پیدا کردن یک پرستار بچه برای اینکه مادران جوان بتوانند به سر کار برگردند، دردسرساز است - تصویرسازی: YEN TRINH
آقای لو وین (۲۹ ساله) که به تازگی مادرش را از روستا به خانهاش در بین دونگ آورده بود، گفت که مادرش را زود از خانه بیرون آورده تا به فضا عادت کند و ماه آینده در حالی که همسرش به سر کار برمیگردد، او از بچهها مراقبت خواهد کرد.
یکی مادربزرگش را فرستاد تا از نوههایش مراقبت کند، دیگری فرزندانش را به روستا فرستاد.
پیش از آن، همسر وین نزدیک به ۵ ماه در زادگاه شوهرش بود تا از فرزند خردسالشان مراقبت کند. وین هر آخر هفته از بین دونگ برای بازدید از زادگاهش برمیگشت. زمان به سرعت میگذشت و مرخصی زایمان همسرش رو به پایان بود. این زوج فکر کردند و بحث کردند و سرانجام توافق کردند که مادر شوهرش را برای مراقبت از فرزند بیاورند.
در ابتدا، این زوج قصد داشتند کودک را در روستا بگذارند تا مادربزرگ از او مراقبت کند. اما آنها میترسیدند که مادربزرگ به تنهایی در روستا از کودک مراقبت کند و کودک گریه کند و والدینش را بخواهد. اگر آنها یک خدمتکار استخدام میکردند، هم ناامن و هم گران بود. و پیدا کردن فرد مناسب آسان نبود.
همچنین برای مادر وین خوب بود که او را بزرگ کند تا از نوهاش مراقبت کند. پدرش مدتها پیش فوت کرده بود و خواهرش در جایی دور ازدواج کرده بود. در روستا، فقط مادرش مانده بود که شب و روز کار میکرد و هیچ کاری نمیکرد. او با مادرش در مورد اجاره خانهای در روستا و سپس نقل مکان به خانهای بالاتر برای زندگی با او و همسرش، نزدیک به فرزندان و نوههایشان برای جلوگیری از تنهایی صحبت کرد. به این ترتیب، او و همسرش میتوانستند با خیال راحت سر کار بروند. وقتی کودک به پیشدبستانی رفت، مادرش وقت آزاد داشت.
با اطلاع از نقشه او، برخی از همکارانش که باردار بودند نیز گفتند که وقتی به سر کار برگردند، فرزندانشان را برای مراقبت نزد مادرش خواهند آورد. سپس هر ماه برای او پول میفرستادند و از آنجایی که با هم آشنا بودند، احساس امنیت بیشتری میکردند. وین همدردی میکرد، اما میترسید که مادر پیرش حتی بدبختتر شود. پس از مشورت با مادرش، فقط موافقت کرد که به یک همکار کمک کند.
ماههاست که هر شب، مردم محله به دیدن خانم نگوین تام (۶۱ ساله، ساکن تین گیانگ ) عادت کردهاند که نوهاش را زیر بغل چپش گرفته و کاسهای فرنی در دست راستش گرفته و در محله قدم میزند. او از خانهای به خانه دیگر میایستد. او میگوید: «من باید او را همینطوری در محله بغل کنم تا غذا بخورد.»
این اولین نوه خانم تام است. بعد از ازدواج پسرش، او و همسرش نوه میخواستند، اما «تردید کردند و از به دنیا آوردن او خودداری کردند.» او که خیلی بیصبر بود، قول داد: «بچه را به دنیا بیاور، اگر نمیتوانی بچه را بزرگ کنی، او را به روستا بفرست تا مادرت بزرگش کند.»
پسرش در شهر وونگ تائو و عروسش در شهر هوشی مین کار میکنند. این زوج جوان فقط آخر هفتهها که شوهر با موتورسیکلت به خانه میآید، یکدیگر را میبینند. آنها در طول هفته مشغول کار هستند و با هم زندگی نمیکنند، بنابراین آوردن فوری فرزندشان به شهر چیزی است که نمیتوانند از عهدهاش برآیند.
خانم تام با خنده گفت: «من قبلاً قول دادهام، بنابراین حالا باید سعی کنم از آنها مراقبت کنم. گاهی اوقات آنها دو یا سه ماه به خانه نمیآیند تا فرزندشان را ببینند. حالا همسایهها مرا مسخره میکنند که ما هر دو در دهه شصت زندگی خود هستیم و هنوز سعی میکنیم کوچکترین فرزندمان را نجات دهیم، چه دردی».
شوهرتان را متقاعد کنید که فرزندتان را زودتر به مهدکودک ببرد.
وقتی پسر دومش ۶ ماهه بود، تران تی هین (۳۵ ساله، ساکن هانوی ) و همسرش به این موضوع فکر کردند و یک خدمتکار برای مراقبت از کودک استخدام کردند و ماهی ۷ میلیون دونگ ویتنامی به او پرداخت کردند. او گفت: «قبل از آن، مادربزرگم از زمان تولدم با من زندگی میکرد. اما چون پیر بود و به زندگی در آپارتمان عادت نداشت و در حومه شهر کسب و کاری داشت، دیگر نمیتوانست از پسرش مراقبت کند.»
علاوه بر این، این زوج بیش از یک سال بود که فرزند اولشان را به خانه پدربزرگ و مادربزرگ فرستاده بودند. بنابراین نمیخواستند پدربزرگ و مادربزرگشان را مجبور کنند که شب و روز سختتر کار کنند، هرچند که نوهشان را خیلی دوست داشتند و نازپروردهاش میکردند.
هاین متوجه میشود که مراقبت از فرزندش توسط یک خدمتکار پرهزینه است و نمیتوان آن را با آموزش دادن به فرزندش توسط والدینش یا فرستادن او به مهدکودک مقایسه کرد. اگرچه خدمتکار سریع و مهربان است، اما نگران آموزش کودک است.
او توضیح داد که کودکان در سنی هستند که برای شکلگیری عادات و شخصیت به آموزش و مراقبت دقیق نیاز دارند، اما «این زوج مشغول هستند و نمیتوانند زیاد از کودک مراقبت کنند. بهتر است اجازه دهند کودک به کلاس برود و توسط یک معلم آموزش ببیند. کودک دوستانی برای بازی کردن خواهد داشت.» او این را به طور محرمانه بیان کرد.
وقتی فرزندش ۱ ساله بود، به فکر فرستادن او به مهدکودک افتاد. در ابتدا، شوهرش موافقت نکرد که او را زودتر به مدرسه بفرستد و قصد داشت وقتی ۲ ساله شد، او را به مدرسه بفرستد. وقتی به پدربزرگ و مادربزرگش گفت، آنها نیز نگران شدند. او به آرامی شوهرش را متقاعد کرد...
بنابراین آنها تصمیم گرفتند فرزندشان را در ۱۴ ماهگی به مهدکودک بفرستند. در ابتدا، این زوج نگران بودند. پس از مدت کوتاهی، کودک به خوبی با محیط سازگار شد. او خوشرفتار بود و از رفتن به مهدکودک هیجانزده بود. صبح، ساعت ۸ صبح، شوهرش کودک را به کلاس برد و حدود ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر او را برداشت. او گفت: «شهریه ماهانه کودک ۳.۵ میلیون دونگ ویتنام است. افرادی هستند که فرزندشان را در ۱ سالگی به مهدکودک فرستادهاند، اوضاع خوب است.»
او گفت: «فرزند من از وقتی که در خانه بود، طوری تربیت شده بود که مستقل باشد، به راحتی غذا بخورد و بخوابد. بنابراین وقتی به مهدکودک رفت، به خوبی با شرایط وفق پیدا کرد. بسیاری از مردم میترسند که فرستادن فرزندشان به مهدکودک در سن خیلی کم، او را به راحتی بیمار کند. اما ما فکر میکنیم که بچهها اغلب بیمار میشوند. اگر فرزندمان را برای مراقبت در خانه بگذاریم، باز هم میتواند بیمار شود. نباید زیاد نگران باشیم.»
درخواست انتقالی شغلی میدهم و بچهها را میآورم تا با من زندگی کنند.
اخیراً، خانم نگوین تام وقتی شنید که عروسش دوباره باردار است، احساس کرد که پاهایش سست خواهد شد. نوه اولش تازه یک ساله شده بود و او در شرف بزرگ کردن عروسش بود، بنابراین فقط میتوانست «هر طور که شده با آن کنار بیاید». اگر او و شوهرش نمیتوانستند از پسش بربیایند، یکی از نوهها را به خانه والدینش میفرستادند.
آقای توآن (۲۶ ساله، پسر خانم تام) توضیح داد: او و همسرش قبل از داشتن اولین فرزندشان با دقت فکر کردند، زیرا هر دو طرف خانواده مدتها منتظر نوه بودند. او گفت: «این فرزند دوم، شکست برنامه ماست.»
این زوج به دلیل مشغله کاری با هم صمیمی نیستند و نمیتوانند فرزندشان را بزرگ کنند، بنابراین احساس میکنند چیزی کم است. در آینده نزدیک، او سعی خواهد کرد درخواست انتقال شغل به دفتر شهر هوشی مین را بدهد. او فرزندش را به آنجا خواهد آورد تا راحتتر از او مراقبت کند. او به طور محرمانه گفت: «اگر اینطور نشود، شغلم را عوض خواهم کرد.»
منبع: https://tuoitre.vn/dau-dau-tim-nguoi-giu-con-de-me-di-lam-lai-20240915093515952.htm



![[عکس] نخست وزیر فام مین چین در پنجمین مراسم اهدای جوایز مطبوعات ملی در زمینه پیشگیری و مبارزه با فساد، اسراف و منفی گرایی شرکت کرد.](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/31/1761881588160_dsc-8359-jpg.webp)


![[عکس] دانانگ: آب به تدریج در حال فروکش کردن است، مقامات محلی از پاکسازی سوءاستفاده میکنند](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/31/1761897188943_ndo_tr_2-jpg.webp)








































































نظر (0)