Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادری ندارم»

(اخبار VTC) - باران شدید و سیل، سنگ‌ها و خاک را از دامنه کوه به پایین سرازیر کرد و خانه خانواده آقای تران ون تری را در روستای ساحلی های مین (بخش کوی نون، گیا لای) فرو ریخت و مادرش را برای همیشه تنها گذاشت.

VTC NewsVTC News22/11/2025

ویدئو : آقای تران ون تری (متولد ۱۹۹۳، روستای ماهیگیری های مین، بخش کوی نون، استان گیا لای)، پسری که تازه مادرش را از دست داده است، این حادثه را روایت می‌کند.

صبح بدون مادر

صبح روز ۲۲ نوامبر، آب‌های سیل در گیا لای به شدت فروکش کرده بود. در زیر مه غلیظ رودخانه هاتان، صدای قدم گذاشتن مردم روی گل و لای، صدای برخورد بیل و سطل با یکدیگر در فضای سنگین آمیخته شده بود. مردم بدون اینکه کسی به کسی چیزی بگوید، برای کمک به یکدیگر جمع شدند، بدون اینکه بپرسند کدام خانه آسیب بیشتری دیده یا چه کسی درد بیشتری دارد. سیل تازه تمام شده بود، اما زخم‌های به جا مانده در مناطق ساحلی کوی نون باک و کوی نون دونگ دردناک‌تر از لایه گلی بود که جلوی چشمانشان جاری شده بود.

در گوشه‌ای از دهکده ماهیگیری های مین، بخش کوی نون، با تران ون تری، ۳۲ ساله، ملاقات کردم. چشمانش قرمز بود و صدایش می‌لرزید، انگار که شوکی را تجربه کرده بود که جسم و روحش را ویران کرده بود. خانه‌ای که قبلاً خانه والدین و سه خواهر و برادرش بود، حالا فقط یک طبقه همکف داشت که پر از سنگ، چوب و گل بود. نه یک دیوار سالم، نه کاشی سقفی، نه ستونی، فقط یک فضای خالی سرد بعد از رانش وحشتناک زمین در شب ۱۹ نوامبر.

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - 1

آقای تران ون تری، ۳۲ ساله، با چشمانی قرمز و صدایی لرزان، ماجرا را تعریف کرد.

آقای تری آنجا ایستاده بود، دستان پینه بسته‌اش که شبیه ماهیگیران جوان بود، مدام گره می‌خورد و باز می‌شد. او با صدایی خفه تعریف می‌کرد: «من تازه رفته بودم تا قایق را بررسی کنم که مردم محلی تماس گرفتند و گفتند خانه فرو ریخته است... وقتی برگشتم، پدر و مادرم را دیدم که زیر خاک مدفون شده‌اند. من فقط توانستم پدرم را نجات دهم... در حالی که مادرم در اعماق زمین افتاده بود. به لطف مردم محلی و سربازانی که در حال کندن بودند، توانستم مادرم را بیرون بیاورم...»

مادرش، خانم چیم، زنی که تمام عمرش را زیر نسیم دریا کار کرده بود، در رانش زمین از تپه پشت خانه جان باخت. خانه نیز در عرض چند دقیقه با خود برد و فرو ریخت، هیچ کس وقت کمک نداشت.

چیزی که بیش از همه دلخراش بود این بود که دیگر جایی برای قرار دادن تابوت وجود نداشت، دیگر سقفی برای سوزاندن صحیح عود وجود نداشت. محرابی که سال‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت نیز در گل و لای ناشی از رانش زمین دفن شده بود.

آقای تری با صدای گرفته در هوای مه آلود و مرطوب گفت : « خانه فرو ریخت... بنابراین مجبور شدیم تابوت مادرم را به معبد ببریم... تا به بودا پناه ببریم، چون چاره دیگری نداشتیم. مردم، دولت و ارتش خیلی کمک کردند... اما این درد... خیلی بزرگ است. »

در کنار او، آقای نگوین چو، ماهیگیر دهکده ماهیگیری، هنوز هم با یادآوری آن نجات، بدنش می‌لرزد: « کوه با صدای مهیبی فرو ریخت... مستقیماً به سمت خانه. مردم دویدند تا با سطل و دست خاک را جمع کنند... آنها دست او را دیدند که از خاک بیرون زده بود... لامپ‌های خانه هنوز روشن بودند، اما او... رفته بود.»

جمله ناتمام ماند. پیرمرد سرش را پایین انداخت و سعی کرد جلوی اشک‌هایش را بگیرد.

در بسیاری از جاهای دیگر، مردم هنوز می‌گویند: « اگر خانه‌ات را از دست بدهی، می‌توانی آن را دوباره بسازی. اگر عزیزانت را از دست بدهی... به چه چیزی می‌توانی تکیه کنی؟»

اما در این روستای ماهیگیری، در میان غم و اندوه، یک چیز هنوز واضح است: تمام روستا به یک خانواده بزرگ تبدیل شده است، که با هم هر سنگ، هر سطل خاک، هر تکه آهن موجدار را با نهایت احترام و عشق بیرون می‌کشند تا متوفی را بیرون بیاورند.

با نگاهی به گذشته، به خانه فروریخته خانواده آقای تری، به چهره‌های گل‌آلود تیم نجات، به سالمندان لرزانی که فنجان‌های آب داغ را از دست سربازان دریافت می‌کنند... می‌توانیم به وضوح ببینیم: بلایای طبیعی قدرتمند هستند، اما نه قوی‌تر از قلب انسان‌ها.

در بحبوحه خسارات طولانی، مردم هنوز با یک جمله ساده به یکدیگر دلگرمی می‌دادند: «تا زمانی که مردم هستند، همه چیز هست. خانه‌ها را می‌توان به آرامی بازسازی کرد.»

اما پشت این جمله، اشک‌های زیادی پنهان است، دردهای زیادی فشرده شده اما به زبان نیامده‌اند.

نه تنها خانواده آقای تری، بلکه بسیاری از خانوارها در بخش‌های کوی نون باک، دونگ، تای و بخش‌ها و محله‌های مجاور نیز متحمل خسارات سنگینی شدند. طبق آمار اولیه، در گیا لای، بیش از ۱۹۲۰۰ خانه تا عمق بیش از ۱.۵ متر دچار آبگرفتگی شدند و بسیاری از مکان‌ها در طول سیل از ۲ تا ۳ متر آبگرفتگی داشتند. بیش از ۲۶ بخش و محله مستقیماً تحت تأثیر قرار گرفتند و حدود ۷۱۰۸۶ نفر در ۱۹۲۰۰ خانوار دچار سیل یا انزوا شدند. خسارت مالی فقط در گیا لای در زمان گزارش، بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دانگ ویتنام تخمین زده شده است.

وقتی سیل به این بزرگی باشد، خسارات را نمی‌توان فقط با تعداد خانه‌ها و املاک شمرد. خساراتی وجود دارد که نمی‌توان آنها را با اعداد ثبت کرد: مادری که فوت کرد، سقفی که ناپدید شد...

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - 2

خانه‌های فروریخته در روستای ماهیگیری های مین.

آنهایی که شبی را نگذرانده اند

باران بند آمده است. آب شروع به فروکش کردن کرده است. اما ارتش، پلیس، شبه‌نظامیان و غیره آرام نگرفته‌اند. از اوایل صبح ۲۰ نوامبر، فرماندهی نظامی استان گیا لای در بالاترین حالت آماده‌باش قرار دارد. در کوی نون باک و کوی نون دونگ، قایق‌های موتوری ارتش دائماً در آب‌های آرام و گل‌آلود رفت و آمد می‌کنند و بسته‌های رشته فرنگی، بطری‌های آب و جعبه‌های دارو را به هر خانه دورافتاده حمل می‌کنند.

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - 3

ارتش، پلیس، شبه‌نظامیان... هیچ‌کس به من اجازه مرخصی نداده است.

صبح روز ۲۱ نوامبر، تیم پزشکی سیار فرماندهی نظامی استان گیا لای، هنگام انجام وظیفه در مناطق کوی نون شمالی و کوی نون تای، به سرعت دختر ۲۴ ماهه ای را که در آب سیل افتاده بود و رنگش بنفش شده بود و در شرایط بحرانی قرار داشت، نجات دادند.

سرهنگ دوم لی آنه توان، معاون فرمانده فرماندهی نظامی استان گیا لای، تأکید کرد که حفظ تیم پزشکی سیار در شرایط پیچیده سیل یک نیاز فوری است: « در هنگام بلایای طبیعی، افسران پزشکی و سربازان باید همیشه در سخت‌ترین مکان‌ها برای محافظت از جان و سلامت مردم حضور داشته باشند.»

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - ۴

پزشکان نظامی اقدامات اضطراری را روی کودک انجام دادند: باز کردن راه هوایی، کمک به تنفس و بررسی علائم حیاتی.

در طول روز، تیم پزشکی همچنین کمک‌های اولیه را برای بسیاری از موارد سقوط، سرماخوردگی و خراشیدگی ارائه داد و به تضمین امنیت مردم در مناطق سیل‌زده کمک کرد. آن روز، تیم پزشکی همچنین ده‌ها مورد دیگر را نیز رسیدگی کرد: سقوط، سرماخوردگی، عفونت‌های پوستی، خراشیدگی هنگام تمیز کردن خانه‌ها. آنها از صبح تا شب کار می‌کردند، هیچ کس اجازه توقف نداشت.

با فروکش کردن سیل، سربازان همچنین به پاکسازی، لایروبی گل و لای، تمیز کردن محیط زیست و کمک به مردم برای جمع‌آوری اندک اموال باقی مانده پس از سیل پرداختند. برای آنها، «با فروکش کردن آب، نظافت نه یک شعار، بلکه دستوری از ته دل بود.»

یک سرباز جوان با لباس‌های گل‌آلودش گفت: « به محض اینکه دستور دریافت کنیم، فوراً راه می‌افتیم. هر جا که بیمارستان یا مردم به ما نیاز داشته باشند، می‌رویم. خسته‌ایم، اما تمام تلاشمان را می‌کنیم... چون افراد زیادی روی ما حساب می‌کنند.»

از آغاز سیل، کل نیروهای مسلح استان ۱۶۱۷ افسر و سرباز را برای تخلیه ۲۴۶۳ خانوار با بیش از ۶۷۰۰ نفر بسیج کرده‌اند - عددی که استرس وحشتناک این فاجعه طبیعی را نشان می‌دهد، و همچنین تلاش‌های خارق‌العاده سربازان سبزپوش را نشان می‌دهد.

در بیمارستان سل کوی نون و بیمارستان روانی کوی نون - که سیل شدید باعث خسارت شدید به تجهیزات شده بود - ۱۰۰ سرباز از هنگ ۷۳۹ برای پشتیبانی از نظافت عمومی، پاکسازی و ضدعفونی بسیج شدند. رئیس بیمارستان سل گفت: "بدون سربازان، نمی‌دانیم بیمارستان چه زمانی دوباره قادر به فعالیت خواهد بود. بسیاری از مناطق با گل و لای به ضخامت ده‌ها سانتی‌متر پوشیده شده است و کادر پزشکی نمی‌توانند از پس آن برآیند. سربازان از هر بخش و هر اتاق پشتیبانی می‌کنند. این بسیار به موقع است."

دستان سربازان جوان تک تک بسته‌های دارویی و تک تک دستگاه‌های تنفس مصنوعی غرق در گل را برداشت؛ تک تک تخت‌های بیمارستان غرق در آب را بلند کرد... تا بیمارستان بتواند به زودی بهبود یابد و دوباره پذیرای بیماران باشد.

لحظات احساسی

پشت موارد اضطراری، رفت و آمد با قایق، غذاهای سریع نودل... صدها لحظه کوچک وجود دارد که باعث می‌شود مردم باور کنند: گیا لای به لطف عشق انسانی استوار ایستاده است.

در گیا لای تای، مردم پلیکو به سختی تمام شب را خوابیدند. اجاق گاز روشن بود و مردم به سرعت هر دسته از برنج‌های چسبناک معطر را در بیش از ۲۰۰۰ بان چونگ و بان تت می‌پیچیدند تا برای قربانیان سیل در کوی نون بفرستند. این فقط کیک‌ها نبودند، بلکه قلب و "گرمی" مردم پلیکو بود که در بحبوحه سیل با مردم گیا لای دونگ به اشتراک می‌گذاشتند.

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - 5

مردم پلیکو تا دیروقت بیدار می‌مانند تا بان چونگ و بان تت بپزند و برای مردم گیا لای دونگ بفرستند.

در کوی نون دونگ، وقتی آب تازه فروکش کرده بود، مردی ۷۰ ساله جاروی بامبویی در دست داشت و در حالی که می‌لرزید، تقلا می‌کرد تا گل و لای حیاط را جارو کند. چشمانش تار می‌دید و دستانش ضعیف بودند. پس از چند بار جارو کردن، گل و لای دوباره سرازیر شد. گروهی از سربازان که از آنجا عبور می‌کردند، فوراً ایستادند: «بیایید این کار را انجام دهیم. این کار بسیار سنگینی است.» سه سرباز خم شدند تا حدود ۳۰ دقیقه کل حیاط را تمیز کنند، در حالی که پیرمرد فقط می‌توانست آنجا بایستد و تماشا کند، سپس زد زیر گریه.

یک خانواده تمام دارایی خود را از دست داد. سربازان و همسایه‌ها به آنها کمک کردند تا با برزنت یک سقف موقت بسازند و یک سیم برق از خانه همسایه کشیدند تا لامپ را روشن کند. تمام محله یک قابلمه برنج، یک کاسه سوپ، یک پتو و یک مشت برنج چسبناک را به اشتراک گذاشتند.

در بخش‌های کوی نون باک، دونگ و تای، ساختمان‌های بلندمرتبه درهای خود را برای استقبال از ده‌ها خانواده برای سرپناه موقت باز کردند.

لازم نیست بدانید که آنها غریبه هستند یا نه. لازم نیست نامشان را بپرسید. فقط بدانید که آب بیرون در حال بالا آمدن است. صاحب خانه‌ای گفت: «تا زمانی که خانه کف داشته باشد، مسئولیت هم وجود دارد...»

در سرمای ناشی از فروکش کردن سیلاب، دیگ‌های فرنی، کتری‌های آب و پتوهای خشک از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر منتقل می‌شدند. کسانی که بیشتر داشتند با کسانی که همه چیزشان را از دست داده بودند تقسیم می‌کردند. کسانی که هنوز توان داشتند به همسایگانشان کمک می‌کردند تا با بیلچه گل و لای را پاک کنند.

با نگاهی به این سیل، آنچه مردم به یاد می‌آورند فقط تعداد تلفات نیست، بلکه شیوه‌ای است که مردم گیا لای در سختی‌ها یکدیگر را تحمل کردند. زیرا در گیا لای، همبستگی یک شعار نیست. همبستگی شیوه‌ای است که آنها زنده می‌مانند و شیوه‌ای است که آنها یکدیگر را دوست دارند.

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - 6

سربازان پس از فروکش کردن سیل به پاکسازی کمک می‌کنند.

علاوه بر ارتش، پلیس استانی، پلیس آبراه، پلیس آتش‌نشانی و پلیس امداد و نجات نیز حضور داشتند که با قایق به هر کوچه کوچکی می‌رفتند و به هر سقفی می‌کوبیدند تا افراد گرفتار را پیدا کنند. یک افسر پلیس بود که 6 ساعت در باران سرد ایستاد تا ترافیک را در گرداب تنظیم کند؛ کسی بود که آنقدر خیس شد تا پوستش کبود شد تا یک گاو گرفتار را نجات دهد، زیرا می‌دانستند که این گاو، دارایی زنده تمام خانواده فقیر است.

ماموران مرزی از ایستگاه‌های بندری و دهانه رودخانه نیز تعداد خود را افزایش دادند، قایق‌هایی را به مناطق دورافتاده فرستادند تا به تخلیه مردم کمک کنند، جلیقه نجات توزیع کردند و به مردم کمک کردند تا سقف‌های خود را قبل از اینکه باد دوباره آنها را فرو بریزد، ببندند.

شبه‌نظامیان کمون‌ها و بخش‌ها - نیرویی که «نزدیک‌ترین به مردم» بود - از همان دقیقه اول آنجا بودند. آن‌ها با قایق‌های پلاستیکی پارو می‌زدند و با استفاده از طناب، سالمندان را یکی‌یکی از خانه‌هایشان بیرون می‌بردند. برخی از آن‌ها از بعد از ظهر تا عصر در آب راه می‌رفتند و تنها زمانی که خسته می‌شدند، مواضع خود را ترک می‌کردند.

کادر پزشکی از ایستگاه‌های کمون و بیمارستان‌های منطقه‌ای، کوله پشتی‌هایی پر از دارو، بارانی‌های نازک، گوشی پزشکی، دستگاه اندازه‌گیری SpO2 و غیره را برای همراهی سربازان جهت پشتیبانی از هر مورد غرق شدن، سرماخوردگی و مسمومیت با آب آورده بودند. آنها کمک‌های اولیه ارائه می‌دادند و به مردم نحوه ضدعفونی کردن چاه‌ها و مخلوط کردن محلول‌های آب تمیز پس از سیل را آموزش می‌دادند.

اتحادیه جوانان، با صدها داوطلب، کسانی بودند که به محض فروکش کردن آب، برای پاکسازی گل و لای، جمع آوری زباله، تعمیر مدارس، حمل کیسه های سیمان و بارگیری کامیون های گل و لای حاضر شدند تا بچه ها بتوانند به زودی به کلاس های درس بازگردند.

گروه‌های زنان، کهنه سربازان، کشاورزان و غیره داوطلبانه آشپزخانه‌هایی را زیر لبه بام که هنوز چکه می‌کرد، برپا کردند و دیگ‌های بزرگ فرنی برای مردم مناطق سیل‌زده و سربازانی که در ایست‌های بازرسی مشغول انجام وظیفه بودند، پختند.

همه آنها ارتشی بدون یونیفرم اما با قلبی متحد تشکیل داده بودند. وقتی خورشید از فراز هر سقف نمناک طلوع می‌کرد، وقتی لکه‌های گل هنوز روی دیوارها باقی مانده بود، مردم گیا لای متوجه می‌شدند که نه به خاطر شانس، بلکه به دلیل استحکام پیوندشان بر بدترین شرایط غلبه کرده‌اند.

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - 7

اتحاد، راه بقای مردم گیا لای و راه عشق ورزیدن آنها به یکدیگر است.

بازسازی منطقه سیل‌زده گیا لای ماه‌ها و جبران آن سال‌ها طول خواهد کشید. اما در بحبوحه ویرانی، مردم مهم‌ترین چیزها را بازسازی کرده‌اند: عشق انسانی، عشق روستایی، عشق نظامی-غیرنظامی، چیزهایی که بلایای طبیعی نمی‌توانند آنها را از بین ببرند.

«سیل فروکش کرده، اما من دیگر مادرم را ندارم» - ۸

برای کمک به مردم ویتنام مرکزی که با سیل‌های تاریخی دست و پنجه نرم می‌کنند، لطفاً تمام کمک‌های خود را به شماره حساب 1053494442، شعبه ویتکام بانک - هانوی، ارسال کنید.

لطفا واضح بیان کنید: راهنما ۲۵۰۵۲

یا خوانندگان می‌توانند کد QR را اسکن کنند.

تمام کمک‌های مالی در اسرع وقت توسط VTC News به مردم ویتنام مرکزی منتقل خواهد شد.

خوانندگان گرامی، اگر شرایط سختی را می‌شناسید که به کمک ما نیاز دارد، لطفاً از طریق ایمیل toasoan@vtcnews.vn به ما اطلاع دهید یا با شماره تلفن 0855.911.911 تماس بگیرید.

صلح

Vtcnews.vn

منبع: https://vtcnews.vn/lu-rut-roi-nhung-toi-khong-con-me-ar988805.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

جان «دو صفر» مردم منطقه سیل‌زده خان هوا در پنجمین روز عملیات پیشگیری از سیل
چهارمین باری که کوه با دن را به وضوح و به ندرت از شهر هوشی مین می‌بینم
با موزیک ویدیوی «موک ها وو نهان» از سوبین، از مناظر زیبای ویتنام لذت ببرید.
کافی‌شاپ‌ها با تزئینات کریسمس زودهنگام، فروش خود را افزایش می‌دهند و جوانان زیادی را جذب می‌کنند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

از منظره زیبا مانند یک نقاشی آبرنگ در بن ان شگفت زده شدم

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول