Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

جایی که عشق در آن نگهداری می‌شود

برای بسیاری از مردم، آشپزی کار سختی است، مسئله‌ی فکر کردن به این که امروز چه بخورند و فردا چه بپزند. اما برای من، آشپزی هر روز یک لذت است. من عاشق این حس هستم که در یک آشپزخانه‌ی آشنا ایستاده‌ام، به صدای برنج در حال جوشیدن گوش می‌دهم، بوی پیاز سرخ‌شده در سراسر خانه پخش می‌شود، که با بوی گوشت کبابی و ماهی سرخ‌شده مخلوط شده است. این چیزهای به ظاهر ساده باعث می‌شوند احساس آرامش عجیبی داشته باشم، زیرا می‌دانم که این غذا طعم عشق را برای تمام خانواده به ارمغان خواهد آورد.

Báo Đồng NaiBáo Đồng Nai30/10/2025

هنوز اولین حس مادر شدنم را به یاد دارم و از آن لحظه به بعد، همه اولویت‌های زندگی ناگهان تغییر کرد. من دقیق‌تر، صبورتر و نسبت به هر حرکت فرزندم حساس‌تر شدم. بعد از مدت‌ها مراقبت از فرزندم، به سر کار می‌رفتم و همیشه سعی می‌کردم کارم را زودتر تمام کنم تا به خانه برگردم، فقط به این امید که صدای «مامان، امروز چی می‌خوریم؟» را بشنوم. فقط یک سوال کوچک بود، اما برای من خوشبختی بزرگی بود.

روزهایی هست که دیر از کار فارغ می‌شوم، اما هنوز هم به بازارچه‌ی انتهای کوچه می‌روم، یک دسته سبزیجات، یک دسته میگو و ماهی برمی‌دارم تا یک غذای خانوادگی بپزم. فقط با فکر کردن به اینکه تمام خانواده دور میز شام جمع می‌شوند و به خنده‌ی بچه‌ها گوش می‌دهند، انگار تمام خستگی‌ام از بین می‌رود. آشپزخانه‌ی کوچکم ناگهان تبدیل به جایی پر از عشق می‌شود - جایی که تمام توجه و قلبم را به عنوان یک مادر و یک همسر در آن قرار می‌دهم.

وقتی جوان بودم، فکر می‌کردم خوشبختی باید چیز بزرگی باشد. اما وقتی بزرگتر شدم، فهمیدم: خوشبختی در واقع بسیار ساده است، می‌تواند یک وعده غذایی گرم در یک آشپزخانه کوچک باشد، صدای شوهرم که به آرامی تعریف می‌کند "سوپ امروز خیلی خوشمزه است"، چشمان برق زده فرزندم وقتی مادرش یک تکه گوشت اضافی به او می‌دهد، لحظه‌ای که تمام خانواده با خوشحالی دور هم نشسته‌اند...

آشپزخانه من بزرگ نیست، لوکس هم نیست، اما جایی است که هر روز شاهد پرورش عشق زیادی است. من عاشق حس شستن هر دسته سبزیجات، چاشنی زدن، تماشای قابلمه سوپ در حال جوشیدن هستم... در صدای جلز و ولز روغن در ماهیتابه، در عطر پیاز سرخ شده تازه پخته شده، احساس می‌کنم قلبم آرام می‌گیرد. در بحبوحه فشار، ضرب‌الاجل‌ها و جلسات استرس‌زا، فقط شنیدن صدای جوشیدن برنج کافی است تا بدانم به خانه‌ای پر از عشق بازگشته‌ام.

حالا، به عنوان یک مادر، سختی‌ها و شادی‌های ساده‌ای را که مادرم هر روز جمع می‌کرد، بیشتر درک می‌کنم. هر بار که آشپزی می‌کنم، قامت مادرم را به یاد می‌آورم که روی اجاق گاز خم شده بود، دستان لاغر اما ماهرش، و صدایش که به آرامی دستور می‌داد: «فرزندم، هر چه می‌پزی، باید از صمیم قلب در آن بجوشانی. غذای خوشمزه فقط به طعم آن بستگی ندارد، بلکه به این دلیل است که در آن عشق وجود دارد.» این ضرب‌المثل تا به امروز با من همراه بوده است. شاید به همین دلیل است که هر غذایی که می‌پزم راهی برای ابراز عشق من است - نه تنها به شوهر و فرزندانم، بلکه به خودم نیز.

خیلی‌ها از من می‌پرسند: «تو که اینقدر سرت شلوغه، چرا هنوز آشپزی رو دوست داری؟» و من فقط لبخند می‌زنم. چون برای من، آشپزی شغل نیست، بلکه راهی برای عشق ورزیدن و روشن نگه داشتن آتش خانواده است. وقتی بچه‌ها بزرگ می‌شوند، وقتی شوهر گاهی از سر کار خسته می‌شود، غذای خانه هنوز جایی است که همه به آن برمی‌گردند، جایی که نگرانی‌ها شسته می‌شوند، جایی که می‌توانیم خودمان باشیم، بدون اینکه مجبور باشیم لبخندها یا اشک‌هایمان را پنهان کنیم.

یک بار دخترم در دفتر خاطرات کوچکش نوشت: «چیزی که بیشتر از همه دوست دارم بوی آشپزی مادرم است، چون به من احساس امنیت می‌دهد.» آن را با اشک در چشمانم خواندم. معلوم شد که خوشبختی دور نیست، همین که آدم‌هایی که دوستشان داری در همین خانه احساس آرامش کنند، کافی است.

شب‌ها، آشپزخانه ساکت بود، فقط نور زرد روی دیوار سوسو می‌زد. یک فنجان چای ریختم و به صدای خانه در نفس‌های آخر شب گوش دادم. بیرون، زندگی هنوز شلوغ بود، هنوز کارهای زیادی بود که وقت نکرده بودم انجام دهم، اما در این لحظه احساس ثروتمندی می‌کردم. ثروتمند چون هنوز دوستم داشتند، به من اهمیت می‌دادند و می‌توانستم برای کسانی که دوستشان داشتم غذای گرم بپزم. ثروتمند چون مادرم دور از من در روستا بود و هر بار که تماس می‌گرفت، هنوز به من یادآوری می‌کرد: «مراقب سلامتی‌ات باش، زیاد کار نکن، یادت باشد سر وقت غذا بخوری، باشه؟»

معلوم می‌شود که مادر بودن همین است، شلوغ اما شاد، سخت اما پر از عشق، وقتی که شادی را در ساده‌ترین چیزها پیدا می‌کنیم. در میان چرخه مداوم زندگی، آشپزخانه کوچک هنوز جایی است که آتش را روشن نگه می‌دارد، جایی که شادی از یک قابلمه سوپ، یک کاسه برنج، از خنده‌ای که در سراسر خانه پخش می‌شود، مشتعل می‌شود.

چون بالاخره، خوشبختی یک مادر گاهی اوقات به سادگی دیدن خانواده‌اش است که دور هم نشسته‌اند، غذا می‌خورند، می‌خندند و شنیدن اینکه فرزندش به آرامی می‌گوید:
«مامان، برنج ما خیلی خوشمزه است.»

تان تائو

منبع: https://baodongnai.com.vn/van-hoa/dieu-gian-di/202510/noi-giu-lua-yeu-thuong-18b1abb/


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.
فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول