Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

فقط ۱ عکس بفرستید، از همه عذرخواهی می‌کنم

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội10/05/2024


مقاله از نویسنده لی هانگ در پلتفرم توتیائو (چین)

برادر بزرگتر زمین را به ارث برد، برادران کوچکتر همگی موافقت کردند.

من بزرگترین فرزند از چهار برادر هستم که در یک منطقه روستایی زندگی می‌کنم. خانواده من پرجمعیت است و پدر و مادرم کشاورز هستند. وضعیت مالی ما خوب نیست، بنابراین من مجبور شدم از سنین پایین درس بخوانم و کار کنم.

من بهترین دانش‌آموز در بین چهار نفرمان بودم، اما مسیر تحصیلی من کوتاه‌ترین مسیر هم بود. مجبور بودم آنها را متقاعد کنم که سخت درس بخوانند، سعی کنند بورسیه و کمک هزینه تحصیلی بگیرند و بعد توانستم دبیرستان را تمام کنم. بعد از فارغ‌التحصیلی، تصمیم گرفتم در یک کارخانه کار کنم تا به پدر و مادرم در تأمین مخارج خواهر و برادرهای کوچکترم کمک کنم. سه برادر کوچکترم همگی به دانشگاه و کالج رفتند و سپس در شهر ماندند، اما آینده آنها هنوز از من بهتر بود.

من خودم را فرزند ارشد خانواده می‌دانم، بنابراین نباید خودم را زیاد با خواهر و برادرهای کوچکترم مقایسه کنم و داوطلبانه مسئولیت مراقبت از والدینم را بر عهده گرفتم. خوشبختانه، والدینم فداکاری مرا تشخیص دادند. پدرم قبل از فوتش تصمیم گرفت تمام زمین‌های حومه شهر را برای من به ارث بگذارد و خواهر و برادرهای کوچکترم فقط بخشی از پس‌انداز خود را دریافت کنند. پدرم به ما گفت که یکدیگر را دوست داشته باشیم و از هم مراقبت کنیم. من به عنوان فرزند ارشد، سال‌ها سخت کار کرده بودم و این بخش از ارث کاملاً شایسته من بود.

photo-1713436315686

عکس تصویرسازی

در آن زمان، خواهر و برادرهای کوچکترم که از شهر برگشتند، همگی با این وصیت‌نامه موافق بودند. تا حدودی به این دلیل که همه آنها در شهر خانه و ماشین داشتند و قصد بازگشت به روستا را نداشتند. من زمین را دریافت کردم و همچنان از مادر پیرم مراقبت می‌کردم. در آن زمان خانواده هنوز در هماهنگی بود. وقتی مادرم فوت کرد، ما هنوز رابطه خوبی داشتیم و همه برای تعطیلات با هم بودیم. وقتی به وضعیت برخی از دوستانم نگاه کردم که با خواهر و برادرهایشان اختلافات شدیدی داشتند زیرا والدینشان ارث خود را به طور مساوی تقسیم نمی‌کردند، فکر کردم که کاملاً خوش شانس هستم.

افزایش قیمت زمین، تشدید اختلافات ملکی

اما چیزی که انتظارش را نداشتم اتفاق افتاد. زمینی که والدینم برایم به ارث گذاشته بودند، ناگهان به سرعت افزایش یافت، به طوری که برخی از مردم درخواست خرید آن را به قیمتی ۳ یا ۵ برابر ارزش زمانی که به ارث برده بودم، داشتند. زمین همسایه‌هایم نیز با قیمت‌های بالا خریداری شد و بسیاری از مردم موافقت کردند که آن را بفروشند. نمی‌دانم چه کسی این اطلاعات را به خواهر و برادرهای کوچکترم در شهر داده بود، اما همه آنها به خانه رفتند و پیشنهاد فروش زمین و تقسیم مساوی آن را دادند.

من امتناع کردم چون این ملکی بود که والدینم برایم به ارث گذاشته بودند، اینکه آن را بفروشم یا در آن زندگی کنم تصمیم خودم بود. پس از چندین تلاش ناموفق برای متقاعد کردن آنها، خواهر و برادرهایم شروع به انتقاد از من کردند که خودخواه هستم و مورد لطف والدینم قرار می‌گیرم. خواهر و برادر کوچکترم حتی گفت که من در همان نزدیکی زندگی می‌کنم، بنابراین من از والدینم خواستم که زمین را برای من تقسیم کنند.

Chia tài sản thừa kế ai cũng đồng thuận nhưng đất tăng giá, 3 em trai lại trách bố mẹ thiên vị tôi: Chỉ gửi 1 bức ảnh, tất cả đều xin lỗi- Ảnh 2.

عکس تصویرسازی

به همه یادآوری کردم که ما وقتی والدینمان هنوز زنده بودند، با این وصیت‌نامه موافقت کردیم، دلیلی برای سرزنش آنها وجود نداشت. من و خواهر و برادرهایم با صدای بلند دعوا کردیم. اهالی روستا درباره اختلاف خانوادگی ما بر سر ارث شایعه‌پراکنی می‌کردند. از آن زمان، خواهر و برادرهایم دیگر در تعطیلات به خانه نمی‌آمدند و ما یک جنگ سرد داشتیم.

نمی‌خواستم بین خواهر و برادرهایم اختلاف ایجاد کنم، اما با فکر کردن به بی‌منطقی آنها، عصبانی شدم. همسرم به من توصیه کرد که در این مورد جنجال به پا نکنم، زیرا بعداً روبرو شدن با آنها دشوار خواهد بود. سکوت ماه‌ها در گروه چت خانوادگی مرا کلافه کرده بود. تا اینکه یک روز، عکسی به آن فرستادم.

آن اطلاعیه پذیرش دانشگاه بود که به‌طور اتفاقی هنگام تمیز کردن خانه پیدا کردم. هیچ‌کس در خانواده نمی‌دانست که من بورسیه دانشگاه دریافت کرده‌ام، اما به خاطر آینده خواهر و برادرهای کوچکترم از آن صرف‌نظر کرده‌ام. خاطرات کودکی‌ام را به یاد آوردم، زمانی که من و خواهر و برادرهایم فقط برنج با سبزیجات می‌خوردیم و شیرینی‌ها و غذاهای خوشمزه‌ای داشتیم که دیگران فکر می‌کردند خوشمزه است، آنها را به یکدیگر می‌دادیم و هر چیز کوچکی را با هم تقسیم می‌کردیم. پس چرا وقتی بزرگ شدیم و هر کدام دارایی‌های مادی بیشتری داشتیم، با هم اختلاف داشتیم و باعث شدیم برادری‌مان آسیب ببیند؟

Chia tài sản thừa kế ai cũng đồng thuận nhưng đất tăng giá, 3 em trai lại trách bố mẹ thiên vị tôi: Chỉ gửi 1 bức ảnh, tất cả đều xin lỗi- Ảnh 3.

عکس تصویرسازی

چند روز بعد، همه آنها یکی یکی با من تماس گرفتند تا بابت حرف‌های بدی که به من زده بودند عذرخواهی کنند. آنها قرار گذاشتند که به خانه برادرم بیایند و با هم غذا بخوریم. من رک و پوست کنده به آنها گفتم که می‌خواهم این قطعه زمین را به عنوان پس‌انداز نگه دارم و اگر خانواده‌ام مشکلی داشتند، دیر نشده که به من در فروش آن کمک کنند. هنوز هم فکر می‌کنم اگر ارث باعث از هم پاشیدن روابط خونی شود، حیف است و نمی‌خواهم هیچ خانواده‌ای به این وضعیت دچار شود.



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/chia-tai-san-thua-ke-ai-cung-dong-thuan-nhung-dat-tang-gia-3-em-trai-lai-trach-bo-me-thien-vi-toi-chi-gui-1-buc-anh-tat-ca-deu-xin-loi-172240506155006873.htm

برچسب: ارث

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;