Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

درد ناگفته در محله فو تین

توی تائو

Báo Đắk LắkBáo Đắk Lắk25/11/2025

در میان منطقه سیل‌زده و ویران‌شده روستای فو تین (توی آن دونگ)، خانه‌ای کوچک آرام آرام آرمیده است. دیگر خبری از خنده کودکان و صداهای آشنای زندگی نیست. تنها صدای هق‌هق بزرگسالانی به گوش می‌رسد که تازه فقدان عزیزی را تجربه کرده‌اند، هیچ‌کس جرات ندارد نام آنها را صدا بزند.

درد و رنج وصف‌ناپذیر بازماندگان

بعدازظهر ۱۹ نوامبر، ناگهان آب سیل خیلی سریع بالا آمد. خانواده خانم له تی کیم کوانگ وحشت‌زده وسایل خود را جمع کردند و با اقوام تماس گرفتند تا برای بردن دو نوه‌شان، نگوین له آنه تو (دانش‌آموز سال ۲۰۱۳، کلاس هفتم) و نگوین دوک تین (دانش‌آموز سال ۲۰۱۹، کلاس اول) به محل امن کمک کنند. عموی دو نوه با قایق از رودخانه عبور کرد و تمام خانواده تصمیم گرفتند ابتدا دو نوه را بیرون ببرند.

رفیق نگوین تای هاک هنگام ملاقات با خانواده خانم کوانگ، تحت تأثیر وضعیت خانوادگی آنها قرار گرفت.
رفیق نگوین تای هاک هنگام ملاقات با خانم کوانگ، تحت تأثیر وضعیت خانوادگی او قرار گرفت.

قبل از ترک خانه، خانم کوانگ وقت داشت لباس‌های خشک دو فرزندش را عوض کند و به آنها دستور داد: «شما بچه‌ها اول بروید بیرون، من وسایلم را جمع می‌کنم و بعداً می‌روم بیرون!»

اما به محض اینکه قایق کوچک حیاط را ترک کرد، آب خروشان ناگهان واژگون شد. در لحظه‌ای بی‌رحمانه و کوتاه، قایق واژگون شد و دو کودک و عمویشان به درون آب گل‌آلود کشیده شدند.

بیش از ۴۰ ساعت، مقامات و مردم به جستجو ادامه دادند. تا بعد از ظهر ۲۱ نوامبر، اجساد هر دو کودک در حدود ۵۰۰ متری خانه‌شان پیدا شد، در حالی که نزدیک به هم در کنار بوته بامبو افتاده بودند، گویی هنوز در بحبوحه خشم سعی در نگه داشتن یکدیگر داشتند. عموی بچه‌ها نیز برای همیشه از دنیا رفت.

با شنیدن این خبر بد، والدین این دو کودک، آقای نگوین دوی تان و خانم له تی ترا می، که در شهر هوشی مین مشغول به کار بودند، بلافاصله سعی کردند راهی برای بازگشت به خانه پیدا کنند. اما جاده‌ها پر از آب، ترافیک سنگین و پروازها به دلیل هوای بد دائماً به تأخیر می‌افتاد. وقتی به خانه رسیدند، چیزی که در انتظارشان بود، آغوش فرزندانشان نبود، بلکه دو تابوت کوچک و دربسته بود.

وقتی وارد در شد، مای از حال رفت. او خسته بود و نام دو فرزندش را صدا می‌زد، گاهی هوشیار و گاهی بیهوش. محراب با دو پرتره با عجله در خانه‌ای که تازه از آب تخلیه شده بود و هنوز نامرتب بود، ساخته شده بود. هر شب، مای زیراندازی پهن می‌کرد و کنار دو فرزندش دراز می‌کشید، چشمانش از اشک قرمز و تیره بود. وقتی از او می‌پرسیدند، فقط سرش را تکان می‌داد و بدون اینکه کلمه‌ای بگوید، هق هق می‌کرد.

رهبران مرکزی و محلی خانم مای را تشویق کردند تا برای غلبه بر درد تلاش کند.
رهبران مرکزی و محلی خانم مای را تشویق کردند تا برای غلبه بر درد تلاش کند.

آقای نگوین دوی تان، پدر دو کودک، ساکت بود، انگار تمام توانش تحلیل رفته بود. از زمان بازگشت، آقای تان نتوانسته گریه کند. نه به این دلیل که درد فروکش کرده بود، بلکه به این دلیل که درد خیلی شدید و ناگهانی بود و باعث می‌شد که او فقط با حواس‌پرتی کنار محراب بنشیند، چشمان بی‌جانش به فضا خیره شده بود، شانه‌هایش منقبض شده بود، انگار سعی می‌کرد دردی را که نمی‌توانست با صدای بلند بیان کند، سرکوب کند. هیچ‌کس نمی‌دانست چه مدت بیدار بوده است، فقط می‌دید که وقتی کسی به ملاقاتش می‌آید، او هنوز در همان مکان نشسته است، چهره‌اش نحیف، ساکت، و به نظر می‌رسید که دیگر کاملاً از آنچه در اطرافش می‌گذرد آگاه نیست.

وقتی برای سوزاندن عود برای دو کودک به آنجا آمدیم، خانم کوانگ که از کودکی با آنها بود، ساکت کنار محراب ایستاده بود. دستانش می‌لرزید. با نگاهی به دو عکس که کنار هم قرار گرفته بودند، با صدایی گرفته زمزمه کرد: «متاسفم... نتوانستم شما دو نفر را نگه دارم.»

در داستان ناتمام، او گفت که قبل از اینکه دو فرزندش را سوار قایق کند، ویدیویی ضبط کرده و برای والدینشان فرستاده تا به آنها اطمینان خاطر بدهد. تو کوچولو همچنین به مادرش گفته بود: «نگران نباش، مامان در سایگون.» هیچ کس انتظار نداشت که اینها آخرین حرف‌های او باشند...

مردم محلی و جامعه برای کاهش خسارات دست به دست هم می‌دهند

چند روز پس از این فاجعه، وقتی هیئت رفیق نگوین تای هوک، معاون دبیر کمیته حزب جبهه میهن و سازمان‌های مرکزی، از آنجا بازدید کرد، خانه کوچک دوباره غرق در اشک شد. آقای تان و خانم مای، والدین دو کودک نگون بخت، خسته و کوفته، اشک‌هایشان خشک شده بود و به عنوان نجاتی برای گرمی بخشیدن به فرزندانشان در دنیای دیگر، عود روشن می‌کردند.

رفیق نگوین تای هوک، در مواجهه با درد عظیم خانواده‌اش، که نمی‌توانست احساساتش را پنهان کند، در مقابل محراب دو فرزند خردسالش عود روشن کرد. او مدت زیادی سکوت کرد و سپس گفت: «هیچ فقدانی دردناک‌تر از این نیست که والدین مجبور باشند با فرزندان بسیار خردسال خود خداحافظی کنند.»

خانم دانگ تی هونگ نگا، دبیر کمیته حزب کمون توی آن دونگ، نیز مرتباً از آنجا بازدید می‌کند و نیروها را برای حمایت از خانواده خانم کوانگ هدایت می‌کند.
خانم دانگ تی هونگ نگا، دبیر کمیته حزب کمون توی آن دونگ، نیز مرتباً از آنجا بازدید می‌کند و نیروها را برای حمایت از خانواده خانم کوانگ هدایت می‌کند.

رفیق نگوین تای هوک، به نمایندگی از هیئت کاری، با ابراز همدردی و تشویق خانواده به تلاش برای غلبه بر این درد، به خانواده تان و مای کمک مالی اهدا کرد. معاون دبیر کمیته حزب جبهه میهن و سازمان‌های مرکزی از دولت کمون توی آن دونگ و نیروهای محلی درخواست کرد که در آینده توجه و حمایت ویژه‌ای از خانواده تان و ترا مای داشته باشند؛ نه تنها از دیدار آنها خودداری کنند، بلکه مردم محلی نیز باید برای شمارش خسارات هماهنگی لازم را انجام دهند و حمایت از نظر اسکان، معیشت و روانشناسی را در نظر بگیرند تا خانواده بتوانند به زودی پس از حادثه زندگی خود را تثبیت کنند.

«مرگ این کودکان درد بزرگی را به جا می‌گذارد. اما کاری که اکنون از دست ما برمی‌آید این است که متحد شویم و دست در دست هم دهیم تا بازماندگان در سختی‌هایشان تنها نباشند.»

رفیق نگوین تای هوک، معاون دبیر کمیته حزبی جبهه میهنی و سازمان‌های توده‌ای مرکزی

همچنین در اینجا، رفیق نگوین تای هوک از سازمان‌ها، خیرین و جامعه خواست تا به خانواده‌هایی که در این سیل تاریخی متحمل خسارات سنگینی شده‌اند، به ویژه خانواده‌ای که دو فرزند خردسال خود را از دست داده است، کمک کنند.

درخواست رفیق نگوین تای هوک بسیاری از حاضران در آن روز را به گریه انداخت. آنها درک کرده بودند که در سخت‌ترین روزها، توجه به موقع از همه سطوح، همراه با انسانیت جامعه، حمایتی برای خانواده‌های آسیب‌دیده است تا دوباره محکم بایستند.

آقای نگوین دوی تان سعی کرد دردی را که نمی‌توانست صدایی از آن دربیاورد، فرو بخورد.
آقای نگوین دوی تان سعی کرد دردی را که نمی‌توانست صدایی از آن دربیاورد، فرو بخورد.

همسایه‌ها، اگرچه خانه‌هایشان نیز در اثر سیل آسیب دیده بود، اما همه کار خود را کنار گذاشتند. آنها به نوبت به خانواده‌ی تان و مای در تمیز کردن خانه، مراقبت از بخور و تشویق آنها برای غلبه بر درد جبران‌ناپذیر کمک می‌کردند.

سیل امسال در توی آن دونگ بدترین سیل در سال‌های اخیر بود. بسیاری از خانه‌ها فرو ریختند، همه چیز توسط سیل با خود برد. اما هیچ ضایعه‌ای به اندازه از دست دادن دو کودکی که دیگر هرگز باز نخواهند گشت، قلب مردم را جریحه‌دار نکرد.

خانم دانگ تی هونگ نگا، دبیر کمیته حزب کمون توی آن دونگ، گفت که مردم محلی برای حمایت از خانواده در برگزاری مراسم تشییع جنازه در دسترس بوده‌اند. حضور هیئت‌های مرکزی و استانی، سازمان‌ها، اتحادیه‌ها و جامعه در این زمان نه تنها حمایت مادی، بلکه حمایت معنوی برای بهبودی خانواده است.

در خانه‌ای که هنوز بوی گل می‌داد، خانم کوانگ همیشه محراب را تمیز می‌کرد. هر بار که به عکس‌های دو نوه‌اش نگاه می‌کرد، آرام اشک‌هایش را پاک می‌کرد. بغض گلویش را گرفت و گفت: «قبلاً، هر شب آن دو نفر با والدینشان تماس تصویری می‌گرفتند. حالا این خانه فقط صدای باد دارد...»

در گوشه اتاق، صندل‌های کوچک هنوز گِلی بودند. دفترچه‌های تو هنوز روی میز بودند. لباس‌های کلاس اول و هفتم دوک تین و خواهرش آن تو هنوز خشک نشده بودند. سیل فروکش کرده بود، اما درد دهکده کوچک فو تین هنوز فروکش نکرده بود!

منبع: https://baodaklak.vn/thoi-su/khac-phuc-hau-qua-mua-lu/202511/noi-dau-khong-loi-o-xom-phu-thinh-1ed01a6/


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

سفر به "مینیاتور ساپا": خود را در زیبایی باشکوه و شاعرانه کوه‌ها و جنگل‌های بین لیو غرق کنید
کافی‌شاپ هانوی به اروپا تبدیل می‌شود، برف مصنوعی می‌پاشد و مشتریان را جذب می‌کند
جان «دو صفر» مردم منطقه سیل‌زده خان هوا در پنجمین روز عملیات پیشگیری از سیل
چهارمین باری که کوه با دن را به وضوح و به ندرت از شهر هوشی مین می‌بینم

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

کافی‌شاپ هانوی به اروپا تبدیل می‌شود، برف مصنوعی می‌پاشد و مشتریان را جذب می‌کند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول