Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

Độc lập - Tự do - Hạnh phúc

خاطراتی از روزگار آتش و گل

آنها در بیست سالگی خانواده‌هایشان را ترک کردند و به ندای کشورشان گوش فرا دادند و جوانی خود را وقف استقلال و آزادی سرزمین پدری کردند. و هنگامی که جنگ تمام شد، خاطرات سربازان گذشته درباره دوران جنگ و نبرد هنوز به سختی محو می‌شد.

Báo Long AnBáo Long An29/07/2025

جانباز هوین تان سانگ (ساکن کمون بن لوک) هنگام نگاه کردن به عکس‌های قدیمی تحت تأثیر قرار گرفت.

از نفرت تا عزم مبارزه

یک صبح آرام، در خانه‌ای کوچک و ساده، جانباز هوین تان سانگ (متولد ۱۹۵۴، ساکن کمون بن لوک، استان تای نین )، با موهای سفید، به آرامی چای می‌ریخت. وقتی درباره سال‌های جنگ صحبت می‌کرد، چشمانش به دوردست‌ها خیره می‌شد و رفقایش را که در همان سنگرها می‌جنگیدند به یاد می‌آورد. آقای سانگ گفت: «بازگشت زنده پس از جنگ چیزی بود که در سال‌های مقاومت جرات فکر کردن به آن را نداشتم، زیرا در آن زمان، زندگی و مرگ مانند نخ‌های شکننده بودند.»

آقای سانگ که در خانواده‌ای با سنت انقلابی متولد شده بود، از همان ابتدا روحیه میهن‌پرستی داشت. در سال ۱۹۶۸، هنگامی که سه برادر بزرگترش یکی پس از دیگری درگذشتند، درد و اندوه به روحیه‌ای مبارز تبدیل شد. آقای سانگ گفت: «با موج نفرت، تصمیم گرفتم برای محافظت از میهنم اسلحه به دست بگیرم و با رفقایم برای بازیابی استقلال و آزادی بجنگم.»

در ۲۷ ژوئن ۱۹۷۲، او به ارتش پیوست و به نیروهای امنیتی مسلح در مدرسه C51 وزارت امنیت عمومی جنوب، واقع در کامبوج، پیوست. پس از ۶ ماه آموزش طاقت‌فرسا، او بازگشت و به سمت فرمانده جوخه امنیتی مسلح ناحیه بن لوک، استان لونگ آن منصوب شد.

در سال ۱۹۷۳، هنگام حرکت به سمت پایگاه در کمون لانگ تراچ، منطقه کان دوک، او و هم‌تیمی‌هایش ناگهان مورد حمله دشمن قرار گرفتند. اگرچه او کمی مجروح شد، اما هنوز نمی‌تواند آن لحظه مرگ و زندگی را فراموش کند. آقای سانگ با صدای آهسته گفت: «احساس درماندگی وقتی نتوانستم هم‌تیمی‌هایم را نجات دهم، تا به امروز مرا آزار می‌دهد. هر چه بیشتر شاهد فداکاری‌ها هستم، بیشتر به خودم اجازه نمی‌دهم که سقوط کنم. من مصمم هستم تا آخرین نفسم بجنگم، نه تنها برای خودم، بلکه برای کسانی که عقب مانده‌اند.»

در جریان حمله بعدی، زمانی که او تازه به پایگاه خود در کمون آن تان، منطقه بن لوک بازگشته بود، توسط دشمن پیدا شد. گلوله‌ها ناگهان بر سر پناهگاه او باریدن گرفتند. آقای سانگ گفت: «انفجار کرکننده بود و دود و گرد و غبار همه جا را فرا گرفت. من فقط فرصت داشتم درد شدیدی را در سراسر بدنم احساس کنم و سپس غش کردم. به شدت مجروح شده بودم و مجبور شدم یک ماه کامل در بیمارستان بمانم.»

پس از اتحاد مجدد کشور، سرباز کهنه‌کار هوین تان سانگ، با بازگشت به زندگی عادی، به عنوان افسر اداره امنیت منطقه بن لوک به خدمت به میهن خود ادامه داد. برای او، دوران صلح به معنای پایان ماموریتش نیست، بلکه ادامه سفری برای محافظت و حراست از دستاوردهای انقلاب است. در سال ۲۰۱۳، او رسماً بازنشسته شد. اکنون در سال‌های پایانی عمرش، سرباز کهنه‌کار هوین تان سانگ هنوز ویژگی‌های یک سرباز گذشته را حفظ کرده است. او اغلب به فرزندان و نوه‌هایش یادآوری می‌کند که درست زندگی کنند، صادقانه کار کنند، برای پیشرفت خود به خودشان فکر کنند و مطلقاً کاری نکنند که به آبرو و سنت خانواده آسیب برساند.

خاطرات قهرمانانه جانبازان نه تنها صفحه‌ای طلایی از تاریخ ملت است، بلکه یادآوری برای نسل امروز نیز هست تا صلح را گرامی بدارند، با آرمان‌ها زندگی کنند و با تمام اشتیاق و مسئولیت خود به میهن خدمت کنند.

رابط وفادار زن

نگوین تی بن، رابط سابق زن (ساکن کمون مای تان)، از این میدان بازدید می‌کند - مکانی که با سال‌های جنگ مقاومت مرتبط بود.

خانم نگوین تی بن (متولد ۱۹۵۰، ساکن کمون مای تان) زمانی که تنها ۱۲ سال داشت به انقلاب پیوست. او نقش رابط را در کمون نهی بین، منطقه تو توا، استان لونگ آن بر عهده گرفت. وظیفه اصلی او رساندن نامه‌ها، گزارش‌ها و دستورالعمل‌ها از سطوح بالاتر به مردم عادی و برعکس بود.

خانم بن گفت: «یک روز در میان، صرف نظر از باران یا آفتاب، عازم ماموریت می‌شدم. برای اینکه توسط دشمن شناسایی نشوم، اغلب مسیرهای دورافتاده‌تر و دشوارتر را انتخاب می‌کردم. گاهی اوقات وظیفه خرید و حمل اثاثیه، اسلحه و مهمات برای نیروهای محلی را نیز داشتم. آن سال‌ها بسیار سخت بودند، اما آرزوی صلح و استقلال، نیرویی بود که به من قدرت غلبه بر همه چیز را می‌داد.»

در سال ۱۹۷۲، در حین انجام مأموریت، او توسط دشمن شناسایی، دستگیر و بیش از ۸ ماه به طرز وحشیانه‌ای شکنجه شد. با وجود ضرب و شتم و شوک الکتریکی، او استوار ماند، مصمم بود چیزی را فاش نکند، اسرار را حفظ کند و از رفقا و سازمان خود محافظت کند.

در سال ۱۹۷۳، او دوباره به دست دشمن افتاد. خانم بن به یاد می‌آورد: «در آن زمان، من به شدت مجروح و دستگیر شدم. آنها مرا از زندان‌های تو دوک، تام هیپ و چی هوا بردند و سپس برای بازجویی به کان دائو تبعید کردند. در طول ۳ سالی که پشت میله‌های زندان زندگی کردم، همچنان سعی کردم به اوضاع جنگ گوش دهم و آن را درک کنم و ایمانم را به روز پیروزی کامل حفظ کنم.»

خانم بن با احساسی عمیق تعریف کرد: «و سپس، آن لحظه مقدس فرا رسید - 30 آوریل 1975، روزی که جنوب آزاد شد و کشور دوباره متحد شد. وقتی شنیدم که رئیس جمهور دونگ ون مین تسلیم خود را اعلام کرده است، غرق در حیرت شدم و نتوانستم تمام احساسات قلبم را بیان کنم. در آن زمان گریه کردم، اما اشک‌هایم از شادی و پیروزی، از شادی سرشار بود.» روزی که او بازگشت، بدن آن رابط کوچک پوشیده از زخم‌های جنگ بود. خانم بن پس از مشارکت‌ها و فداکاری‌های خاموشش برای انقلاب، به یک جانباز معلول 4/4 تبدیل شد.

سربازان در طول سال‌ها نبرد خطرناک و شدید، جوانی خود را فدای استقلال و صلح کشور کردند. خاطرات قهرمانانه جانبازان جنگ نه تنها صفحه‌ای طلایی در تاریخ این ملت است، بلکه یادآوری برای نسل امروز نیز هست تا صلح را گرامی بدارند، با آرمان‌ها زندگی کنند و با تمام اشتیاق و مسئولیت خود را وقف سرزمین پدری کنند./.

نهو کوین

منبع: https://baolongan.vn/hoi-uc-mot-thoi-hoa-lua-a199728.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

خیابان قدیمی هانگ ما برای استقبال از جشنواره نیمه پاییز «لباس خود را تغییر می‌دهد»
تپه سیم بنفش سوئی بون در میان دریای شناور ابرها در سون لا شکوفا می‌شود.
گردشگران به Y Ty هجوم می‌آورند و غرق در زیباترین مزارع پلکانی شمال غربی می‌شوند.
نمای نزدیک از کبوترهای کمیاب نیکوبار در پارک ملی کان دائو

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول