تعطیلات تت در زادگاه من تازه تمام شده است. پژواک گرم وعدههای غذایی خانوادگی، قهوه خوردن با اقوام و دورهمیهای سال نو با دوستان هنوز در محله، خیابانها و جادههای روستا طنینانداز است.
ظهر روز سیام، برای استقبال از پدربزرگ و مادربزرگم که دوباره آمده بودند تا عید تت را با فرزندان و نوههایشان جشن بگیرند، نذوراتی تقدیم کردم، سپس برای بدرقه آنها در روز چهارم تت نذوراتی تقدیم کردم. خاطرات تعطیلات قدیمی تت را مرور کردم.
یادم میآید وقتی پدرم هنوز زنده بود، در چهارمین روز سال نو قمری، همیشه به مادرم میگفت که میزی با کیک، عود و گل برای پرستش چاه آماده کند. پدرم پس از پرستش اجداد در خانه اصلی، در کنار چاه دعا میکرد. وقتی عود تقریباً تمام شد، پدرم چند سطل آب برای آبیاری گیاهان در ابتدای سال برداشت، به این امید که به آنها قدرت دهد تا گل و میوه رشد کنند.
نزدیک مرکز شهر فان تیت، چاه خانواده ما بیش از هفتاد سال است که با ما است. عمق این چاه فقط حدود چهار متر است و منبع آب آن در تمام طول سال جاری است. خانه ما نزدیک دریا است، بنابراین آب چاه همیشه پر است، اما شیرین نیست. آب هنوز بسیار زلال است، اما فقط برای مصارف خانگی استفاده میشود. اعضای خانواده ما در گذشتههای دور مجبور بودند برای آشامیدن از منابع آب دیگری استفاده کنند.
در خاطراتم که به مرور زمان محو شدهاند، هنوز بسیاری از فعالیتهای قبلی خانوادهمان را که ارتباط نزدیکی با آن چاه داشتند، به یاد دارم. پدر و مادرم در فرآوری سس ماهی، سس ماهی چرخکرده، ماهی خشکشده کار میکردند... مراحل بیشماری وجود داشت که به آب چاه نیاز داشتند. در ذهنم تصور میکنم، اگر چاه آبی وجود نداشت، والدینم پول زیادی را برای داشتن یک منبع آب تمیز خرج میکردند و این به فعالیتهای حرفهای خانوادهشان برای دههها کمک میکرد.
یک بار، کلبهمان آتش گرفت. به لطف آب چاه و مخزن آب باران و کمک به موقع همسایهها، کلبهای که پدر و مادرم بشکههای نمک و سس ماهی را در آن انبار میکردند، توانست سالها دوام بیاورد.
به پیروی از سنت خانوادهی گستردهام، من هم رسم نذر و نیاز و بدرقهی اجدادمان را در روز چهارم سال نو قمری حفظ میکنم. من و همسرم با یادآوری رسم قدیمی نذر و نیاز، میزی با عود، گل، کیک و میوه برای پرستش چاه آماده کردیم. خانوادهام با حفظ رسم نذر و نیاز به چاه در آغاز سال نو، برخی از سنتهای به جا مانده از اجدادمان را حفظ میکنند.
من چاه قدیمی خانوادهمان را گرامی میدارم، همانطور که والدینم دههها پیش منبع آب خانوادهمان را گرامی میداشتند. امروزه، با سرعت ساخت و ساز و گسترش جادههای جدید، مناطق شهری جدید و مناطق مسکونی، شاید تنها تعداد کمی از خانوادهها هنوز چاههای حفر شده قدیمی را در مرکز شهر فان تیت داشته باشند.
خانواده ما چاه قدیمی را نگه داشتند، هرچند کاربرد آن در مقایسه با گذشته بسیار تغییر کرده است. با حفظ سنت پرستش چاه در ابتدای سال، من پدر و مادرم را زمانی که هنوز زنده بودند به یاد میآورم. پدر و مادرم منبع زندگی خانواده بزرگ ما را گرامی میداشتند. و اکنون، من همیشه آن را به یاد میآورم، منبع آب را گرامی میدارم، همانطور که منبعی را که این روزها هنوز بیصدا در زندگی خانوادگی ما جریان دارد، گرامی میدارم.
منبع
نظر (0)