دیشب، آقای تان آنقدر عصبانی بود که نمیتوانست بخوابد، چون در فیسبوک خوانده بود که برادرزادهاش در خانواده به طرح کمون برای بازسازی یادبود شهدا به منظور باشکوهتر کردن آن، به منظور آمادهسازی برای مراسم شمعافروزی در ۲۷ جولای، اعتراض کرده است. علاوه بر این، او همچنین از مرتجعین و مردم ناراضی نقل قول کرد که ساختن موزه جنگ و برپایی یادبودهای متعدد غیرضروری و بیفایده است و برگزاری مراسم در این مناسبتها اتلاف پول است...
منتظر روشن شدن هوا بود، از رختخواب بیرون آمد، پیراهنی پوشید، دمپایی پوشید، آقای تان خشمگین شد، مستقیماً با دوچرخه به خانه برادرزادهاش رفت و از جلوی در با لحنی سرزنشآمیز گفت:
- هونگ کجاست؟ تازه از خواب بیدار شده و دیگر قدردانی اجدادش را فراموش کرده، قدردانی کسانی که خون و استخوان خود را فدا کردند تا او غذای کافی، لباس گرم و زندگی آرامی مثل امروز داشته باشد. واقعاً نمیتوانم چنین افکاری را بپذیرم. این خانواده نمیتواند چنین نوه ای داشته باشد!
| روشن کردن شمع به نشانه قدردانی بر مزار ۱۰ داوطلب جوان قهرمان زن در تقاطع دونگ لاک. عکس: VNA |
از داخل خانه، آقای هوین، پدر هونگ، در حالی که با گیجی سر و گوشهایش را میخاراند، بیرون آمد:
- شما را به داخل دعوت میکنم. لطفاً آرام باشید. صبح زود است، نمیدانم فرزندتان چه مشکلی دارد که اینقدر با او خشن هستید. امروز او زود رفت تا به منطقهی دیگر برود تا برای بازسازی کنارهی برکه آجر بیاورد. احتمالاً بعداً برمیگردد.
آقای تان که هنوز آرام نشده بود، تلفن همراهش را به آقای هوین نشان داد و با صدای بلند گفت:
- ببین، من نمیفهمم پسرت از کجا یاد گرفته که از دولت بد بگوید و ادب را در قبال قهرمانان و شهدا رعایت نکند. نه تنها این، بلکه او استدلالهای نیروهای متخاصم را هم ترویج میدهد، تاریخ را بدنام میکند و قدرشناسی کسانی را که خونشان را برای این کشور فدا کردهاند فراموش میکند. بگذارید از شما بپرسم، آیا این قابل قبول است؟ در جلسه بعدی خانواده، این موضوع را برای بحث مطرح خواهم کرد.
- هی، خواهش میکنم! لطفا آرام باش و بگذار به برادرزادهام درس بدهم. حتما به این خاطر است که چند روز پیش او به طور غیرقانونی از بیل مکانیکی برای مسطح کردن مزرعه و باغ استفاده کرد و ماموران شهرداری برای تهیه گزارش آمدند، بنابراین او عصبانی شد و مزخرفاتی از این قبیل گفت. من او را نصیحت و یادآوری کردم، اما انگار هنوز حرفهایم را "نفهمیده" است.
- با این حساب، تا حدودی احساس اطمینان میکنم. اما اگر کار اشتباهی انجام دهید، باید مسئولیت آن را بپذیرید. نمیتوانید صرفاً به این دلیل که به خاطر تخلفی مجازات شدهاید، ناراضی باشید، تحریف کنید، از دولت بد بگویید یا حتی به تاریخ و روح قهرمانان و شهدا توهین کنید.
- بله، آقا، متوجه هستم. اینکه کمون ما در حال بازسازی بنای یادبود شهدا و سازماندهی فعالیتهایی برای بزرگداشت کسانی است که در انقلاب نقش داشتهاند، برای نشان دادن سنت و اخلاق «هنگام نوشیدن آب، منبع آن را به خاطر داشته باشید» است، برای قدردانی از فداکاریهای نسلهای گذشته برای استقلال و آزادی سرزمین پدری، برای خوشبختی مردم. مردم کمون کاملاً از آن حمایت میکنند، آقا. کاری که هونگ انجام داد بسیار اشتباه بود، از نارضایتی شخصی غیرمنطقی گرفته تا افکار و اعمالی که خلاف سنت، اخلاق و حتی قانون است که غیرقابل قبول است. من پدر او هستم، از شما عذرخواهی میکنم و قول میدهم که در توصیه به او برای درک مشکل و حذف آن کلمات اشتباه، مسئولیتپذیر باشم.
- حق با شماست! شما باید برای پسرتان روشن کنید که کاری که او انجام داده نه تنها اشتباه بوده بلکه بهانهای برای افراد ناراضی و متخاصم بوده تا از دولت، رژیم ما سوءاستفاده کنند و بدگویی کنند و تاریخ ملت ما را انکار کنند.
- بله قربان، لطفاً وقت بگذارید و چایتان را بنوشید. وقتی هونگ برگشت، من آن را برایش تجزیه و تحلیل خواهم کرد...
تران آنه
*برای مشاهده اخبار و مقالات مرتبط، لطفاً به بخش « حفاظت از بنیان ایدئولوژیک حزب» مراجعه کنید.
منبع






نظر (0)