Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

Độc lập - Tự do - Hạnh phúc

خاطرات هوآ فان: خون و گل‌ها

Việt NamViệt Nam18/10/2024


افسران، مهندسان و کارگران بخش C، از وزارت آبیاری سابق استان تان هوآ ، که زمانی در لائوس کار می‌کردند، اکنون موهایشان سفید شده است، برخی هنوز زنده‌اند، برخی دیگر رفته‌اند، اما آنها - ارتشی بدون درجه یا نشان - نماینده هزاران داوطلب و متخصص ویتنامی هستند که جوانی خود را وقف آرمان آزادسازی و ساختن لائوس کردند.

خاطرات هوآ فان: خون و گل‌ها آقای دین فی سون و خانم نگوین تی هونگ در سخت‌ترین و طاقت‌فرساترین روزها دست در دست هم دادند.

زمانی برای به یاد آوردن

اواخر بعد از ظهر، رودخانه ما غرق در مه بود و خیابان‌های آن طرف رودخانه روشن بودند. در یک کافه کوچک در خیابان وو نگوین جیاپ، بخش دونگ وه، شهر تان هوآ، توانستیم به جنگل قدیمی "بازگردیم" - مکانی که روابط نزدیک بین ویتنام و لائوس را نشان می‌داد، از طریق داستان آقای دین فی سون، متولد ۱۹۴۶، یک افسر فنی سابق که از سال ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴ برای ساخت یک سیستم آبیاری اولیه برای کمک به لائوس رفت. قبل از آن، من برای اولین بار او را در مراسم اهدای مدال کار توسط رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک خلق لائوس به افراد بخش C، تحت وزارت آبیاری (سابق) استان تان هوآ به خاطر مشارکت و تلاش و هوش آنها در ساخت و توسعه استان هوآ فان در طول جنگ مقاومت و همچنین دوره سازندگی و توسعه ملی ملاقات کردم.

تان هوآ، با الهام از آموزه‌های عمو هو عزیز: «کمک به دوستان، کمک به خود است» و با احساسات فداکارانه و خالص بین‌المللی، در طول سال‌های مقاومت در برابر مهاجمان مشترک، علیرغم مشکلات و کمبودهای بی‌شمار، تمام تلاش خود را کرده و به عنوان یک پایگاه مستقیم برای تأمین منابع انسانی و مادی به جبهه‌های نبرد در لائوس به طور کلی و استان هوآ فان به طور خاص، مأموریت خود را به بهترین شکل ممکن انجام داده است. ده‌ها هزار نفر از فرزندان برجسته تان هوآ، سرزمین خود را ترک کردند، داوطلب جنگ شدند و قهرمانانه در لائوس فداکاری کردند. در یک سنگر، ​​عرق و خون سربازان و متخصصان ویتنامی با خون و عرق سربازان و مردم لائوس در هم آمیخت و به پیروزی کامل آرمان انقلابی آزادی ملی دو کشور در سال ۱۹۷۵ کمک کرد.

در طول آن سال‌های سخت و طاقت‌فرسا، تان هوآ هزاران تن مواد غذایی و آذوقه و ابزار و مواد بسیاری را برای خدمت به تولید و نبرد دوستانش در اختیار استان هوآ فان قرار داد. بسیاری از کارها، پل‌ها، جاده‌ها، کارخانه‌ها و بنگاه‌های اقتصادی در زمین هوآ فان با دستان و ذهن کادرها، کارشناسان، سربازان داوطلب و بیش از 10،000 جوان داوطلب استان تان هوآ ساخته شد. بسیاری از برنامه‌های حمایتی و همکاری در زمینه کشاورزی و آبیاری تان هوآ به استان هوآ فان کمک کرد تا نه تنها امنیت غذایی را تثبیت کند، بلکه به تدریج زندگی مردم را بهبود بخشد. به ویژه، تیم کادرها، مهندسان و کارگران بان سی داوطلب شدند تا با اشتیاق در ساخت بسیاری از کارهای آبیاری، برق آبی، کشاورزی و ترافیکی شرکت کنند تا به مقاومت خدمت کنند و از زندگی مردم قومی استان هوآ فان حمایت کنند. این ارتشی بدون رتبه یا نام بود، اما کمتر از نیروهای مسلح منظم جنگید و مشارکت کرد...

آقای دین فی سون داستان را با لحنی غرورآمیز آغاز کرد: برای او، ۷ سال کار در استان هوآ فان «زمانی برای به یاد ماندن» بود. هوآ فان در طول این سال‌ها به دو منطقه تقسیم شده بود: منطقه آزاد و منطقه اشغالی. بان فوک، کمون شوپ گانگ، منطقه شوپ خو - جایی که آقای سون زندگی و کار می‌کرد - در منطقه آزاد قرار داشت. اگرچه او مجبور نبود برای مقاومت در برابر بمب و گلوله «کمر خود را باز کند»، مالاریای شدید، خطرات گلوله‌های سرگردان، سقوط درختان، حمله ببرها... برای کادرهای داوطلبی مانند آقای سون، وسواس‌های وحشتناکی بود.

خاطرات هوآ فان: خون و گل‌ها خانم هونگ نامه‌هایی را که آقای سان هنگام کار در لائوس و پس از بازگشت به کار در ویتنام نوشته بود، دوباره خواند.

نیم قرن گذشته است، اما آقای سون هنوز می‌تواند نام رودخانه‌ها و نهرها را بگوید - مکان‌هایی که با سفرهای جنگلی «لرزیدن مه، پا گذاشتن روی مارها، گزیدن مین‌ها» مرتبط هستند، مکان‌هایی که او و همکارانش برای اندازه‌گیری و ساخت پروژه‌هایی به منظور خدمت به آرمان تثبیت تولید و ساخت لائوس به آنجا می‌رفتند. زندگی و کار در میان جنگل وحشی و آب سمی، آنها را در هر زمانی می‌تواند «لمس» مرگ کند. سپس ماه‌ها بدون باران، مردم آب برای حمام کردن ندارند؛ سپس باران‌هایی وجود دارد که یک هفته کامل طول می‌کشد، همه باید لباس‌های خیس بپوشند. بنابراین، تقریباً همه از بیماری‌های پوستی و گوارشی رنج می‌برند و بسیاری از مردم هنگام ابتلا به این بیماری‌ها جان خود را از دست داده‌اند. آقای سون به طور محرمانه گفت: «زندگی و مرگ همیشه در کنار یکدیگر هستند، هیچ کس از این امر مستثنی نیست. شکننده است، نمی‌توانید آن را نگه دارید. فقط بروید، زندگی کنید و کار کنید، به هیچ چیز اهمیت ندهید...».

در خاطره آقای پسر، غذاهایی که فقط کاساوا، ماهی خشک، سس ماهی، سوپ سبزیجات وحشی، انجیر ترشی... داشتند، هنوز هم وقتی روزهای گذشته را به یاد می‌آورد، طعمشان را به یاد می‌آورد. اما چیزی که آقای پسر همیشه در قلبش به یاد می‌آورد، محبت مردم لائوس است. در جنگل، هیچ سبزیجاتی برای خوردن وجود نداشت، وقتی دیدند که کادرها دوست دارند سبزیجات بخورند، مردم لائوس یکدیگر را تشویق کردند که سبزیجات زیادی در جنگل بکارند و این پیام را دادند: «در صورت تمایل می‌توانید آن سبزیجات را بردارید و بخورید». وقتی روستاییان شنیدند که یکی از کادرها مالاریا دارد، فوراً یکدیگر را دعوت کردند تا به جنگل بروند و برگ‌های دارویی بچینند، آنها را آسیاب کنند و به بیمار بدهند تا بنوشد. به خصوص در روزهای قبل از سال نو قمری، مردم لائوس مخفیانه به جنگل می‌رفتند تا با قرار دادن آب نبات و دارو در کیسه‌ها و انداختن آنها در جاده‌هایی که اغلب در آنها سفر می‌کردند، با برچسب هدیه برای سال نو ویتنامی، مایحتاج را تأمین کنند. آقای سان گفت: «مردم لائوس صادق، ساده، مهربان و دوست‌داشتنی هستند و این شخصیت در هر نگاه، لبخند و رفتار هر فرد به وضوح نمایان است. آنها واقعاً برای دوستی و اعتماد ارزش قائلند.»

داستان کمک شما به من و کمک من به شما بسیار طولانی است، آقای پسر گفت، یک بار در نزدیکی پروژه آبیاری در حال ساخت، زنی بود که تازه زایمان کرده بود و دچار خونریزی شده بود. خانواده‌اش یک شمن را دعوت کردند اما شمن او را مجبور کرد بنشیند و برنج چسبناک و مرغ را در دست بگیرد تا عبادت کند. پس از نصف روز عبادت، به دلیل خونریزی شدید، زن خسته و بیهوش شد. با شنیدن این خبر، چند نفر از گروه کاری دارو آوردند. از عصر تا صبح روز بعد، بیش از ده لوله ویتامین K، B1، B12 و مکمل‌ها را برای زن تزریق کردند. در همان زمان، به خانواده‌اش دستور دادند که برنج داغ و نمک را کباب کنند و به شکمش بمالند. زن به تدریج به هوش آمد، تمام داروهایی که گروه کاری آورده بود برای خانواده‌اش باقی ماند...

عروسی در دل جنگل و فصل میوه‌های شیرین...

با غلبه بر سختی‌ها و خطرات، کادرها و سربازان همیشه خوش‌بین هستند و به زندگی عشق می‌ورزند. در میان هزاران محرومیت، عشق و رفاقت همیشه فراوان است. بهار ۱۹۷۴ احتمالاً خاص‌ترین بهار برای آقای پسر بود. زیرا در این بهار، او ازدواج کرد. عروسی در وسط جنگل، در لائوس برگزار شد. یک جنگل کوچک با چراغ‌ها آویزان شده بود، با گل‌ها تزئین شده بود و پر از شادی بود.

خاطرات هوآ فان: خون و گل‌ها مدال کار رئیس جمهور جمهوری دموکراتیک خلق لائوس به آقای دین فی سون به پاس زحمات و هوش و ذکاوت ایشان در ساخت و توسعه استان هوآ فان در طول جنگ مقاومت و همچنین دوره سازندگی و توسعه ملی اعطا شد.

نگوین تی هونگ، کارگر، که در همان محل ساخت و ساز با همسرش کار می‌کرد، همیشه از هموطنانش عشق و حمایت دریافت می‌کرد. ۵۰ سال گذشته است، اما خاطرات خانم هونگ هنوز دست نخورده است، انگار همین دیروز بوده است. او با شور و شوق شادی و خوشحالی خود را با چشمان، دهان و حتی دست‌ها و پاهایش ابراز می‌کرد. برخلاف همسرش، آقای سون رفتاری آرام، مودبانه و ملایم مانند یک کارمند دولت دارد. این دو شخصیت به ظاهر متضاد، کاملاً مکمل یکدیگر بودند. با دیدن نحوه مراقبت او از همسرش، فهمیدیم که عشقی که در شعله‌های جنگ شکوفا شد، چقدر قوی است. خانم هونگ با احساسی گفت: «ما در سخت‌ترین شرایط با هم آشنا شدیم و عاشق هم شدیم، اما به همین دلیل انگیزه داشتیم که ماموریت خود را ادامه دهیم تا بتوانیم برگردیم و دوباره به هم بپیوندیم... فقط می‌توانم بگویم که سرنوشت این بود...».

خانم هونگ پس از نیم قرن زندگی مشترک، می‌تواند به این موضوع افتخار کند که این زوج سختی‌ها را با هم تقسیم کرده‌اند و در کنار هم بر سخت‌ترین لحظات کشور در دوران پس از جنگ غلبه کرده‌اند. فرزندانشان بزرگ شده‌اند و زندگی‌شان پایدار است. در سن بیش از ۷۶ سالگی، مفاصلش شروع به آزار او کرده‌اند، شاید نتیجه سال‌ها کوهنوردی در کوه‌ها و جنگل‌ها در گذشته. پاهایش هر بار که از خواب بیدار می‌شود غمگین و خسته هستند، اما هر وقت فرصتی پیدا می‌کند، با همسرش همراه می‌شود و به دنبال همکاران و رفقای قدیمی می‌گردد و با آنها ارتباط برقرار می‌کند.

در سال ۲۰۰۰، پس از بازنشستگی در دوران رژیم، آقای سون شعبه C، انجمن دوستی ویتنام - لائوس در استان تان هوآ - هوآ فان را تأسیس کرد. ۱۰۰ عضو این شعبه، کارمندان بازنشسته دولت، کشاورزان... بودند و اگرچه زمان صرف شده در مأموریت‌های بین‌المللی در لائوس متفاوت بود، اما در قلب افسران، مهندسان و کارگران شعبه C که در تان هوآ زندگی می‌کنند، خاطرات دوران دود، آتش، سختی، خشونت و محبت عمیق همیشه پابرجاست.

مقاله و عکس‌ها: تانگ توی



منبع: https://baothanhhoa.vn/ky-uc-hua-phan-nbsp-mau-va-hoa-227995.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

در ساحل گیا لای، با احتیاط روی صخره تاب می‌خورد و به سنگ‌ها می‌چسبد تا جلبک دریایی جمع کند.
۴۸ ساعت شکار ابرها، تماشای مزارع برنج، خوردن مرغ در وای تای
راز عملکرد برتر Su-30MK2 در آسمان با دین در تاریخ 2 سپتامبر
تویین کوانگ در طول شب جشنواره با فانوس‌های غول‌پیکر نیمه پاییزی روشن می‌شود.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول