و نویسنده فام کونگ لوآن، یک «محقق سایگون» بودند که همیشه او را تحسین می‌کردم.

۵۰ سال اتحاد ملی: فرزند صلح - عکس ۱.

نویسنده: ترونگ گیا هوآ

عکس: ارائه شده توسط شخصیت

از او پرسیدم چرا من را انتخاب کرده است، و جوابش نمی‌توانست ساده‌تر از این باشد که «من فقط دوست دارم به کتابفروشی بروم و کتاب‌های شما را بخوانم، همین.» بله، همه اینها سرنوشت است، همه به لطف سرنوشت عشق بزرگ او به شهر هوشی مین که منجر به این تجدید دیدار دوست‌داشتنی شد.

شهر محبوب تبدیل به گوشت و خون شده است

من در ترانگ بنگ، تای نین ، زادگاهی با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها، والدین و صدها پیوند عاشقانه دارم. در 30 آوریل 1975، والدینم در سایگون بودند تا برای «استقبال گرم از من» آماده شوند، اما هیجان و اضطراب بیش از حد بود، مادرم نمی‌توانست «روی حرفه‌اش تمرکز کند».

بنابراین چمدان‌هایم را بستم و به زادگاهم برگشتم. ۱۳ روز بعد، مادرم مرا با کمک یک مامای محلی به دنیا آورد، نه در بیمارستان تو دو که قرار بود. من فرزند صلح هستم، حتی نام خانه‌ام هم نمادی از صلح است: کبوتر.

پدرم گفت که در آن زمان زیاد فکر نمی‌کرد، صرفاً متوقف کردن تیراندازی به معنای متوقف کردن مرگ بود، اینکه زندگی چقدر ارزشمند است. پدرم پسرش را به این دلیل نامگذاری کرد که یادآور یک رویداد خاص باشد. به همین ترتیب، در سال ۱۹۷۹، زمانی که برادر کوچکترم به دنیا آمد، کشور با مشکلات بی‌شماری روبرو بود، استاندارد مایحتاج معلمان در آن زمان شامل سورگوم نیز می‌شد، بنابراین اکنون، من یک برادر کوچکتر به نام کائو لونگ دارم.

پدر و مادرم از بزرگ کردن داو و گائو لونگ در چنین شرایط سختی متاسف بودند. عجیب است که من و خواهرانم فقط خوشحال بودیم، چون چیزی برای مقایسه نمی‌دانستیم، فقط مثل گیاهان بزرگ می‌شدیم. هنوز ستاره‌های درخشان، باران‌های شادی‌آور برای به یاد آوردن، برای دم کردن شراب برای زندگی وجود داشت. و با این طرز فکر، وقتی وارد دانشگاه شدم، کوزه سفالی را در خانه بزرگ کردم و از صدای بوق ماشین‌ها به عنوان ملودی ۱۷ سالگی‌ام استفاده کردم.

سفری تازه آغاز می‌شود. ۳۳ سال بعد، وقتی شهر هوشی مین حال و هوای ۵۰ سال اتحاد ملی را آغاز کرد، با تعجب نشستم و یک محاسبه ذهنی انجام دادم، معلوم شد مدت زمانی که شهر مرا بزرگ کرده، دو برابر مدت زمانی بوده که در روستا بوده‌ام. اما اگر از من بپرسید چقدر «در شهر زندگی کرده‌ام»، نمی‌دانم، وقتی با افراد جدید ملاقات می‌کنم می‌گویم: «بله آقا، من اهل روستا هستم...».

نه اینکه ناسپاس باشم، اما انگار آدم‌های زیادی مثل من هستند. همه یک زادگاه دودآلود را پشت سرشان نگه می‌دارند، و شهری که حالا تبدیل به گوشت و خون شده است. فقط بین دو مکان معلق هستم، در شهر دلم برای زادگاهم تنگ شده، اما بعد از چند روز برگشتن به خانه احساس بی‌قراری می‌کنم، دلم برای بوق‌های ناگهانی ماشین‌ها وقتی پشت چراغ قرمز منتظرند تنگ شده، دلم برای فریاد نان‌فروش پیری که دوست دارد اواخر بعد از ظهر برای فرار از آفتاب به بولرو گوش دهد تنگ شده. فریادش به شکلی بسیار خاص در تان فو طنین‌انداز می‌شود: "نان! خوش‌قیافه اما بدون جذابیت! برای همیشه فروخته شده!...".

۵۰ سال اتحاد ملی: فرزند صلح - عکس ۲.

برخی از آثار نویسنده Truong Gia Hoa

عکس: ارائه شده توسط شخصیت

هر روز هنوز منتظر شنیدن فریاد آشنای خندیدن هستم، هر خنده مثل اولین بار است. هر بار که می‌خندم، عاشق تان فو می‌شوم، عاشق شهر هوشی مین بیشتر می‌شوم. به عنوان فردی که در این شهر زندگی می‌کند، قلب باید بخش‌های زیادی داشته باشد. همین امر این مکان را جادارتر کرده، این منطقه شهری را بدون اینکه تنگ و خشن باشد، لطیف ساخته است.

اینکه در سال ۱۹۷۵ به دنیا آمدم و پسرم در سال ۲۰۰۰ به دنیا آمد، برایم یک تصادف جالب است. هر وقت تولدم نزدیک می‌شود، روزنامه می‌خوانم یا تلویزیون تماشا می‌کنم و سن خودم را به خاطر می‌آورم. پسرم هم همینطور است، او همسن سال ۲۰۰۰ است. چه خوش شانس است کسی که در محاسبه ضعیف است!

به پایین‌ترین نقطه برسی تا بفهمی زندگی چقدر ارزشمند است

زمانی بود که من مسئول ستون «فضای زندگی مشترک» برای مجله «معماری و زندگی» بودم . مدام در مورد فضای کوچکم و افکارم در مورد سرنوشت و عشق می‌نوشتم. سپس طبیعتاً، رشته کلمات تا خیابان‌ها و روح سایگون امتداد یافت. عشق به این سرزمین از قبل، هر هفته، هر ماه، در صفحات آن جاری بود. سپس کتاب‌ها چاپ شدند، بدون هیچ قصد و نیتی، ۲ تا از ۳ کتاب انشای من برای سایگون - شهر هوشی مین، تحت حمایت این سرزمین نوشته شده بودند.

می‌دانید، در چهل سالگی، در حالی که در میان پرچم‌های چهلمین سالگرد اتحاد مجدد کشور قدم می‌زدم، نتیجه بسیار بدی از بیمارستان دریافت کردم. همه چیز می‌توانست برای همیشه بسته شود. اما به طرز معجزه‌آسایی، اکنون که اینجا نشسته‌ام و برای انتشار پنجاهمین سالگرد می‌نویسم، فقط از شانسم سپاسگزارم. ده سال عجیب از زندگی‌ام تازه گذشته است. گاهی ناامیدانه، گاهی پر از افکار. دردناک اما شدید، به ته خط رسیده‌ام تا بدانم زندگی چقدر ارزشمند است.

۵۰ سال اتحاد ملی: فرزند صلح - عکس ۳.


می‌خواهم دوباره بگویم که زندگی چقدر ارزشمند است، چون در مدتی که شهر هوشی مین به دلیل کووید-۱۹ در شرایط سختی قرار داشت ، متأسفانه من در بیمارستان شهر خودم از مادرم مراقبت می‌کردم. هر لحظه به انتظار برای خبر و دعا می‌گذشت. یک کلیپ کوتاه تماشا کردم، خیابان‌ها در گرگ و میش هوا خلوت بودند. از روی ترحم اشک در چشمانم حلقه زد. شهر واقعاً بیمار بود، به شدت بیمار.

وقتی حال مادرم خوب شد، با یک کارت عبور ویژه از ایستگاه عبور کردم تا به خانه برگردم. شهر لبخندی نداشت. بدون مردم، شهر واقعاً غم‌انگیز بود. اما آن زمان، زمانی بود که من باور داشتم شهر هوشی مین بر مشکلات غلبه خواهد کرد.

همانطور که بارها دریافته‌ام ضعیف و شکننده‌ام، اما با کمی ظرافت، با کمی انرژی اصیل این شهر، بر تاریکی زندگی‌ام غلبه کرده‌ام. من معتقدم که میلیون‌ها نفر خواهند بود که نوری درخشان، نوری از زندگی پرشور را برای شهر روشن خواهند کرد. یا خیلی آرام: سایگون، بیایید آرام و عمیق نفس بکشیم!

امروز، من ۵۰ ساله هستم، شهر هوشی مین ۵۰ سالگی اتحاد ملی را جشن می‌گیرد. به روش صادقانه و راحت خودم، فکر می‌کنم ۵۰ سال دیگر زنده خواهم ماند و دارم جشن صدمین سالگرد را تصور می‌کنم... خب، چون مدت زیادی است که اینجا زندگی می‌کنم، پس، خب، بیایید انجامش دهیم!

ترونگ گیا هوآ در ۱۳ مه ۱۹۷۵ در ترانگ بانگ، استان تای نین متولد شد. فارغ‌التحصیل دانشگاه علوم شهر هوشی مین است. قبلاً ویراستار تعدادی از انتشارات و روزنامه‌ها مانند سایگون مارکتینگ ، مجله حقوقی شهر هوشی مین و ... بوده است.

او در حال حاضر یک نویسنده و صنعتگر آزاد است.

پیش از این منتشر شده است: امواج بین مادر و برادر (مجموعه شعر)، آیا امشب خواب می‌بینی؟ (مقاله، برنده جایزه انجمن نویسندگان شهر هوشی مین در سال ۲۰۱۷)، سایگون روی ایوان قدیمی، نور خورشید در حال غروب (مقاله)، سایگون به آرامی نفس می‌کشد، عمیق نفس می‌کشد (مقاله)...

انشای «برگ‌های معطر» نوشته‌ی نویسنده‌ی ترونگ گیا هوآ برای کتاب درسی ادبیات کلاس هشتم، از مجموعه‌ی افق خلاق، انتخاب شد.

Thanhnien.v

منبع: https://thanhnien.vn/50-nam-dat-nuoc-thong-nhat-dua-con-cua-hoa-binh-185250429160352639.htm





نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تماشای طلوع خورشید در جزیره کو تو
سرگردان در میان ابرهای دالات
مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.
«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول