Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

کلاس‌های ویژه در مرز

Người Đưa TinNgười Đưa Tin18/09/2023


معلم با لباس سبز   

وقتی پرتوهای روز جدید شروع به غروب می‌کنند، همان زمان است که کلاس ویژه، در کمون مرزی یا مور، ناحیه چو پرونگ، استان گیا لای ، شروع به روشن شدن می‌کند. دلیل اینکه ما آن را کلاس ویژه می‌نامیم این است که معلمانی که روی سکو ایستاده‌اند سربازانی با لباس‌های سبز هستند، دانش‌آموزان از قومیت‌های مختلف و در هر سنی هستند. به دلیل شرایط زندگی و دلایل بسیار دیگر، سالمندان بالای ۷۰ سال یا مردان جوان هجده یا بیست ساله با آرزوی یادگیری خواندن و نوشتن به کلاس می‌آیند.

کمون ایا مور در فراز و نشیب‌های تاریخی فراوان، منطقه‌ای مسکونی با ۱۰۳ خانوار و ۵۶۱ نفر جمعیت، متعلق به ۷ گروه قومی، را تشکیل داده است. سرهنگ دوم نگوین ون تان، کمیسر سیاسی ایستگاه مرزبانی ایا لوپ، گفت که در منطقه‌ای که ایستگاه مرزبانی مستقر است، یک منطقه مسکونی به نام سوئی خون با ۷۱ نفر از قوم جری وجود دارد که در حال حاضر بی‌سواد هستند. مردم با تشویق‌های مکرر، رنج ندانستن خواندن و نوشتن را که بسیار نامطلوب است، درک می‌کنند، بنابراین می‌خواهند بی‌سوادی را ریشه‌کن کنند. بنابراین، کمیته حزب و فرمانده واحد طرحی را تدوین کرده‌اند، به رهبران فرماندهی گزارش داده‌اند و تأیید افتتاح این کلاس ریشه‌کنی بی‌سوادی را دریافت کرده‌اند. این کلاس شامل ۱۵ دانش‌آموز است که ۳ جلسه در هفته درس می‌خوانند و ۲ درس از جمله ریاضی و ویتنامی را مطالعه می‌کنند.

سربازانی با لباس سبز در این کلاس تدریس می‌کردند، از جمله: سرهنگ دوم وو وان هوانگ، یک سرباز حرفه‌ای، مسئول ریاضی، و کاپیتان نگوین وان لوان، رئیس تیم بسیج مردمی، که زبان ویتنامی تدریس می‌کرد. کاپیتان نگوین وان لوان گفت که منطقه مرزی شرایط آب و هوایی سختی دارد، زمین‌های بایر، زندگی دشوار، و مردم علاقه زیادی به مطالعه ندارند. با رفتن مرزبانان به هر کوچه و پس کوچه‌ای و زدن هر دری برای تبلیغ و بسیج، مردم به وضوح اهمیت این موضوع را درک کردند و با اشتیاق به کلاس پاسخ دادند.

رویداد - کلاس ویژه در مرز

کاپیتان نگوین ون لوآن امیدوار است که مردم خواندن و نوشتن را یاد بگیرند تا زندگی برایشان آسان‌تر شود.

سرهنگ دوم وو ون هوانگ با نگرانی به ما گفت: «افتتاح یک کلاس دشوار است، اما حفظ توسعه آن در درازمدت حتی دشوارتر است. زیرا در فصل برداشت، مردم مشغول کشاورزی هستند، بنابراین برای داشتن کلاسی با تعداد مساوی، نگهبانان محلی باید به خانه‌های مردم بروند تا آنها را به کلاس ببرند. سن شرکت‌کنندگان در کلاس متفاوت است، بزرگترین آنها تقریباً ۵۰ سال و کوچکترین آنها ۱۵ سال دارد، بنابراین روش‌های تدریس نیز متفاوت است. در مدرسه می‌توانید سرزنش کنید، اما در این کلاس نه، باید به آرامی تشویق کنید، هنگام تدریس صحبت کنید، روانشناسی را درک کنید، نمی‌توانید اقدامات عصبانی داشته باشید، صادق باشید، آنگاه مردم یاد خواهند گرفت.»

آقای کپا چوان، متولد ۱۹۶۲، همین که از میدان برگشت، دوش سریعی گرفت و سپس پسرش کپا ووت، متولد ۲۰۰۴، را به کلاس رساند. آقای چوان گفت: «خانواده من ۸ فرزند دارد که ووت کوچکترین آنهاست. در گذشته او نمی‌خواست به مدرسه برود، بنابراین من او را خیلی دوست داشتم. حالا، گارد مرزی یک کلاس باز کرده است و مدت زیادی طول کشید تا او را به رفتن به کلاس تشویق کنیم. همچنین عجیب است، فقط وقتی پدرش او را به کلاس می‌رساند، او می‌رفت، در غیر این صورت در خانه می‌ماند. بنابراین، وقتی زمان کلاس است، من باید او را برسانم، مهم نیست چقدر سرم شلوغ باشد، باید بگذارم پسرم برای یادگیری برود تا بعداً در شرایط نامساعدی قرار نگیرد.»

رویداد - کلاس ویژه در مرز (تصویر ۲).

از زمانی که کلاس‌های سوادآموزی افتتاح شد، بسیاری از مردم خواندن و نوشتن را یاد گرفته‌اند.

کلاس ویژه

در پایان کلاس ویتنامی، چهره‌ی کپا ووت می‌درخشید: «من خواندن و نوشتن می‌دانم، بنابراین هر جا که بروم از مسخره شدن توسط دوستانم نمی‌ترسم. گاهی اوقات وقتی در روستا مهمانی برگزار می‌شود، دوستانم را در حال خواندن کارائوکه می‌بینم، اما من خواندن و نوشتن نمی‌دانم، بنابراین احساس غم می‌کنم. با دانستن خواندن و نوشتن، سعی خواهم کرد در آینده کتاب و روزنامه بخوانم تا یاد بگیرم چگونه امرار معاش کنم، به امید اینکه زندگی مرفه‌تری داشته باشم.»

رویداد - کلاس ویژه در مرز (شکل 3).

کپا ووت با افتخار به پدرش نشان داد که می‌تواند بخواند و بنویسد.

سیو نگین، متولد ۲۰۰۳، با هیجان گفت: «قبلاً، من بی‌سواد بودم. هر بار که چیزی می‌خریدم یا می‌فروختم، از اثر انگشتم استفاده می‌کردم، بنابراین گاهی اوقات فریب می‌خوردم. خانواده من چهار خواهر و برادر دارند، همه آنها خواندن و نوشتن می‌دانند، اما وقتی در مدرسه بودم، خیلی تنبل بودم، بنابراین زود مدرسه را ترک کردم. می‌خواستم اول خواندن و نوشتن یاد بگیرم تا فریب نخورم و دوم اینکه بتوانم به فرزندانم درس بدهم. قبلاً نگران از دست دادن پول برای رفتن به مدرسه، سپس هزینه کتاب، دفترچه و قلم بودم، بنابراین خیلی نگران بودم. اما وقتی به اینجا آمدم، معلمان تمام وسایل مدرسه، کتاب‌ها را به من دادند و گاهی اوقات وقتی ماشین نداشتم، معلمان برای بردن من می‌آمدند که این باعث خوشحالی من شد. درس خواندن در اینجا بسیار سرگرم‌کننده است زیرا معلمان به من اهمیت می‌دهند. اگر چیزی را نفهمم، از معلمان می‌پرسم و همه آنها با اشتیاق آن را توضیح می‌دهند، بنابراین ما بسیار خوشحالیم.»

خانم سیو هه نگهن در کلاس نشسته بود، درس را می‌خواند و به هر نقاشی اشاره می‌کرد و به فرزندش ویتنامی یاد می‌داد. او این را به اشتراک گذاشت: «فرزندم فقط چهار سال دارد. وقتی مرزبانان مرا تشویق کردند که به مدرسه بروم، شوهرم در ابتدا نمی‌خواست اجازه دهد بروم چون مجبور بود در خانه بماند و از بچه مراقبت کند. اما من گفتم که فرزندم را به مدرسه می‌برم و بعد شوهرم موافقت کرد. وقتی به کلاس رفتم، او خواندن و ریاضی یاد گرفت و مرزبانان به او آب‌نبات دادند. بارها در طول کلاس، فرزندم گریه می‌کرد و نگهبانان به من کمک می‌کردند تا او را آرام کنم، بنابراین خیلی خوشحال بودم.»

ساعت دیواری به نشانه پایان کلاس به صدا درآمد، صدای سلام و احوالپرسی مردم با یکدیگر پر از محبت گرم بین ارتش و مردم بود. کاپیتان نگوین ون لوان گفت: «در یک منطقه مسکونی که بیش از ۷۰ نفر بی‌سواد در آن زندگی می‌کنند، زندگی مردم هنوز بسیار محروم است. بنابراین، ما حاضریم هر کاری برای مردم انجام دهیم، حتی با وجود اینکه بودجه واحد محدود است، کلاس‌های بیشتری افتتاح خواهیم کرد. ریشه‌کن کردن بی‌سوادی یک ضرورت است، اما چگونگی جلوگیری از تکرار بی‌سوادی دشوارترین کاری است که باید روی حفظ آن تمرکز کنیم.»

با معلمانی که لباس سبز پوشیده بودند خداحافظی کردیم و زیر باران شدید آنجا را ترک کردیم. مرز سخت بود، باد مدام زوزه می‌کشید و جاده‌ها گِلی بودند. برای معلمانی که لباس سبز پوشیده بودند «قدرت و شجاعت» آرزو کردیم و اینکه کلاس‌هایشان موفقیت‌های باشکوهی به دست آورند.



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

نیلوفرهای آبی در فصل سیل
«سرزمین پریان» در دا نانگ مردم را مجذوب خود می‌کند و در بین 20 روستای زیبای جهان قرار دارد.
پاییز ملایم هانوی از میان هر خیابان کوچکش می‌گذرد
باد سرد «خیابان‌ها را لمس می‌کند»، هانویی‌ها در آغاز فصل از یکدیگر دعوت می‌کنند تا به خانه‌هایشان سر بزنند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

بنفش تام کوک - نقاشی جادویی در قلب نین بین

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول