Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

عروس 20 دقیقه قبل از عروسی به دستشویی رفت، داماد در را شکست تا بررسی کند و ناگهان لغو عروسی را اعلام کرد.

Báo Gia đình và Xã hộiBáo Gia đình và Xã hội27/01/2025

این پست داماد مورد توجه بسیاری از کاربران اینترنتی قرار گرفته است.


پس از ۳ سال عشق، در کنار خانواده‌هایی با موقعیت اجتماعی برابر، ترونگ اوی و همسرش لی دین بالاخره ازدواج کردند. این دو چند ساعت قبل از مراسم رسمی عروسی، در یک هتل لوکس مهمانی رزرو کردند. همه مهمانان حاضر بودند و با شور و شوق گپ می‌زدند. ترونگ اوی کت و شلوار شیکی پوشیده بود و دسته گلی از گل رز سفید که عروس دوست داشت را در دست داشت. چشمانش مدام به سمت دری که عروس از آن وارد می‌شد، خیره شده بود. آن دو دست در دست هم دست در دست هم در میان تشویق عزیزانشان از راهرو عبور کردند.

Cô dâu đi vệ sinh 20 phút trước lễ cưới, chú rể đập cửa xông vào kiểm tra thì đùng đùng tuyên bố huỷ hôn - Ảnh 1.

عکس تصویرسازی.

با این حال، همه چیز فقط در ذهن ترونگ اوی بود. وقتی لی دین گفت که او به دستشویی رفته اما بیش از ۱۰ دقیقه، سپس ۲۰ دقیقه گذشته و او هنوز برنگشته، او کم‌کم نگران‌تر و بی‌قرارتر شد.

« وقتی عروس فرار کرد...» این فکر از ذهن ترونگ اوی گذشت. چون در اعماق وجودش، همیشه احساس می‌کرد که جایگزین عشق اول لی دین - یک کارگردان مرد ثروتمند - شده است.

در همین حال، زمزمه‌های مهمانان فضای اتاق را پر کرد.

ساقدوش‌های عروس و داماد حاضر، وقتی ترونگ اوی را نگران دیدند، همگی او را تشویق کردند: « شاید فقط دارد آرایشش را درست می‌کند. حتماً او هم مثل تو عصبی است.»

ترونگ اوی لبخندی زد تا دوستانش را آرام کند، اما مدام به ساعتش نگاه می‌کرد، بیش از ۲۰ دقیقه گذشته بود. در این لحظه، داماد که احساس کرد دیگر نمی‌تواند صبر کند، با عجله به دستشویی رفت.

او بهانه‌ای آورد: «من هم نگرانم، بگذار بروم صورتم را بشویم و ببینم آیا او به کمک نیاز دارد یا نه.»

اما در واقع، او برای پیدا کردن عروسش به دستشویی رفت. همین که به در دستشویی نزدیک شد، نفس عمیقی کشید، به آرامی در زد و به آرامی پرسید: «لی تینگ، حالت خوبه؟»

با این حال، هیچ پاسخی دریافت نکرد. ترونگ اوی اخم کرد و دوباره به در زد. این بار، صدایش بلندتر بود: «لی دین، تو اونجایی؟»

هنوز سکوت وهم‌آوری حکمفرما بود. ترونگ اوی که احساس می‌کرد اتفاقی افتاده، تصمیم گرفت در را باز کند و وارد شود. دستشویی خالی بود، اما دری که از دستشویی به یک بالکن کوچک منتهی می‌شد، نیمه‌باز بود.

نزدیک شد و آن را باز کرد، لی دین بیرون بالکن ایستاده بود و به تلفن گوش می‌داد، حتی گریه می‌کرد و چهره‌اش غمگین بود.

ترونگ اوی با دیدن این صحنه، فوراً در را باز کرد و با عصبانیت فریاد زد: «لی دین، داری چیکار می‌کنی؟ چرا وقتی صدات زدم جواب ندادی؟» عروس چنان از ظاهر داماد جا خورد که نزدیک بود گوشی‌اش را روی زمین بیندازد.

صدای لی دین کمی وحشت‌زده بود و پرسید: «ترونگ اوی، چرا اینجایی؟» لحن ترونگ اوی پر از خشم بود و پرسید: «از من می‌خواهی چه کار کنم؟»

Cô dâu đi vệ sinh 20 phút trước lễ cưới, chú rể đập cửa xông vào kiểm tra thì đùng đùng tuyên bố huỷ hôn - Ảnh 3.

عکس تصویرسازی.

در این لحظه، لی دین سرش را پایین انداخت، جرأت نکرد مستقیماً به چشمان ترونگ اوی نگاه کند و با لکنت زبان گفت: «دارم با یک دوست خداحافظی می‌کنم.»

ترونگ اوی پرسید: «قبل از عروسی با کدام دوستت باید خداحافظی کنی؟» رنگ از رخسار لی دین پرید، جرأت پنهان کردن نداشت: «دوست‌پسر سابقت است.»

او بلافاصله پس از این حرف به گریه افتاد و از ترونگ اوی خواست که آرام باشد و به توضیحاتش گوش دهد.

ترونگ اوی با عصبانیت گفت: «گفتم توضیح می‌دهم، این دفعه دیگه زیاده‌روی شده.» نامزدش را تنها گذاشت. در این لحظه، او تصمیمی «تکان‌دهنده» گرفت.

ژانگ وی با چهره‌ای گرفته و قلبی پر از خشم و ناامیدی، با قدم‌های سنگین به سمت سالن ضیافت برگشت. مهمانان متوجه حالت غیرعادی او شدند، خنده اولیه ناگهان قطع شد و فضای سالن ضیافت متشنج و غم‌انگیز شد.

دوستانش با نگرانی به او نزدیک شدند و پرسیدند : «ترونگ اوی، چی شده؟ لی دین کجاست؟» او جواب نداد، مستقیماً پشت تریبون رفت و میکروفون را گرفت. ترونگ اوی گفت: «از همگی، متاسفم، اما عروسی امروز... لغو شده است.»

مهمانان پچ پچ کنان با هم صحبت می‌کردند و نمی‌فهمیدند چه اتفاقی دارد می‌افتد. گروه دوستان نزدیک و هر دو خانواده به شدت متعجب شده بودند و نمی‌دانستند چه اتفاقی دارد می‌افتد. مادر لی دین گفت: «چی شده، لی دین کجاست؟ فهمیدی چی گفتی؟»

ترونگ اوی هنوز مصمم بود، او اضافه کرد : «من نمی‌توانم با زنی ازدواج کنم که هنوز قبل از عروسی با دوست‌پسر سابقش درگیر است .» در این لحظه، لی دین با عجله وارد اتاق ضیافت شد، صورتی که هنوز از گریه زیاد قرمز و متورم بود. او به سمت ترونگ اوی دوید تا او را در آغوش بگیرد و گفت که همه اینها یک سوءتفاهم بوده است. او توضیح داد: «من فقط می‌خواهم کاملاً با گذشته خداحافظی کنم.»

ترونگ اوی رک و پوست‌کنده گفت: «این اولین بار نیست. تا امروز، تو هنوز دلتنگ رابطه‌ی قدیمی‌ات هستی. تو من را خیلی ناامید می‌کنی. باید همین‌جا تمامش کنیم.» و با قاطعیت آنجا را ترک کرد و لی دین را تنها روی صحنه و گریان گذاشت.

به گفته داماد، او بارها عروس را در حال ارسال پیامک به معشوق سابقش مچ گرفته است و حتی دیده است که آنها در تعطیلات برای غذا خوردن بیرون می‌روند و به یکدیگر هدیه می‌دهند.

ترونگ اوی توضیح داد: «با این حال، چون من او را خیلی دوست داشتم و او همیشه می‌گفت که رابطه را تمام می‌کند، بی‌خیالش شدم. اما راستش را بخواهید، این بار او به نهایت خواسته من رسیده است. چرا باید قبل از عروسی با همسر سابقش تماس می‌گرفت؟ او چه انتظاری داشت؟ آیا انتظار داشت که او بگوید که می‌خواهند دوباره با هم باشند؟»

تران ها.



منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/co-dau-di-ve-sinh-20-phut-truoc-le-cuoi-chu-re-dap-cua-xong-vao-kiem-tra-thi-dung-dung-tuyen-bo-huy-hon-172250123145535864.htm

برچسب: عروس

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

زیبایی خلیج هالونگ سه بار توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شده است.
در شکار ابرها در تاخوآ گم شده‌ام
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد
فانوس - هدیه‌ای به یاد جشنواره نیمه پاییز

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;