Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

به یاد روزنامه‌نگاری

در طول ۳۶ سال کارم تا زمان بازنشستگی، ۳۰ سال آن را در روزنامه‌نگاری تنها با یک آژانس، روزنامه قدیمی کوانگ تری، گذراندم. ۶ سال قبل از آن، در بخش آموزش و پرورش در استان قدیمی فو خان ​​کار می‌کردم.

Báo Quảng TrịBáo Quảng Trị19/06/2025

به یاد روزنامه‌نگاری

روزنامه‌نگارانی که در فصل خشک در محل حادثه مشغول به کار هستند - عکس: هوی کوان

در ژوئیه ۱۹۸۹، استان کوانگ تری دوباره تأسیس شد و هنوز کادر زیادی برای واحدها، ادارات، شعب و بخش‌ها نداشت... این فرصتی برای ما بود تا برای کار به زادگاهمان برگردیم. در آن زمان، درخواست انتقال برای کار در بخش آموزش هنوز دشوار بود، بنابراین برخی افراد به من توصیه کردند که برای کار در بخش تبلیغات یا روزنامه کوانگ تری (که آژانس‌هایی بودند که هنوز کادر زیادی نداشتند) منتقل شوم.

هنگام درخواست انتقال شغلی به روزنامه، شرط رهبر این بود که متقاضی باید حداقل ۳ مقاله منتشر شده در روزنامه‌های مرکزی و محلی داشته باشد. خوشبختانه، اگرچه من در دانشکده تربیت معلم درس خواندم، همیشه نوشتن مقاله را دوست داشتم.

در سال دوم دانشگاه، یک مقاله در روزنامه تین فونگ، سپس مقاله دیگری در روزنامه دن استان بین تری تین و تعدادی مقاله در مجله بخش آموزش استان داک لاک منتشر کردم. من برخی از شرایط دیگر مربوط به پیشینه سیاسی خود و خانواده‌ام را نیز داشتم. در اوایل دسامبر ۱۹۸۹، کمیته حزبی استان تصمیم گرفت که من را برای کار در روزنامه کوانگ تری بپذیرد و به مدت ۳۰ سال، تا اوایل سال ۲۰۲۰ که بازنشسته شدم، در آنجا کار کردم.

روزهای اولی را که برای کار به یک خبرگزاری آمدم، به یاد دارم، گیج و مبهوت بودم و نمی‌دانستم چه کار کنم. در دفتر نشسته بودم، چیزی برای نوشتن وجود نداشت و جلسات فقط هفته‌ای یک یا دو بار برگزار می‌شد.

روزنامه‌نگاری یک شغل اداری نیست که نیاز به ۸ ساعت نشستن در دفتر داشته باشد. اما من هر روز می‌آیم تا بنشینم و روزنامه بخوانم یا کارهای متفرقه انجام دهم. معاون سردبیر با دیدن من که ساعت‌های زیادی در دفتر نشسته‌ام، گفت: «باید به محل‌ها و واحدها بروی تا افراد و شغل‌هایی برای نوشتن پیدا کنی.» با شنیدن نصیحت رهبر، نسبت به شغلم «بیدار» شدم.

چند روز قبل، از طرف آژانسم برای شرکت در کنفرانس پایان سال اداره فرهنگ و اطلاعات اعزام شدم. در سخنرانی نمایندگان، دبیر کمیته حزب کمون های آن، منطقه های لانگ، به مشکلات و کمبودهای بسیاری از جنبه‌های این منطقه اشاره کرد. داستان او تأثیر فراموش‌نشدنی‌ای بر جای گذاشت، بنابراین از آژانس درخواست مجوز کار برای رفتن به کمون های آن کردم.

در آن زمان، استان کوانگ تری تازه تأسیس شده بود، بنابراین زیرساخت‌های محلی بسیار ضعیف بود، جاده‌ها به سختی قابل تردد بودند، عمدتاً جاده‌های کوچک، باریک و خاکی و گل‌آلود. از دونگ ها تا های آن حدود 30 کیلومتر بود، اما من مجبور بودم از صبح تا بعد از ظهر از میان مزارع و شن‌ها دوچرخه‌سواری کنم تا به این محل برسم. در واقع یک کمون ساحلی بسیار فقیر بود. خانه‌ها کم‌جمعیت بودند، خانه‌های قدیمی و مخروبه با سقف حلبی؛ قایق‌های کوچک سبدی؛ روستاها تا حدودی متروک بودند، جاده‌ها همه شنی بودند، بسیاری از مکان‌ها توسط آب باران شسته شده بودند و حمل و نقل را دشوار می‌کردند.

بعد از کار، دبیر حزب کمون مرا برای صرف شام در خانه‌اش دعوت کرد. ساعت از ظهر گذشته بود، بنابراین برنج و سوپ سرد شده بودند. چیزی که بیشتر از همه از غذاها به یاد دارم، یک بشقاب پاپایای سرخ‌شده با چربی خوک بود که بسیار خوشمزه بود. از آنجا که در مقایسه با خانواده‌ام در آن زمان، ما هنوز فقیر بودیم و چربی خوک کافی برای خوردن نداشتیم، هر روز فقط برگ سیب‌زمینی شیرین یا اسفناج آبی می‌خوردیم.

بعد از ۴-۵ روز نوشتن، پاک کردن، نوشتن و بازنویسی‌های مکرر، بالاخره مقاله «درباره های آن» را که کاملاً واضح، با ارقام و جزئیات دقیق، معتبر و دقیق بود، تکمیل کردم، بنابراین بلافاصله توسط بخش تحریریه روزنامه برای انتشار انتخاب شد، بدون اینکه «به آن اضافه و کم شود» یا بارها ویرایش شود. این اولین مقاله‌ای بود که در روزنامه کوانگ تری منتشر شد. وقتی روزنامه منتشر شد، من هم بسیار خوشحال شدم زیرا آژانس ۸۰۰۰ دونگ ویتنامی به من حق امتیاز پرداخت کرد. من از آن پول برای رفتن به بازار دونگ ها استفاده کردم تا ۱ کیلوگرم گوشت خوک بخرم تا برای خانواده‌ام یک وعده غذایی خوشمزه به خانه بیاورم. بنابراین، در مقایسه با حرفه معلمی که فقط حقوق ماهانه دریافت می‌کند، روزنامه‌نگاری علاوه بر حقوق ثابت، حق امتیاز نیز دارد، بنابراین زندگی بهتر خواهد بود.

بعد از مدتی، با دوچرخه به جیو لین رفتم و اتفاقاً با مادری آشنا شدم که کمک‌ها و فداکاری‌های زیادی برای آرمان انقلابی انجام داده بود، اما زندگی‌اش هنوز دشوار است. او همچنین از این ناراحت است که وقتی با برخی از کادرها و رفقای قدیمی که قبلاً با او کار می‌کردند یا توسط او بزرگ و محافظت شده بودند، ملاقات می‌کند، اکنون کمتر صمیمی، کمتر رک و دوستانه هستند و این باعث می‌شود احساس غم کند... آن مقاله مانند داستانی درباره عشق انسانی قبل و بعد از جنگ است. من مقاله را «دستاورد و غم» نامگذاری کردم، وقتی به بخش تحریریه ارسال شد، به «اشک‌های کینه» تغییر نام داد.

عنوان این مقاله را خیلی دوست نداشتم، اما چه کاری از دستم بر می‌آمد؟ خوشبختانه، مقاله جزئیات تأثیرگذار زیادی داشت، بنابراین افراد زیادی آن را خواندند. یکی از رهبران عالی‌رتبه استان برای پرسیدن درباره نویسنده به دفتر روزنامه آمد، اما او را پیدا نکرد. سپس او و راننده‌اش به منطقه جیو لین رفتند تا با مادری که در مقاله از او نام برده شده بود، ملاقات کنند و او را دلداری و تشویق کنند. فکر می‌کنم این یک حرکت بسیار ضروری برای کسانی است که از کادرها مراقبت کرده‌اند و در سنگرهای گرم و سرد گذشته با هم جنگیده‌اند.

گذشته از داستان‌های شادی‌آوری که خوانندگان به آن‌ها علاقه‌مند هستند و در خاطرشان می‌ماند، در طول دوران کاری‌ام با داستان‌های غم‌انگیز، دردسرساز و نگران‌کننده‌ی زیادی نیز مواجه شدم. از آنجایی که از طرف آژانس برای کار در بخش امور داخلی منصوب شده بودم، مجبور بودم بارها وقایع منفی را در تعدادی از آژانس‌ها، واحدها و مناطق بررسی و افشا کنم. مقالات ضد منفی‌گرایی، تعدادی از مردم را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد احساس عصبانیت، ناراحتی و بیگانگی کنند.

یادم می‌آید یک بار وقتی خواننده‌ای اطلاعاتی به من داد، برای کسب اطلاعات بیشتر رفتم، ماجرا را بررسی کردم و سپس مقاله‌ای در مورد جنبه‌های منفی یک واحد فعال در حوزه فرهنگی نوشتم. وقتی مقاله منتشر شد، مدیر آن واحد بسیار عصبانی بود (که قابل درک است) و نشانه‌هایی از انتقام در او دیده می‌شد. برخی از افراد واحد او از این نگرش خبر داشتند، بنابراین به روزنامه کوانگ تری آمدند تا من را ببینند و به من توصیه کردند که در این مدت بیرون رفتن را محدود کنم، اگر مجبور به رفتن به جایی هستم، با دو نفر بروم تا از اتفاقات ناگوار جلوگیری شود.

چند روز بعد، برخی از نزدیکان مدیر به دفتر آمدند تا من را ببینند و درباره «ایجاد دردسر» صحبت کنند، خوشبختانه آن روز در یک سفر کاری بودم. اگر آن روز در دفتر بودم، به راحتی می‌توانستم «مورد سوال» قرار بگیرم یا با کلمات تندی مانند آنچه برای روزنامه‌نگاران ضد فساد اتفاق افتاده بود، مواجه شوم.

همچنین برخی افراد هستند که وقتی روزنامه، واحد یا محل فعالیت آنها را به دلیل گزارش‌های منفی افشا می‌کند، از روابط خود با مافوق‌هایشان سوءاستفاده می‌کنند و با رهبران روزنامه کوانگ تری تماس می‌گیرند و ادعا می‌کنند که به دلیل مقالات آقای الف یا آقای ب، سازمان آنها عنوان واحد فرهنگی را از دست داده است، یا در برخی موارد، به دلیل گزارش‌های روزنامه، مقامات افزایش حقوق نداشته‌اند یا طبق انتظار به سمت بالاتری ارتقا نیافته‌اند...

افرادی که در معرض داستان‌های منفی قرار می‌گیرند، غمگین و تا حدودی عصبانی هستند، اما خود روزنامه‌نگاران به این دلیل شادتر نیستند و هیچ پاداشی دریافت نمی‌کنند، این وظیفه و مسئولیت آنهاست که انجام دهند. از سوی دیگر، مردم اعتماد و انتظار زیادی به مطبوعات دارند، اگر جنبه‌های تاریک و منفی افشا نشود، بدی و شر به راحتی می‌توانند غالب شوند.

روزنامه‌نگاری توجه بسیار عملی از سوی دولت دریافت کرده است، اما در نهایت، شغلی دشوار و طاقت‌فرسا است که مستلزم بی‌قراری در مورد هر کلمه و تفکر دقیق قبل از نوشتن برای جلوگیری از عواقب غیرضروری است.

نویسنده باید حقیقت را گزارش دهد و مسئولیت شهروندان را رعایت کند. او نمی‌تواند جانبداری کند یا به هر دلیلی اطلاعات نادرست بدهد و باعث شود آبرو و حیثیت برخی افراد و گروه‌ها آسیب ببیند. در آن صورت، آبرو و حیثیت روزنامه‌نگار هم خوب نخواهد بود.

سی سال روزنامه‌نگاری داستان‌های شاد و غم‌انگیز زیادی داشته است. اما من همیشه سعی می‌کنم بهترین کارم را انجام دهم، همیشه بی‌طرف و در کارم دقیق باشم، اگرچه اجتناب‌ناپذیر است که برخی محدودیت‌ها و اشتباهات وجود داشته باشد. با این حال، من به روزنامه‌نگاری نیز بسیار افتخار می‌کنم زیرا به ما کمک کرده است تا به مکان‌های زیادی برویم، با افراد زیادی ملاقات کنیم، چیزهای خوب و دلایل درست یاد بگیریم، به طوری که هر یک از مقالات و هر یک از کارهایم معنای عملی‌تری دارند.

هوانگ نام بانگ

منبع: https://baoquangtri.vn/nho-ve-nghe-bao-194452.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.
فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول