Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

وقتی نوستالژی بر ترس غلبه می‌کند

VTC NewsVTC News17/02/2024


« من فقط به مادرم نیاز دارم»

در ۱۷ فوریه، خبرنگار VTC News در خانه خانم هو تی تویت (متولد ۱۹۶۸، مادربزرگ وو نگوین تای بائو - پسری ۱۰ ساله که قصد داشت برای پیدا کردن مادرش از فو ین به بین دونگ دوچرخه‌سواری کند) در محله مای هوآ، بخش هوآ هیپ باک، شهر دونگ هوآ، فو ین حضور یافت.

خانه‌ی قدیمی و فرسوده‌ای با سقف آهنی موج‌دار و دیوارهای گچ‌کاری نشده‌ی پشت خانه، جایی است که خانم تویِت، بائو و دو خواهر بائو در آن زندگی می‌کنند.

خانم تویِت با دیدن کسی که در می‌زند، کورمال کورمال راهش را برای دعوت از مهمان باز کرد. عوارض ناشی از شوک الکتریکیِ ناگوار، راه رفتن را برای او دشوار کرده بود.

از روزی که مادرش برای کار به جای دوری رفت، بائو هر شب گریه می‌کرد چون دلش برایش تنگ شده بود.

از روزی که مادرش برای کار به جای دوری رفت، بائو هر شب گریه می‌کرد چون دلش برایش تنگ شده بود.

بائو کوچولو با شنیدن نامش به استقبال ما دوید و کنار مادربزرگش نشست. بائو در حال حاضر دانش‌آموز کلاس چهارم ابتدایی در مدرسه ابتدایی لی تو ترونگ است. این پسر بچه ۱۰ ساله لاغر و سبزه با داستان جستجوی مادرش، بسیاری را تحت تأثیر قرار داد.

بائو پس از چند لحظه خجالت کشیدن در کنار غریبه‌ها، سفرش برای پیدا کردن مادرش از فو ین تا بین دونگ را تنها با یک دوچرخه و ۱۵۰ هزار دونگ تعریف کرد.

مادر بائو، وو تی تو هانگ (۳۴ ساله)، کارگری در استان بین دونگ است. به دلیل شرایط اقتصادی دشوار، ۳ سال است که بائو نتوانسته در ایام تت مادرش را ببیند، اما فقط برای ۲ روز.

بائو گفت: «مامان روز چهارم عید تت برگشت تا من را بیرون ببرد و غذا بخورد، اما روز ششم مجبور شد دوباره سر کار برود.»

وقتی مادرش رفت، بائو آنقدر دلتنگش شد که تمام شب را بیدار ماند. صبح روز بعد، دلتنگی‌اش برای مادرش بیشتر شد. بائو با حواس‌پرتی همان‌جا نشست و دعوت دوستانش برای بیرون رفتن و بازی کردن را نادیده گرفت. سپس فکر جستجوی مادرش از ذهن ده ساله‌اش گذشت.

و بعد، مهم نبود سفر چقدر دور باشد، بائو که نمی‌دانست جاده‌ی فو ین تا بین دونگ چگونه خواهد بود، تصمیم گرفت بار و بندیلش را جمع کند و با دوچرخه به دنبال مادرش برود.

بائو با ناراحتی گفت: « کاش می‌توانستم چند روز دیگر قبل از پایان تعطیلات تت پیش مادرم بمانم

یک بار، از مادربزرگم شنیدم که می‌گفت مادرم در جنوب است، بنابراین به آنجا رفتم. چمدان سفر شامل یک دوچرخه، دو بطری آب معدنی و ۱۵۰ هزار دونگ پول خوش‌شانس بود.

ساعت ۵ بعد از ظهر ۱۶ فوریه (هفتمین روز تت)، بائو از خانه بیرون رفت. هر ۳ کیلومتر، بائو از رهگذران می‌پرسید: «خانم، راه بین دونگ کجاست؟ »، بعضی‌ها فکر می‌کردند بائو شوخی می‌کند، بنابراین کسی به کسی اشاره نکرد، بعضی‌ها می‌گفتند: « فقط مستقیم برو ».

دوچرخه‌ای که بائو با آن مادرش را پیدا کرد.

دوچرخه‌ای که بائو با آن مادرش را پیدا کرد.

بائو وقتی به بزرگراه ۲۹ (در محله دا نگو، بخش هوا هیپ نام)، در ۱۰ کیلومتری خانه رسید، برای پرسیدن آدرس توقف کرد. پس از آن، بائو توسط مردم محلی به کلانتری منتقل و به خانواده‌اش تحویل داده شد.

خانم تویت با دیدن دوباره نوه‌اش، فقط توانست نوه‌اش را محکم در آغوش بگیرد و گریه کند.

خانم تویِت گفت: «وقتی به معبد رفتم، بائو در خانه بود و داشت وسایلش را جمع می‌کرد، بنابراین من خبر نداشتم. وقتی برگشتم، او را پیدا نکردم، بنابراین با مقامات تماس گرفتم. اگر اتفاقی برای بائو می‌افتاد، من نمی‌توانستم زنده بمانم.»

وقتی از او پرسیده شد: « آیا در چنین سفری می‌ترسی و خسته می‌شوی ؟» بائو سریع پاسخ داد: «دلم برای مادرم تنگ شده، تا زمانی که او را دارم، هیچ ترسی ندارم. وقتی گرسنه‌ام غذا می‌خرم و وقتی خوابم می‌آید در خیابان می‌خوابم.»

خانم وو تی تو هانگ (مادر بائو) در گفتگوی تلفنی با VTC News گفت که در ۶ سال گذشته، پدر بائو برای همیشه رفته است و او مجبور بوده بار بزرگ کردن فرزندانش را به دوش بکشد که خوشبختانه با حمایت مادربزرگش این کار را انجام داده است.

زندگی سخت بود، بنابراین او به بین دونگ رفت تا به عنوان کارگر در یک کارخانه کفش کار کند. خانم هانگ گفت: « اگرچه دلم خیلی برای فرزندانم تنگ شده است، اما با حقوق کمم نمی‌توانم زیاد به آنها سر بزنم.»

وقتی شنید که پسرش با دوچرخه به دنبال مادرش می‌گردد، بی‌صدا گریه کرد. او واقعاً می‌خواست به خانه و پیش پسرش برود، اما به دلیل مشغله کاری نمی‌توانست. هانگ گفت: «تمام شب با او تماس گرفتم تا دلداری‌اش بدهم. به او گفتم که سعی می‌کنم مرتباً به دیدنش بروم، بنابراین دیگر نباید این‌طور برود. این خیلی خطرناک است. خوشبختانه، بائو زود توسط مردم کشف و به خانه آورده شد. اگر اتفاقی برای او می‌افتاد، تا آخر عمر پشیمان می‌شدم.»

مادربزرگ و نوه برای گذراندن روز به یکدیگر وابسته هستند.

وقتی از خانم تویِت درباره وضعیت نوه‌هایش سوال شد، او در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، از روزهای سخت تربیت نوه‌هایش که والدینشان از هم جدا شده بودند، گفت.

خانم تویت ۴ فرزند به دنیا آورد. شوهرش تقریباً ۳۰ سال پیش، زمانی که فرزندانش کوچک بودند، درگذشت. او به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد، ازدواج کرد و همسر شد.

چشمان خانم تویِت هنگام تعریف کردن وضعیت بچه‌ها پر از اشک شد.

چشمان خانم تویِت هنگام تعریف کردن وضعیت بچه‌ها پر از اشک شد.

شش سال پیش، پدر بائو برای همیشه آنجا را ترک کرد و بائو و وو نگوین ترام آن (۱۵ ساله، خواهر بزرگتر بائو) را به خانم تویئت سپرد تا بزرگ شوند، در حالی که خانم هانگ برای امرار معاش به جنوب رفت.

همه‌گیری کووید-۱۹ بر کار خانم هانگ تأثیر گذاشته است، بنابراین در ۳ سال گذشته درآمد او بسیار کم بوده و نتوانسته در تعطیلات به خانه برود و فرزندانش را ببیند.

خانم تویِت که برای نوه‌هایش که در محرومیت و بی‌مهری بودند، دلسوزی می‌کرد، تمام تلاشش را می‌کرد تا سخت کار کند. او هر روز توفو درست می‌کرد و می‌فروخت و همچنین پیاز پوست می‌کرد تا برای تأمین هزینه تحصیل نوه‌هایش، درآمد اضافی کسب کند.

با این حال، ۳ سال پیش، خانم تویِت هنگام کار دچار برق گرفتگی شد که منجر به جراحات متعدد او شد و مجبور شد در رختخواب بماند. از آن زمان، تمام بار کار بر دوش کودکان در سن مدرسه بوده است.

خواهرزاده خانم تویئت، وو تی تو هونگ (۱۳ ساله)، دختر خواهر کوچکتر خانم هانگ، با او زندگی می‌کند. هر روز صبح ساعت ۸ شب، بچه‌ها توفو درست می‌کنند تا بفروشند، در حالی که بائو برنج چسبناک می‌فروشد و سپس برای رفتن به مدرسه به خانه می‌رود.

خانم تویِت گفت: «حالا که پیر و ضعیف شده‌ام، من و نوه‌هایم برای گذران زندگی به یکدیگر وابسته‌ایم. آنها بسیار مطیع هستند، سخت درس می‌خوانند و در کارهای خانه کمک می‌کنند. »

رهبر کمیته مردمی شهر دونگ هوا گفت که خانواده خانم هو تی تویت، خانواده‌ای تقریباً فقیر در این منطقه هستند. خانم تویت دچار برق گرفتگی شده و از این رو وضعیت سلامتی خوبی ندارد. او با ۳ نوه‌اش زندگی می‌کند.

کمیته مردمی شهر دونگ هوا پس از اطلاع از این حادثه، مستقیماً با وزارت کار - امور معلولین و اجتماعی و واحدهای مربوطه همکاری خواهد کرد تا خانواده را تشویق کند، برنامه‌های حمایتی تدوین کند و شرایط مساعدی را برای زندگی و تحصیل بائو ایجاد کند.

مین مین



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید
تپه‌ای از گل‌های بنفش سیم در آسمان سون لا وجود دارد

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;