Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

سرگردان با گیتار (بخش اول)

Báo Quốc TếBáo Quốc Tế03/12/2023


«فقط سربازها در جزایر دورافتاده گیتار تک سیم دارند»، تنها هنرمند ویت آن با گیتار می‌خواند... ۲۱ سیم. وقتی یکی از دوستانم عکسی از مردی برایم فرستاد که به جای ۶ سیم معمول، یک گیتار بسیار عجیب با ۲۱ سیم در دست داشت، مسحور شدم.
Kẻ lãng du với cây đàn guitar- Nghệ sĩ Việt Anh
سرگردان با گیتار - هنرمند ویتنامی. (عکس: MH)

یک نوازنده اهل هانوی به من گفت: «این مرد چندین سال است که بازنشسته شده و در خانه مانده تا از مادرش که بیش از ۹۰ سال دارد مراقبت کند، اما هنوز هم در خانه ساز می‌نوازد، می‌رقصد و «مراقبه پویا» انجام می‌دهد. کافی است جاده لانگ هوا لاک را تا آنجا دنبال کنید، آنجا خانه ۳ درخت نخل آرکا به بزرگی نخل‌های هتل دوو دارد.»

یک آخر هفته آفتابی زمستانی. سرمای زیر نور زرد و خشک آفتاب به راحتی روح‌های رمانتیک را احساساتی می‌کند. شاید به لطف هوای زیبا، به محض اینکه پانسمان مادرم را که روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود تمام کردم، ویت آن با شور و شوق به استقبالم آمد و گفت: «خبرنگار مشتاق، ها؟» سپس یک ساعت از وقت گرانبهایش را صرف صحبت‌های بی‌پایان در مورد حرفه‌اش، حرفه‌اش و مبارزاتش با حرفه گیتارنوازی‌اش کرد.

عطش کودکی برای ... گیتار

هنرمند ویت آن با نگاهی گذرا و طمأنینه مرا به یک فنجان چای در ایوان آفتابی دعوت کرد و با یادآوری دوران کودکی‌اش - اولین روزهای آشنایی و "عاشق" شدن با گیتار تا به امروز - پلک زد. او گفت: "من در های فونگ به دنیا آمدم، کوچکترین فرزند از شش خواهر و برادر. وقتی هشت ساله بودم، هر وقت دوستان خواهر و برادرهای بزرگترم به دیدنم می‌آمدند و گیتار می‌زدند و می‌خواندند، اغلب گوش می‌دادم و گیتار را "یاد می‌گرفتم" و پس از مدت کوتاهی توانستم آهنگ‌هایی را که اتفاقی شنیده بودم، بنوازم."

در دوران یارانه، همه می‌دانستند که زندگی فوق‌العاده دشوار است، از همه جنبه‌ها کمبود دارد. بنابراین، هر خانواده‌ای که گیتار داشت، خانواده‌ای بافرهنگ محسوب می‌شد. خانواده‌ی ویت آن گیتار نداشت، بنابراین او اغلب برای کمک به حمل آب به خانه‌ی همسایه‌اش می‌رفت تا بتواند بهانه‌ای برای قرض گرفتن گیتار برای تمرین داشته باشد.

او ادامه داد: «وقتی ۱۰ ساله بودم، مقداری «سرمایه» از پول خوش‌شانسی‌ام پس‌انداز کردم و از مادرم ۲۵ دونگ دیگر خواستم، که برای خرید اولین گیتارم به قیمت ۱۳۰ دونگ از فروشگاه عمومی های فونگ کافی بود. کیفیت گیتار واقعاً بد بود، آنقدر بد که حتی فرت‌های برنجی را هم صاف سوهان نزدند. وقتی با خوشحالی می‌نواختم، نتی بود که آن را فشار دادم و نوازش کردم، و فرت تیز کف دستم را برید. بریدگی خیلی بزرگ بود و خونریزی زیادی داشت، مجبور شدم مدتی نواختن گیتار را متوقف کنم. هنوز آن زمان را به یاد دارم، با نگاه به گیتار جدید، احساس غم و درماندگی کردم...».

نقطه عطف زندگی ویت آنه زمانی اتفاق افتاد که او ۱۲ ساله بود. در طول تعطیلات تابستانی، او برای یادگیری درامز در کاخ فرهنگی کودکان های فونگ درخواست داد. به طور اتفاقی، در طول اجرایی در پایان دوره، عمو ون - یک مربی آواز - متوجه شد که ویت آنه می‌تواند گیتار بنوازد و بلافاصله پسر را به گروه کودکان کاخ فرهنگی "قبول" کرد. خیلی زود پس از آن، ویت آنه رسماً گیتاریست اصلی این گروه شد.

امرار معاش با گله

ویت آن به آرامی لبخند زد: «کمی زیاده‌روی است که بگویم در نوجوانی با نواختن گیتار امرار معاش می‌کردم، اما آن دوران باشکوهی هم بود و اولین باری در زندگی‌ام بود که از نواختن گیتار درآمدی داشتم.» آن زمان عمو کین، معلم ارکستراسیون و رهبر ارکستر با دیدگاهی بسیار مترقی در آن زمان، علاوه بر تمرین موسیقی کودکان، آثار BoneyM و ABBA را به گروه آموزش می‌داد.

ویت آن با یادآوری این خاطره گفت: عمو کین خیلی شجاع بود، چون در آن زمان، اگر موسیقی خارجی می‌نواختید، فقط افرادی را می‌دیدید که موسیقی شوروی یا کوبا را می‌نواختند... با این حال، به لطف نواختن موسیقی‌های مشهور جهانی ، گروه موسیقی «بچه‌های» ویت آن مشهور شد. «ما مشغول «دویدن» در نواختن موسیقی بودیم، از عروسی‌ها گرفته تا رویدادهای بزرگ در شهر. ... و از آن به بعد، من اولین حقوقم را با نواختن گیتار به دست آوردم.» - ویت آن با خوشحالی لبخند زد.

ویت آن پس از پایان دبیرستان، به دلیل علاقه‌اش به موسیقی ، تصمیم گرفت برای تحصیل عمیق به هانوی برود. «خانواده‌ام بسیار نگران بودند زیرا در آن زمان جامعه هنر را به عنوان یک «حرفه» و حتی کمتر از آن یک شغل در نظر نمی‌گرفت... مادر دوست دختر اولم حتی دخترش را به خاطر دوست داشتن «آن مردی که فلوت و ویولن دو سیم می‌نوازد» سرزنش می‌کرد...» - ویت آن با خوشحالی به عشق اولش فکر می‌کند.

با کیفی که از همسایه‌اش قرض گرفته بود و چند لباس، بی‌سروصدا سوار قطار شد و به هانوی رفت. به نظر ماجراجویانه می‌آید، اما هانوی برای این مسافر عاشق گیتار ناآشنا نیست، زیرا عمویش فام نگو، گیتاریست پیشکسوت، و عمه‌اش که در گروه موسیقی و رقص کار می‌کند، آنجا هستند. همچنین پسرعمویش فام تان هانگ، فارغ‌التحصیل گروه موسیقی آوازی آکادمی ملی موسیقی، و برادرش فام هونگ فونگ، گیتاریست و مدرس دانشگاه موسیقی و هنرهای زیبای هانوی، آنجا هستند. با چنین «نیروی پشتیبانی»، این مسافر عاشق گیتار اهل ویت آن چه نگرانی‌ای باید داشته باشد؟

از طرف دیگر، برای امرار معاش، گیتار را فراموش کنید.

اما زندگی مثل یک رویا نیست. وقتی او به هانوی رفت، معیشت خود را نیز از دست داد - مشتری اصلی او در های فونگ.

«تغییر محل زندگی‌ام همچنین به این معنی است که دیگر نمی‌توانم در های‌فونگ گیتار بزنم، بنابراین درآمد کافی برای گذران زندگی و تحصیل ندارم.

در آن زمان، جنبش آماتور خواندن ترانه‌های سیاسی بسیار فعال بود. من برای گروه هنری کارخانه شیرینی‌سازی های ها پیانو می‌نواختم. خوشبختانه، به عنوان کارگر پاره وقت استخدام شدم و همچنین مسئول بخش هنری کارخانه بودم. به لطف آن، حداقل درآمد ثابتی برای گذران زندگی داشتم.

پس از بیش از یک سال کار به عنوان کارگر، یک روز خوب، ویت آن برای نواختن پیانو به دو خواننده زن که برای گروه هنری حرفه‌ای گارد مرزی تست بازیگری می‌دادند، کمک کرد. آن روز، گروه بازیگران، خوانندگان، نوازندگان، رقصندگان زیادی را استخدام کرد... به نحوی، مهارت‌های پیانوی ویت آن توجه سرهنگ دوم، نوازنده بائو چونگ - رئیس گروه - را جلب کرد. بنابراین، بدون ثبت نام یا ارائه هیچ درخواستی، ویت آن ناگهان رسماً برای کار فراخوانده شد.

حالا که به گذشته فکر می‌کنم، ویت آن هنوز هم نمی‌تواند بفهمد که چرا اینقدر عاشق موسیقی بود. او شب و روز سخت تمرین می‌کرد و بر تمام مشکلات مالی غلبه می‌کرد تا بتواند زنده بماند و بنوازد. یک سال بعد، ویت آن پرونده نظامی خود را با درجه ستوان دومی تکمیل کرد، به مدیریت اتاق تمرین موسیقی و تنظیم موسیقی برای ارکستر گروه منصوب شد.

اگرچه ویت آن در هانوی مستقر بود، اما در طول پنج سال کار در این گروه، توانست به سراسر کشور سفر کند. اگرچه سخت بود، اما او همیشه به این افتخار می‌کرد که ماموریت خود را به طور عالی به پایان رسانده و فرهنگ معنوی را برای هر سرباز، هر پست مرزی، هر هموطن در مناطق دورافتاده به ارمغان آورده است... مکان‌هایی وجود داشت که با هیچ وسیله نقلیه‌ای قابل دسترسی نبودند، بنابراین کل گروه پیاده راهپیمایی می‌کردند. مکان‌هایی وجود داشت که برای رسیدن به آنها باید تقریباً دو روز پیاده‌روی می‌کرد، تا جایی که حتی افراد قومی نمی‌توانستند به آنجا پا بگذارند. در پست‌های مرزی بالای کوه‌های سر به فلک کشیده، سربازان گروه هنوز با پاهایشان روی ابرها راه می‌رفتند و موهایشان با باد کوهستان بازی می‌کرد...

با این حال، پس از سال‌ها سرگردانی، این آواره شروع به نگرانی و فکر کردن در مورد خانه و فرزندانش کرد. او درخواست ترک ارتش کرد و برای امرار معاش به چندین جا رفت، اما متوجه شد که این کار جواب نمی‌دهد. او به هانوی بازگشت و در شرکت فلزات هانوی به عنوان یک انباردار کوشا مشغول به کار شد. در طول مدت کار در اینجا، تقریباً حرفه موسیقی خود را کنار گذاشت و با هیچ کس در دنیای هنر هانوی تعامل نداشت. در این دوره، او به طور موقت از فقر فرار کرد، نیمی از یک آپارتمان قدیمی را خرید و حتی با اضافه شدن آن، تنها ۱۸ متر مربع مساحت داشت.

Tác giả và nghệ sĩ Việt Anh với cây đàn ấn tượng 21 dây. (Ảnh: MH)
نویسنده و هنرمند ویت آنه با گیتار ۲۱ سیمی چشمگیرش. (عکس: MH)

«دوباره از اول عاشق شو»

به نظر می‌رسید که زندگی این آواره از پیش برنامه‌ریزی شده بود و او کاملاً هنر را «ترک» کرده بود. اما گویی سرنوشت، ناگهان وقتی از کنار هتل هانوی دوو عبور کرد، احساسی مبهم به او دست داد. او گفت: «در آن زمان، آنجا بسیار زیبا و عظیم بود. ردیف درختان آرکا به طرز جذابی خش‌خش می‌کردند. من مدام به این طرف و آن طرف می‌رفتم و آن را تحسین می‌کردم و احساسی از اشتیاق برای نواختن گیتار در آنجا در من شعله‌ور بود. همه چیز طبق قانون جاذبه اتفاق افتاد و چند ماه قبل از افتتاح هتل، از من دعوت شد تا در آنجا گیتار بزنم. این اولین بار در زندگی من بود که گیتار می‌نواختم و به دلار دستمزد می‌گرفتم.»

با این حال، کار کردن در یک شرکت متال در طول روز و نواختن ساز در شب، بیش از حد تحمل بود، بنابراین ویت آن تصمیم گرفت از قلبش پیروی کند و شرکت متال را ترک کند تا بر توسعه موسیقی خود تمرکز کند. «وقتی واقعاً به موسیقی بازگشتم، می‌خواستم عمیق‌تر به تمام مسائل آن بپردازم و درباره ناشناخته‌ها بیشتر بدانم. در سال ۱۹۹۷، آکادمی ملی موسیقی درهای خود را به روی داوطلبان مستقل - که نیازی به تحصیل در سطح ابتدایی یا متوسط ​​در مدرسه برای رفتن به دانشگاه نداشتند - برای شرکت در آزمون ورودی گشود.» در نتیجه، او در آزمون ورودی هنرستان موسیقی، دانشکده تئوری، آهنگسازی، رهبری (لی سانگ چی) - تمام وقت - قبول شد.

و از این لحظه، او شروع به یادگیری در مورد تنفس، منشأ گیتار - یعنی فلامنکو - کرد. ویت آن شروع به نواختن فلامنکو کرد، یک بازی جدید را آغاز کرد و نسل‌های بعدی را به شدت تحت تأثیر قرار داد. در سال ۲۰۰۰، ویت آن رسماً گروه لانگ دو را تأسیس کرد تا آزادانه در عشق خود به گیتار غرق شود.

از سال ۲۰۰۰، گروه لانگ دو بسیار فعال و قوی بوده است، نه با سر و صدا، بلکه بی‌سروصدا در رویدادهای بزرگ و کوچک در زمینه‌های مختلف، به ویژه رویدادهای مربوط به بخش تجاری، شرکت می‌کند. این امر به گروه ثبات می‌دهد تا موسیقی مورد نظر خود را اجرا کند و دستمزد خوبی برای اعضا داشته باشد.

او گفت: «من در تلاش هستم تا چیز جدیدی پیدا کنم، همانطور که با فلامنکو پیدا کردم، اما باید همچنان یک هنر اصیل و حرفه‌ای باشد، نه اینکه به دلیل مشکلات، از سلیقه‌های موقت جامعه پیروی کند.»

این داستان مرا به گیتار ۲۱ سیمی او می‌رساند - چیزی که به عنوان یک گیتاریست آماتور مثل من، که کمی از نواختن گیتار و آواز می‌داند، برایم تعجب‌آور است.

(ادامه دارد)

بخش دوم: گیتار ۲۱ سیم و نوازندگی رمانتیک



منبع

برچسب: گیتار

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تیم ویتنام پس از پیروزی مقابل نپال به رتبه فیفا ارتقا یافت، اندونزی در خطر است
۷۱ سال پس از آزادی، هانوی زیبایی میراث خود را در جریان مدرن حفظ کرده است
هفتاد و یکمین سالگرد روز آزادسازی پایتخت - تقویت روحیه برای هانوی جهت گام نهادن محکم به دوران جدید
مناطق سیل‌زده در لانگ سون از داخل هلیکوپتر دیده می‌شوند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول