Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

گپ زدن با دوستانی از استان تان هوآ.

Việt NamViệt Nam27/01/2025


آخر سال، نشستم و با انگشتانم شمردم... حسابش از دستم در رفته که چند بار به استان تان هوآ برگشته‌ام.

گپ زدن با دوستانی از استان تان هوآ. پرتره‌هایی از دوستان از استان تان هوآ. (نقاشی از هویِن دانگ نهان)

به من می‌گویند «بازگشته به تان هوآ» چون دقیقاً ۷۰ سال پیش، اوایل سال ۱۹۵۵، در جریان نقل مکان والدینم به شمال، در تان هوآ به دنیا آمدم.

اما خانواده من فقط یک سال در تان هوآ زندگی کردند و سپس به هانوی نقل مکان کردند و سپس در سال ۱۹۷۵ برای زندگی و کار به شهر هوشی مین نقل مکان کردیم و از آن زمان تاکنون در آنجا هستیم.

در طول سه سال گذشته، به دلیل مشاغل و شرایط مختلف، فرصت‌های زیادی برای بازگشت به تان هوآ داشته‌ام، گاهی برای تدریس دوره‌های آموزشی روزنامه‌نگاری، و گاهی برای شرکت در رویدادهای بزرگداشت هفتادمین سالگرد جابجایی مردم از جنوب به شمال. همچنین مواقعی بود که صرفاً برای پیدا کردن محلی که مادرم در بیمارستان تان هوآ مرا به دنیا آورده بود، برمی‌گشتم.

یک بار، وقتی شنید که قرار است در تان هوآ یک دوره آموزشی تدریس کنم، شوان با، روزنامه‌نگار و نویسنده و خبرنگار سابق روزنامه تین فونگ، نامه‌ای به عنوان معرفی من برای دوره آموزشی نوشت:

«هوین دونگ نان کیست؟»

او واقعاً از خانواده‌ی هوانگ است! اعضای خانواده‌اش برای امرار معاش به جنوب مهاجرت کردند، بنابراین او از آداب و رسوم اجدادش پیروی کرد و از تابوهای مربوط به استفاده‌ی شمشیر توسط نگوین هوانگ، بنیانگذار، برای گسترش قلمرو اجتناب کرد، از این رو نام هوانگ تان هویِن را به او دادند! در مورد عبارت «مرد شجاع»، نیازی به بحث بیشتر نیست.

شنیده بودم که او به دنبال زادگاهش، جایی که در آن متولد و بزرگ شده بود، می‌گردد؟ یک روز عصر، نزدیک غروب بود که مادری از جنوب، که به شمال نقل مکان کرده بود، با عجله به بیمارستان «واقعی» در شهر تان هوآ، جایی که اخیراً بیمارستان «واقعی» روستا نامیده می‌شد، جایی که او در آن متولد شده بود، رفت.

آیا در این سرزمین، این منطقه و این حرفه است که شخصی مانند هویِن دانگ نان زمانی وجود داشت، سرشار از روح استان تان هوآ، زمانی که ریشه‌های این سرزمین او را لمس کرد؟

او که در ویتنام مرکزی متولد شد، در جنوب (تان هوا شمالی‌ترین نقطه ویتنام مرکزی) به شهرت رسید. نام شهری است که به نام رئیس جمهور هوشی مین نامگذاری شده است. هویِن دونگ نهان واقعاً شایسته شهرت زادگاهش است. او سخت تلاش کرده تا نامی متناسب با سنش برای خود دست و پا کند و به عناوین معتبر مرتبط با روزنامه‌نگاری دست یابد!

اگر در مورد اینکه چرا او استان تان هوآ را برای سفرش به شمال انتخاب کرده، سوال یا شکی وجود دارد، شاید دقیقاً به همین دلیل باشد؟

...

من واقعاً این نامه از روزنامه‌نگار و نویسنده، شوان با، را دوست دارم، چون مثل گواهی است که تعلق من به استان تان هوآ را تأیید می‌کند.

روزنامه‌نگار دیگری، آقای کائو نگو، نیز صرف نظر از مسافت یا زمان، با اشتیاق فراوان در سفرهایم به استان تان هوآ مرا راهنمایی می‌کرد. او شخصاً سفرها را ترتیب می‌داد، مرا با ماشین می‌چرخاند و به همکاران و دوستانش معرفی می‌کرد. هر جا که می‌رفتیم، با هیجان مرا معرفی می‌کرد: «این پیرمرد در تان هوآ متولد شده است!» به لطف او، توانستم از وضعیت سرزمین و مردم تان هوآ مطلع شوم، بفهمم که تان هوآ چقدر مدرن شده است و از غذاهای محلی لذت ببرم: «اگر می‌خواهید غذا بخورید، به چهارراه موی بروید. اگر می‌خواهید زندگی را در نظر بگیرید، به چهارراه بیا بروید.» او مرا به بازدید از منطقه توریستی بن ان، معروف به «خلیج هالونگ تان هوآ»، بازدید از کوره بلند های وان، که پیش درآمد صنعت نظامی ارتش ویتنام در طول جنگ مقاومت بود، و بازدید از منطقه نونگ کونگ، زادگاهش، برد...

یادم می‌آید یک بار خودش شخصاً به فرودگاه تو شوان آمد تا دنبالم بیاید و حتی قبل از رفتن ماشین را با دقت شست. او به ندرت شعر می‌گوید، اما آن روز به خانه رفت و چند بیت شعر برایم نوشت.

در چندین مناسبت بعدی، وقتی دوباره در استان تان هوآ همدیگر را دیدیم، با علم به اینکه من هنوز از عصا برای اجرای برنامه «آرزوی یک ساله» (اختصاص یک سال به دیدار دوستان و مکان‌های پر از خاطره) استفاده می‌کنم، او شعر صمیمانه دیگری نوشت و ابراز محبت خود را ابراز کرد...

در طول دوران حرفه‌ای‌ام به عنوان روزنامه‌نگار، اصل راهنمای من همیشه این بوده که وقتی می‌روم، مطمئن شوم که به مقصدم رسیده‌ام، با مردم ملاقات کرده‌ام، سوال پرسیده‌ام و همه چیز را کاملاً درک کرده‌ام. در طول سفرهایم به تان هوآ، به لطف ملاقات با افرادی واقعاً دوستانه و مهربان، به همه این‌ها دست یافتم.

یکی دیگر از متخصصان محلی که به من کمک کرد چیزهای زیادی در مورد سام سون یاد بگیرم، شاعر دین نگوک دیپ بود. او در مورد فناوری، پلاک خانه‌ها، نام خیابان‌ها چیزی نمی‌دانست... اما حافظه‌ای شگفت‌انگیز و توانایی قابل توجهی در شعر گفتن داشت. هر یک از اشعار او مانند یک داستان عاشقانه از استان تان هوآ بود، عمیقاً تأثیرگذار و تأثیرگذار. او مرا به یک کافه آشنا در کوه برد و... شعر خواند. او با صدای بلند شعر می‌خواند، صرف نظر از غریبه‌های اطراف.

وقتی به خانه‌اش رفتم، یک شال شطرنجی سنتی ویتنام جنوبی به همسرش هدیه دادم. همین کافی بود، اما روز بعد الهام گرفت که شعری برای من بسراید که شامل این ابیات بود: «شاعر به زن جوان سام سون شال شطرنجیِ اشتیاق می‌دهد / فردا، وقتی بادهای موسمی بوزند، شال به آرامی روی شانه کسی خواهد افتاد»...

...

استان تان هوآ سرزمینی با «مردم معنوی و با استعداد»، سرزمینی غرق در تاریخ، شناخته شده به عنوان «پادشاه تان هوآ، خدای نگ آن» و مکانی با میراث فرهنگی غنی است که هنرمندان و نویسندگان مشهور بسیاری را پرورش داده است. من گمان می‌کنم که نه تنها هنرمندان و نویسندگان، بلکه مردم عادی استان تان هوآ نیز عشق سوزانی به سرزمین مادری خود دارند و به راحتی خود را به راهنمای تور یا نویسندگان روزنامه‌ها و تلویزیون تبدیل می‌کنند تا عشق خود را به کشورشان ابراز کنند. من دوستی به نام لو ترونگ آن دارم که رئیس بخش داروسازی بیمارستانی در شهر تان هوآ است. او همچنین نویسنده فعال بسیاری از روزنامه‌ها و ایستگاه‌های تلویزیونی، به ویژه روزنامه «پزشکی و سلامت» است. وقتی به تان هوآ رسیدم، هنوز با منطقه آشنا نبودم، او مرا به بازدید از پل هام رونگ، کوه ترونگ لو، صخره ترونگ مای و... برد و مانند یک راهنمای تور واقعی مرا به آنها معرفی کرد. هنگام ترک تان هوآ، شعری در مورد این مکان نوشتم تا از این راهنمای تور ویژه تشکر کنم.

نر و ماده

هزاران سال است که این کشور افسانه باستانی خروس و مرغ را حفظ کرده است.

من تمام عمرم را گذرانده‌ام، خروس و مرغ پیر نمی‌شوند.

عشق آنها تا زمانی که موهایشان خاکستری شود، ادامه دارد و آنها به یکدیگر وفادار می‌مانند.

حتی وقتی عصبانی یا رنجیده خاطر هستند، خروس و مرغ هرگز یکدیگر را ترک نمی‌کنند.

سنگ‌ها و صخره‌ها کجا هستند؟ فقط من و تو هستیم.

آن سینه‌ها، آن شانه‌ها از روزگاران گذشته.

فقط آب می‌تواند سنگ را شکل دهد.

فقط کنار هم بمانید و همچنان یکدیگر را در آغوش بگیرید.

بله، خروس و مرغ برای آسمان بالا و زمین پایین.

تعادل یین و یانگ برای نظم و هماهنگی زندگی ضروری است.

یک خروس و مرغ وجود دارد، یک جنین سنگیِ خوشبختی.

برای تشکیل یک زوج افسانه‌ای

نرها به بزرگی کوه‌ها، ماده‌ها به بزرگی جنگل‌ها، آنها جفت‌گیری می‌کنند.

هر کسی که این کوه را ترونگ لی نامیده، بر غم و اندوه افزوده است.

سبز بی‌کران، اشک از چشمان کوهستان فرو می‌ریزد.

کدام زوج در مزرعه آتش روشن می‌کنند؟

ما صدای داستان‌ها و افسانه‌های باستانی را می‌شنویم.

هنوز از اشتیاق عشق فریاد می‌زند.

زندگی بدون خروس و مرغ چه شکلی خواهد بود؟

شاید او حتی مرا نخواهد...

من این اشعار درباره تان هوآ را نه برای خودنمایی شعرم، بلکه برای خودنمایی دوستانم از تان هوآ منتشر می‌کنم. حتی افرادی که خوب نمی‌شناسم، احساسات واقعاً به‌یادماندنی‌ای را در من به جا گذاشته‌اند. راننده تاکسی‌ای که مرا به معبد داک کوک برد؛ با توجه به اینکه می‌دانست من روزنامه‌نگاری هستم که ۷۰ سال پیش در تان هوآ متولد شده‌ام، اصرار داشت که هزینه سفر را از من نگیرد. رانندگان زیبای وسایل نقلیه الکتریکی در سام سون، حاضرند به عنوان راهنمای تور عمل کنند و بدون دریافت هزینه در طول مسیر منتظر مشتریان بمانند. داوطلبی که از سایت تاریخی کوره بلند های وان مراقبت و آن را حفظ می‌کند. آن سه خانم مسن، مهمانان پخش زنده تلویزیونی در سام سون به مناسبت هفتادمین سالگرد گروه‌بندی مجدد مردم از جنوب به شمال، می‌دانستند که من «کودکی در حال گروه‌بندی مجدد در رحم» هستم و با مهربانی از من مانند کودکی گمشده که به خانه بازمی‌گردد، جویا می‌شدند... این احساسات مهربانانه باعث شد من، «جنینی دریازده در رحم یک کشتی در حال گروه‌بندی مجدد»، کسی که ۷۰ سال پیش با پدر و مادرم در طول سفر «دریازدگی کا مائو، بیماری ساحل تان هوآ» از دریا عبور کرده بودم، دائماً افسوس بخورم که روزهایم در تان هوآ چقدر کوتاه و زودگذر بود... اما حتی آن چند روز پر از عشق و احساسات فراوان بود و مرا بر آن داشت تا هنگام خداحافظی با تان هوآ و بازگشت به سایگون، این اشعار را بنویسم: «من به خانه می‌روم، نمی‌دانم که آیا هرگز برمی‌گردم یا نه / ای ساحل، جرات نمی‌کنم قول بدهم که بدهی‌هایم را بپردازم / امواج اشتیاق مانند بادبانی هستند که دیر می‌رسد / با جزر و مد، زندگی‌ام را دوباره گروه‌بندی می‌کنم»...

هویِن دونگ نان



منبع: https://baothanhhoa.vn/chat-voi-ban-be-xu-thanh-238008.htm

نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

نمای نزدیکی از کارگاه ساخت ستاره LED برای کلیسای جامع نوتردام.
ستاره کریسمس ۸ متری که کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین را روشن می‌کند، به طور ویژه‌ای چشمگیر است.
هوین نهو در بازی‌های SEA تاریخ‌ساز شد: رکوردی که شکستن آن بسیار دشوار خواهد بود.
کلیسای خیره‌کننده‌ای در بزرگراه ۵۱ برای کریسمس چراغانی شد و توجه همه رهگذران را به خود جلب کرد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کارها

کشاورزان در روستای گل سا دِک مشغول رسیدگی به گل‌های خود هستند تا خود را برای جشنواره و تِت (سال نو قمری) ۲۰۲۶ آماده کنند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول