Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

خاطرات سبز...

Việt NamViệt Nam24/12/2024


در روز جشن مدرسه، دوست اهل منطقه مرکزی هم به موقع به قطار عصر رسید تا صبح روز بعد از هانوی برگردد و به مدرسه قدیمی‌اش سر بزند. همیشه خیلی سر و صدا بود، همیشه "حرف‌های بی‌معنی می‌زدند"، حتی کمی هم از محل ساخت و ساز گرد و غبار بود. اما این بار... فقط با نگاه کردن به او که کنار معلم تقریباً ۸۰ ساله‌اش ایستاده بود تا عکس بگیرد، می‌شد فهمید که درست مثل یک دانش‌آموز کوچک است که تازه وارد دبیرستانی در آن منطقه شده است.

خاطرات سبز...

عکس نمونه (منبع اینترنتی).

در حالی که از میان کلاس‌های درس و محل کمپ دانش‌آموزان عبور می‌کرد... او گفت: «آن مکان، ساختمان کلاس ماست، در گذشته مجبور بودیم برای گچ‌کاری دیوارها خیلی سخت کار کنیم، و ساختمان‌هایی که معلمان هانوی و ها دونگ برای تدریس به آنجا می‌آمدند هم خیلی بهتر نبودند، خانه‌های کاهگلی و دیوارهای خاکی، باد زمستانی شدیدی می‌وزید. این استادیوم، در گذشته، هر بار که باران می‌بارید، مثل برکه بود.» سپس سرش را بالا آورد و نام معلمان قدیمی را که نمی‌توانستند برای بازدید از مکان قدیمی در سالن برگردند، نام دوستان تیم فوتبال از کلاس سال‌ها پیش که به دلایل زیادی برنگشته بودند، بر زبان آورد. صدای طبل مدرسه، ردیف‌های پوینچیاناهای سلطنتی، چشمان معلمان، دبیران و دوستان مانند فیلمی بود که به آرامی در حال بازگشت بود: گرم، پرشور، عاشقانه و عمیق.

شما گفتید: زندگی واقعاً شاد است وقتی بتوانید درس بخوانید و شاگرد معلمان محترم باشید. همه همین افکار را دارند. شادی و خوشبختی زندگی دانشجویی به محیط کلاس درس، معلمان، دوستان... سن احساس حقارت و آسیب‌پذیری در صورت عدم مراقبت و به اشتراک گذاشتن در جای مناسب مرتبط است. سن شکننده... شکستن آسان؟! بنابراین، علاوه بر آغوش والدین و خانواده، مدرسه "خانه دوم" است که چیزهای خوب را پرورش می‌دهد...

در روزهای اخیر، داستان آقای م، همکلاسی‌اش، در یک روزنامه محلی حزب منتشر شد و باعث شد کاربران اینترنتی بدون هیچ تردیدی آن را بخوانند و نظر بدهند. همه یک فکر داشتند: او معلمی داشت که فوق‌العاده بود. در طول سال‌های یارانه، تحصیل دور از خانه، مراقبت از خودش و تلاش برای درس خواندن، او آنقدر فقیر بود که در دوران دبیرستان فقط دو دست لباس از تخت قدیمی معلم ادبیات داشت. معلم با علم به اینکه او دائماً گرسنه است، آخر هفته‌ها «بهانه‌ای» آورد تا تیم را برای آموزش او فرا بخواند. او همچنین تنها کسی بود که معلم «مجبور» کرد با خانواده بماند و غذا بخورد. افسوس، فقط بادام زمینی برشته شده در سس ماهی، یک بشقاب توفوی سرخ شده با یک تکه گوشت خوک چرب، برای او این یک «مهمانی» بود، زیرا مدت‌ها نمی‌دانست غذای تازه چیست. فرزندان معلم نیز معنی آن را می‌دانستند، بنابراین شروع به صحبت و پرسیدن سوال کردند تا او کمتر خجالتی باشد. در مورد معلمان، آنها فقط آخر هفته‌ها غذای تازه ترتیب می‌دادند. معلم‌ها همیشه تکه گوشتی را که کمترین چربی را داشت برایش انتخاب می‌کردند. با توجه به اینکه او هیچ کتاب درسی یا مدرکی نداشت، معلم از دانش‌آموزان سال آخری سراغ آنها را گرفت تا بتواند کتاب‌هایی برای مرور امتحان بلوک C داشته باشد.

او در زندگی روزمره مهربان اما در درس خواندن سخت‌گیر بود. او می‌گفت: «اگر سخت درس نخوانی، حتی نمی‌توانی خودت را از فقر و تاریکی نجات دهی، چه برسد به اینکه به خویشاوندانت کمک کنی.» هر بار که امتحانی را پس می‌داد، معلم به نکات ناجور و ناخوشایندی اشاره می‌کرد که متقاعد کردن خواننده را دشوار می‌کرد. او به تدریج با هر ترم پیشرفت می‌کرد. آن سال، در آزمون ورودی دانشگاه در یک مدرسه معتبر در هانوی قبول شد و مورد تحسین معلمان و دوستانش قرار گرفت. روزی که برای تحصیل به هانوی بازگشت، معلم تمام راه را تا ایستگاه قطار آمد تا او را بدرقه کند.

معلم توصیه کرد: «سعی کن سخت درس بخوانی، رقابت نکنی یا بازیگوشی نکنی. محیط جدید است، اما باید «کیفیت» زندگی‌ات را زیبا نگه داری.» والدین دور هستند، برای بدرقه فرزندانشان به مدرسه دور از خانه حضور ندارند، در آن زمان اگر خودم را کنترل نمی‌کردم، مثل یک کودک جلوی پدرم گریه می‌کردم. و درست است، در چند سال گذشته، معلم مثل یک پدر از من مراقبت کرده است؟ بعداً معلم شدم، یک روزنامه‌نگار مشهور... اما کلمات و احساسات معلم در تمام زندگی‌ام با من همراه بوده است. این هدیه‌ای است که زندگی به من داده است و من آن را برای همیشه گرامی خواهم داشت...

در زندگی، در طول سال‌های تحصیل، بسیاری از مردم چنین برخوردهای شگفت‌انگیزی را تجربه می‌کنند، مانند رویایی زیبا از دوران جوانی‌شان، درخشان و واقعی. خانم هـ همیشه تصویر معلم پیری را که سال‌ها پیش در کلاس اول تدریس می‌کرد، به یاد می‌آورد. کلاس درس کنار جویبار بود، صندلی‌ها از لوله‌های بامبو ساخته شده بودند و میزها از درخت کاپوک در ورودی روستا بریده شده بودند. معلم پیر، مهربان و دارای خطی زیبا و سر به فلک کشیده بود. اولین حروف را از او یاد می‌گرفت. او یک بار را به یاد می‌آورد که به دلیل خستگی زیاد (در حال پیاده‌روی در جاده طولانی کوهستانی و جنگلی به کلاس) حدود ساعت 10، روی دفتر رنگ‌آمیزی و نوشتن خود به خواب رفت. در خواب آشفته‌اش به دلیل خستگی و گرسنگی، به طور مبهم شنید که معلم به دانش‌آموزی که کنارش نشسته بود یادآوری کرد که دفترچه را از روی سرش بردارد (معلم حتی به او کمک کرد تا سرش را بالا بیاورد). پس از برداشتن دفترچه، معلم او را تنها گذاشت تا بخوابد تا مدرسه تمام شود. آن روز، روی دفترچه‌ای که با خاک و عرق آغشته شده بود، خطوطی نوشته شده بود که معلم برای تمرین نوشتن برای او نوشته بود. خطوطی که با جوهر قرمز زیبا و نرم نوشته شده بودند...

بعدها، او با مدارک و کلاس‌های دیگر درس خواند و زندگی پایداری داشت، اما کلاس کنار جویبار، با حرکات و مراقبت‌های متفکرانه معلم، باعث شد که آن را برای همیشه به خاطر بسپارد. درست است که بعدها، «داستان‌های جدید» او و هر کسی را که او را می‌شناخت، غمگین کرد وقتی که اینجا و آنجا، کسی تصویر معلم و حرفه معلمی را مخدوش می‌کرد. مانند دخترش که فرزندش را با چهره‌ای غمگین به مدرسه آورد: «شاید مجبور شوم کلاس را به خاطر بچه عوض کنم. این چه معلمی است که وقتی بچه را بلند می‌کرد، حرف نمی‌زد، لبخند نمی‌زد، صورتش سرد بود. حتی بچه هم مو به تنم سیخ می‌شد، چه برسد به خود بچه. حق داشت که با صدای بلند گریه کند. نمی‌دانم آیا در کلاس قلدری وجود داشت یا نه. چرا کسی هست که بلد نیست لبخند بزند؟ اگر بلد نیست لبخند بزند، چرا این حرفه را انتخاب کرده است؟». حال و هوای دخترش نیز او را نگران کرده بود. امیدوارم فقط یک ابراز بیرونی بوده باشد... زیرا ارزش‌های اصلی معلمی، این حرفه، در طول سال‌ها، در خاطرات و قلب‌های بسیاری از مردم حک شده است. مثل یک نت موسیقی سبز روشن است که برای همیشه طنین‌انداز می‌شود...

Bui Huy (طبق گفته Hoa Binh Electronic)



منبع: https://baophutho.vn/ky-uc-xanh-ngoi-225169.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

پاییز ملایم هانوی از میان هر خیابان کوچکش می‌گذرد
باد سرد «خیابان‌ها را لمس می‌کند»، هانویی‌ها در آغاز فصل از یکدیگر دعوت می‌کنند تا به خانه‌هایشان سر بزنند
بنفش تام کوک - نقاشی جادویی در قلب نین بین
مزارع پلکانی فوق‌العاده زیبا در دره لوک هون

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

نگاهی به سفر ارتباط فرهنگی - جشنواره جهانی فرهنگ در هانوی ۲۰۲۵

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول