Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

داستان‌هایی از بازگشت مردم از جهنم روی زمین - بخش اول - روزهای شکست‌ناپذیر

Việt NamViệt Nam28/03/2024

شکنجه‌های بی‌رحمانه

در خانه‌ای کوچک در خیابان نگو ​​کوئین، بخش نام بین (شهر نین بین )، آقای دین دوی دیپ، رئیس کمیته رابط سربازان انقلابی دستگیر و زندانی شده توسط دشمن در استان نین بین، خاطرات خود را مرور کرد و سپس به آرامی از زمانی که بیش از ۵۰ سال پیش توسط دشمن در بازداشتگاه زندان فو کوک دستگیر و زندانی شده بود، برای ما تعریف کرد. برای آقای دیپ، شاهد زنده‌ای که مستقیماً رنج کشیده و شاهد رنج رفقایش از این همه وحشیگری، وحشیگری و فاجعه بوده است، این خاطره‌ای غم‌انگیز بود که هرگز فراموش نخواهد کرد...

در سال ۱۹۶۳، با دستاوردهای عالی تحصیلی و اشتیاق در کار اتحادیه جوانان، آقای دیپ مفتخر شد که در دبیرستان، زمانی که کمی بیش از ۲۰ سال داشت، به حزب پذیرفته شود. او این فرصت را داشت که برای تحصیل به اتحاد جماهیر شوروی اعزام شود، اما در مواجهه با خطر کشور، با میهن‌پرستی پرشور و مسئولیت‌پذیری جوانی‌اش، آقای دیپ تصمیم گرفت درخواست داوطلبانه‌ای برای پیوستن به ارتش و جنگیدن در میدان نبرد جنوبی (در سال ۱۹۶۴) بنویسد. در سال ۱۹۶۶، هنگام اسکورت سربازان زخمی به مکانی برای بهبودی، او و رفقایش توسط دشمن تعقیب و دستگیر شدند. تقریباً یک سال بعد (در سال ۱۹۶۷)، او به اردوگاه زندان فو کوک (دره آن توی - استان کین گیانگ ) تبعید شد.

آقای دین دوی دیپ گفت: اردوگاه اسرای جنگی فو کوک تحت کنترل وزارت دفاع رژیم دست نشانده سایگون بود و ۱۲ بازداشتگاه داشت. در زیر بازداشتگاه‌ها، زیربخش‌ها و در زیر بخش‌های فرعی، سلول‌های بازداشتگاه قرار داشتند که در مجموع ۴۳۲ سلول داشتند (هر سلول کم و بیش ۱۰۰ نفر را در خود جای می‌داد). علاوه بر ۴۳۲ سلول، زندان دارای سلول‌های انفرادی و قفس‌های ببر زیادی نیز بود. تمام زندان‌ها با آهن موج‌دار و سیمان، با لایه‌های زیادی سیم خاردار، کاملاً از بیرون ایزوله شده بودند.

مردم اردوگاه زندان فو کوک را «جهنم روی زمین» می‌نامیدند، زیرا در آنجا، دشمن بیش از ۴۰ نوع شکنجه، از جمله روش‌های شکنجه قرون وسطایی روی زندانیان مانند: جوشاندن افراد در آب جوش؛ کباب کردن افراد روی آتش؛ تراشیدن و درآوردن استخوان‌ها؛ میخکوب کردن افراد؛ جوشاندن آب صابون و ریختن آن در دهانشان؛ قرار دادن زندانیان در کیسه‌ها و ریختن زغال داغ یا آب جوش روی آنها؛ استفاده از سوزن برای فرو کردن نوک انگشتانشان و سپس سوزاندن آنها در آتش... آنها همچنین زندانیان را زنده به گور می‌کردند، آنها را به صورت جداگانه دفن می‌کردند و در گورهای دسته جمعی دفن می‌کردند؛ گاهی اوقات مستقیماً به اردوگاه زندان شلیک می‌کردند و بسیاری از مردم را می‌کشتند...

آقای دیپ در طول نزدیک به ۶ سال (اکتبر ۱۹۶۷ - فوریه ۱۹۷۳) که در اردوگاه زندان فو کوک زندانی بود، ۵ بار (دو بار در قفس ببر و ۳ بار در سلول انفرادی) توسط دشمن به طرز وحشیانه‌ای شکنجه شد. آقای دیپ به یاد می‌آورد: در مدتی که در قفس ببر و سلول انفرادی زندانی بودیم، من و زندانیان اجازه حمام کردن، مسواک زدن یا شستن صورت خود را نداشتیم. ما مجبور بودیم درجا از دستشویی استفاده کنیم و همیشه توسط نگهبانان و پلیس نظامی به طرز وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار می‌گرفتیم. به دلیل کمبود غذا، کمبود آب، کثیفی و ضرب و شتم، بسیاری از مردم نتوانستند تحمل کنند و جان باختند... ذکر اردوگاه زندان فو کوک، برای آقای دیپ و برای سربازان انقلابی که در اینجا توسط دشمن زندانی شده بودند، یادآور درد وحشتناک و بی‌پایانی است.

آقای تران تان چونگ، در روستای لاک ۱، بخش لاک وان (نهو کوان) - یکی از شاهدان زنده، که توسط دشمن در اردوگاه زندان فو کوک زندانی شده بود، گفت: اگرچه دولت دست نشانده سایگون به کنوانسیون بین‌المللی ژنو ۱۹۴۹ در مورد رفتار با اسیران جنگی پیوست، اما آن را اجرا نکرد. آنها ما را به عنوان "اسیران جنگی" به رسمیت نشناختند، بلکه ما را "زندانیان کمونیست" نامیدند و به طرز وحشیانه‌ای شکنجه، ضرب و شتم و مجبور به خیانت به انقلاب کردند.

هر روز، زندانبانان، پلیس نظامی و سربازان وظیفه همیشه برای ضرب و شتم زندانیان دردسر ایجاد می‌کنند. آنها زندانیان را در همه جا، در همه زمان‌ها، به صورت جداگانه، گروهی، در یک سلول و حتی در یک بلوک زندان با هزاران نفر کتک می‌زنند. هنگام سرکوب یک بلوک زندان، دشمن گروهی از پلیس نظامی مجهز به تجهیزات ضد گاز و سربازان وظیفه را می‌فرستاد تا به داخل سلول‌ها هجوم برده و زندانیان را وحشیانه کتک بزنند. پس از حمله اولیه، آنها زندانیان را برای حضور و غیاب به حیاط بردند، آنها را به گروه‌های کوچک تقسیم کردند و کتک زدند و آنها را مجبور کردند که "اصلاح شوند و از آرمان‌های خود پیروی کنند".

«در زندان فو کوک، زندانبانان می‌توانستند برای ارضای «عطش خون» خود به هر شکلی از وحشیانه‌ترین، بی‌رحمانه‌ترین و رذیلانه‌ترین روش‌ها فکر کنند. یک بار را به یاد دارم، پس از اینکه اقدامات احیا بی‌فایده بود، دشمن با شلاق‌های دم سفره‌ماهی مکرراً بند انگشتان و انگشتانم را می‌زد، سپس از شکنجه کشیدن ناخن‌هایم استفاده کرد. وحشتناک‌ترین چیز این بود که آنها مرا دو بار در قفس ببر (به طول ۲ متر، عرض و ارتفاع حدود ۰.۵ متر، احاطه شده با سیم خاردار، زندانی‌ها فقط باید حرکت می‌کردند یا تغییر وضعیت می‌دادند تا توسط سیم خاردار زخمی شوند) حبس کردند. وقتی در قفس ببر حبس بودیم، فقط اجازه داشتیم شلوارک بپوشیم تا در آفتاب و باران خشک شویم. در مدتی که در قفس ببر حبس بودیم، آنها فقط هر روز ۲ مشت برنج بزرگتر از تخم اردک به زندانیان می‌دادند، بدون نمک، بدون غذا. بنابراین، من و همه زندانیانی که در قفس ببر حبس شده بودند، گال، اندام‌های خشک و سیاه و فلج داشتیم. آقای چونگ به یاد می‌آورد: «زخم‌ها چرک می‌کردند و مایع زرد رنگی از آنها ترشح می‌شد.»

اردوگاه زندان فو کوک با بیش از ۴۰ روش شکنجه وحشیانه توسط دشمن، مکانی برای آزمایش پشتکار، عزم و اراده راسخ سربازان کمونیست نیز بود.

قدرت اراده و باور

اگرچه دشمن با ترفندهای وحشیانه و وحشیانه، زندانیان کمونیست را هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی شکنجه و آزار می‌داد تا آنها را مجبور به دست روی دست گذاشتن و تعظیم کردن کند، اما کمونیست‌ها با اعتقاد به آرمان‌های انقلابی، رفاقت و کار گروهی، ثابت قدم، مصمم، مبارز و در میان «جهنم روی زمین» معجزه آفریدند.

آقای دین دوی دیپ گفت: در اردوگاه زندان فو کوک، علاوه بر مراقبت شدید از زندانیان برای جلوگیری از فرار آنها، ایالات متحده و رژیم دست نشانده سایگون یک نقشه بسیار شوم را اجرا کردند که شامل سرکوب وحشیانه آنها همراه با رشوه دادن و فریب دادن زندانیان به منطقه "زندگی جدید" بود (در اصل، مجبور کردن سربازان به تجدید قوا و خیانت به آرمان‌های انقلابی). برای اجرای این نقشه، نگهبانان زندان زندانیان را "زندانیان کمونیست" می‌نامیدند و سربازان را به طرز وحشیانه‌ای شکنجه، ضرب و شتم می‌کردند و مجبور به رفتن به منطقه "زندگی جدید" می‌کردند تا آنها را اصلاح و از "ایدئولوژی کمونیستی" پاکسازی کنند.

زندانیان که اعضای وفادار حزب بودند، در مواجهه با توطئه‌های موذیانه و اقدامات وحشیانه دشمن، به دنبال یکدیگر گشتند تا سازمان‌های مخفی حزبی را در بخش زندان تشکیل دهند تا توده‌ها را علیه دشمن گرد هم آورند و رهبری کنند. هر بخش زندان یک کمیته حزبی داشت. زیر کمیته حزب، سلول‌های حزبی و زیر سلول‌های حزبی، سلول‌های حزبی قرار داشتند. سازمان‌های توده‌ای حزب شامل اتحادیه جوانان و انجمن استانی هموطنان بودند. سازمان‌های حزبی و اتحادیه جوانان مخفیانه و در یک خط واحد فعالیت می‌کردند. انجمن هموطنان برای دشمن مخفی بود اما برای ما آشکار بود.

در مبارزه با دشمن، کمیته حزب از کنوانسیون بین‌المللی ژنو در مورد رفتار با اسیران جنگی مصوب ۱۹۴۹ به عنوان مبنای قانونی استفاده کرد. سربازان انقلابی خواستار آن بودند که دشمن آنها را به عنوان "اسیران جنگی" بشناسد، نه "اسیران کمونیست"؛ از زندانبانان خواستند که تیم امنیتی را منحل کنند و به زندانیان اجازه دهند نمایندگان و روسای بخش‌ها را انتخاب کنند. در عین حال، آنها دائماً با طرح "زندگی جدید" دشمن مخالفت می‌کردند، با شعار دادن مخالفت می‌کردند، با ادای احترام به پرچم عروسکی مخالفت می‌کردند و کارهای نظامی مانند: نصب نرده، حفر خندق، ساخت سنگر و غیره انجام نمی‌دادند. آقای دین دوی دیپ، باهوش، شجاع و مقاوم، توسط سازمان مأمور شد تا سمت دبیر حزب زیرمنطقه D5 را بر عهده بگیرد. در مدتی که او توسط دشمن در اردوگاه زندان فو کوک زندانی بود، آقای دیپ و کمیته حزب زیرمنطقه در رهبری و هدایت بسیاری از جنبش‌ها برای مبارزه با توطئه‌ها و ترفندهای تاریک دشمن شرکت کردند.

آقای دیپ گفت: اکثر سربازان ما در شرایط سختی توسط دشمن اسیر شدند. وقتی وارد زندان می‌شدند، به طرز وحشیانه‌ای شکنجه، رشوه و تطمیع می‌شدند، بنابراین آموزش و ایجاد انگیزه در سربازان وظیفه همیشگی کمیته حزب بود. کمیته حزب کلاس‌های سیاسی، کلاس‌های فرهنگی، کلاس‌های موسیقی، کلاس‌های نقاشی و کلاس‌های پرستاری ترتیب می‌داد. از طریق این کلاس‌ها، سربازان تحولات میدان نبرد را درک می‌کردند و متوجه می‌شدند که افکار عمومی بین‌المللی از مبارزه مردم ما علیه آمریکا حمایت می‌کند. از آنجا، اعتقاد سربازان به آرمان‌های حزب و پیروزی جنگ مقاومت تقویت شد. به لطف رهبری کمیته حزب، حتی در این «جهنم روی زمین»، سربازان انقلابی ثابت قدم ماندند و قاطعانه به آرمان‌های حزب اعتقاد داشتند و تسلیم شکنجه‌های ظالمانه و حملات متقابل دشمن نشدند.

آقای تران تان چونگ گفت: تحت رهبری کمیته حزب، ما اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرده‌ایم. در مدتی که توسط دشمن زندانی بودیم، من و تعدادی دیگر از اعضای حزب از طرف کمیته حزب مأمور شدیم تا رفقا و هم‌تیمی‌ها را بسیج و ترغیب کنیم تا متحد شوند و علیه جنگ روانی و تاکتیک‌های بازگرداندن زندانیان به وطن مبارزه کنند و نگهبانان زندان را مجبور به سست کردن رژیم زندان کنند، مانند: پذیرش تحویل برنج و جیره غذایی روزانه به زندانیان برای پخت و پز برای خودشان، اجازه دادن به زندانیان برای مطالعه فرهنگ. علاوه بر این، سلول حزب در زندان هنوز راه‌هایی برای باز کردن کلاس‌های تئوری سیاسی پیدا می‌کند، حتی در شب نیز فعالیت‌های فرهنگی وجود دارد و در مورد آثار ادبی اظهار نظر می‌شود... سلول‌های حزب و اعضای حزب واقعاً نقش اصلی، محوری، ثابت قدم، فعال‌ترین، مورد اعتماد، محافظت شده و مورد پیروی توده‌ها را ایفا می‌کنند.

آقای دیپ به طور محرمانه گفت: در سال ۱۹۷۲، وقتی که من نماینده سربازان در سلول زندان بودم، پس از ضرب و شتم و شکنجه وحشیانه، سرگرد دست‌نشانده به نام تو - فرمانده گردان - به من گفت: "می‌دانم که تو حاضری برای محافظت از آرمان‌هایت همه چیز را بپذیری. من به تو اهمیتی نمی‌دهم!" سپس ناگهان از من پرسید: "آیا می‌دانی آرمان‌های من چیست؟" وقتی هنوز واکنشی نشان نداده بودم، خودش پاسخ داد: "آرمان‌های من دلار و زن هستند".

بنابراین، می‌توان گفت که در گذشته سربازان ما را «شورشی» می‌نامیدند. اکنون خودشان باید اعتراف کنند که سربازان ما با آرمان‌های انقلابی زندگی می‌کنند و می‌جنگند! این موفقیت بزرگ زندانیان فو کوک است. روحیه استوار و تسلیم‌ناپذیر زندانیان باعث می‌شد که دشمن، حتی با وحشیانه‌ترین و وحشیانه‌ترین روش‌های شکنجه، همچنان به آنها احترام بگذارد.

همچنین روحیه استوار و شکست‌ناپذیر سربازان کمونیست بود که در زندان معجزه آفرید. آن فرار موفقیت‌آمیز ۲۱ زندانی در منطقه فرعی B2 از طریق یک تونل ۱۲۰ متری بود که باعث شد ارتش دست‌نشانده آمریکا در سایگون هنگام بررسی صحنه فریاد بزند: «این کار حتماً توسط معماران دوران دین بین فو انجام شده تا این کار را انجام دهند.» در کنار آن، مجموعه‌ای از فرار از زندان با اشکال منحصر به فرد و خلاقانه وجود داشت که نشان‌دهنده هوش و شجاعت سربازان انقلابی بود. بیش از ۴۰ فرار از زندان رخ داد که ۲۳۹ نفر با موفقیت از آن فرار کردند و به انقلاب بازگشتند.

آقای دین دوی دیپ تأیید کرد: «در مواجهه با شکنجه‌های بی‌رحمانه دشمن، همه ما مجبور بودیم خود را برای تحمل آماده کنیم. بسیاری از اوقات، مرز بین وفاداری و بزدلی به باریکی یک نخ بود. اما این باور ما به آرمان انقلابی بود که به ما کمک کرد بر همه شکنجه‌ها غلبه کنیم. شلاق‌های دشمن نمی‌توانست ما را مطیع خود کند. ما با شرافت و شجاعت زندگی کردیم و شرافت کمونیست‌ها را حفظ کردیم.»

پایداری و شجاعت سربازان انقلابی، آتش مبارزه را در اردوگاه زندان دشمن روشن کرد و حماسه‌ای از «پایداری و شکست‌ناپذیری» را در «جهنم روی زمین» رقم زد و به آرمان رهایی و اتحاد ملی کمک کرد.

مقاله و عکس‌ها: دین نگوک

⇒ بخش ۲: ادامه حماسه


منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

پاگودای تک ستونی هوا لو

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول