Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

احساسات همکار

تیم همکاران، به همراه خبرنگاران، سردبیران و همکاران، نیرویی است که به طور فعال در توسعه روزنامه داک لک مشارکت دارد، از جمله همکارانی که دهه‌هاست با این روزنامه همکاری دارند.

Báo Đắk LắkBáo Đắk Lắk22/06/2025

یادداشت سردبیر:

با انتخاب روزنامه داک لک برای سپردن اشتیاق و انتظارات خود، همکاران آثار باکیفیت بسیاری را ارائه داده‌اند تا به غنی، متنوع، به‌روز و پر از زندگی بودن اطلاعات روزنامه داک لک کمک کنند و نیازهای خوانندگان را برآورده سازند.

هنوز هم به وضوح آن بعدازظهر بیش از ۲۰ سال پیش را به یاد دارم، وقتی روزنامه آخر هفته داک لاک را که توسط کارکنان اداره پست تحویل داده می‌شد، باز کردم، دستانم می‌لرزید. آن اولین باری بود که روزنامه داک لاک اثر مرا - شعر "بازدید از زادگاه عمو هو" - به مناسبت صد و دومین سالگرد تولد رئیس جمهور هوشی مین منتشر کرد. احساساتم در آن زمان را به سختی می‌توان با کلمات توصیف کرد: هم احساسی، هم نوستالژیک، و هم آمیخته با غروری وصف‌ناپذیر.

از آن لحظه به بعد، با روزنامه زادگاهم ارتباط برقرار کردم و این رابطه در طول سال‌ها بی‌سروصدا رشد کرد، همچنان که به انتقال افکار، تأملات و احساساتم از طریق هر صفحه ادامه می‌دادم. مقالاتی بودند که درست بعد از سفرهای میدانی می‌نوشتم، با احساس نفس سرزمین افسانه‌ای بازالت، صدای زنگ ناقوس‌ها در شب جشنواره، و عطر معطر گل‌های قهوه در خیابان‌ها. مقالاتی بودند که در شب‌های بی‌خوابی، زمانی که کشور با چالش‌هایی روبرو بود، زمانی که مردم به اشتراک‌گذاری و همدلی نیاز داشتند، می‌نوشتم. همچنین مقالاتی بودند که فقط جرقه‌ای از خاطره، لحظه‌ای از احساسات بودند، اما به لطف روزنامه داک لک، این فرصت را داشتم که آنها را با خوانندگان دور و نزدیک به اشتراک بگذارم.

به عنوان یک نویسنده، من بیشتر از ارزش فرصت مشارکت در بخش کوچکی از حرفه روزنامه‌نگاری باشکوه اما چالش‌برانگیز آگاه هستم. هر بار که مقالات من در روزنامه داک لک و همچنین بسیاری از روزنامه‌ها و مجلات دیگر منتشر می‌شود، از شنیدن و به اشتراک گذاشته شدن آنها احساس خوشبختی می‌کنم. این انگیزه‌ای برای من است تا به یادگیری و تمرین ادامه دهم، نه تنها برای نوشتن صحیح و خوب، بلکه برای نوشتن با قلبی پاک و مسئولیت مدنی‌ام.

در عصر توسعه قوی رسانه‌های دیجیتال، اطلاعات چندبعدی و گاهی آشفته، روزنامه داک لک همچنان نقش خود را به عنوان یک کانال اطلاع‌رسانی رسمی حفظ کرده و در جهت‌دهی افکار عمومی، ایجاد اجماع در جامعه و همراهی با رهبران استانی در برنامه‌ریزی و اجرای سیاست‌های توسعه اقتصادی ، فرهنگی، امنیت اجتماعی و دفاع ملی از منطقه نقش دارد.

من به ویژه تحت تأثیر تغییرات و نوآوری‌های مثبت در محتوا و شکل روزنامه داک لک در سال‌های اخیر قرار گرفته‌ام. محتوای روزنامه به طور فزاینده‌ای عمیق است، به سرعت و به سرعت منعکس کننده مسائل جاری، زندگی، احساسات و آرزوهای مردم است. ارائه مطالب مدرن و جذاب است، به خصوص توسعه روزنامه‌های الکترونیکی که از فناوری دیجیتال برای دسترسی سریع‌تر و مؤثرتر به خوانندگان استفاده می‌کنند. این یک نشانه بسیار دلگرم کننده در زمینه تحول دیجیتال و ارتباطات چندرسانه‌ای است که به شدت در سراسر کشور در حال وقوع است. امیدوارم در مسیر تحول دیجیتال فعلی، روزنامه داک لک به شدت رشد کند و به یک روزنامه چندرسانه‌ای مدرن تبدیل شود و تعداد زیادی از خوانندگان، به ویژه نسل جوان را جذب کند.

در آوریل ۲۰۰۹، برای کار روی کشتی ۹۳۶ منطقه چهارم نیروی دریایی به ترونگ سا رفتم. این گروه ویژه‌ای از هنرمندان و جوانان برجسته از سراسر کشور بودند. در اولین شبی که کشتی از دریا به سمت جزیره دا لون عبور می‌کرد، اتفاقاً مجله ماهانه داک لاک را که توسط یک افسر اداره تبلیغات استان داک لاک آورده شده بود، خواندم. از دریچه یک روزنامه‌نگار، دیدم که روزنامه داک لاک «عمیقاً» درباره سرزمین و مردم ارتفاعات مرکزی مطلب نوشته است، اما هیچ دریا یا جزیره‌ای وجود نداشت. این ایده به ذهنم رسید: «گزارشی درباره دریاها و جزایر بنویسم و ​​آن را برای روزنامه داک لاک بفرستم تا ببینم چه می‌شود؟»

درست پس از این سفر، وقتی هیئت نمایندگی مراسم یادبودی برای ۶۴ شهیدی که در ساحل کو لین جان باخته بودند برگزار کرد، من یک مقاله خبری نوشتم، عکس گرفتم و آنها را برای دفتر تحریریه ارسال کردم.

هرگز بعدازظهر اواسط ژوئن ۲۰۰۹ را فراموش نخواهم کرد. وقتی روزنامه‌ای را از داک لاک به عنوان هدیه دریافت کردم، اشک در چشمانم حلقه زد. هر صفحه را ورق زدم. کار من توسط هیئت تحریریه برای انتشار انتخاب شده بود. خواندن مکرر آن هنوز هم مرا تحت تأثیر قرار می‌داد. صبح روز بعد، روزنامه را به دفتر بردم تا به رهبر واحدم "خودنمایی" کنم. رهبرم گفت: "داک لاک یک استان ارتفاعات مرکزی است، اگر تصاویر دریا و جزایر، ترونگ سا، DK1، نیروی دریایی و نظارت بر شیلات در این روزنامه، تا روستاهای اقلیت‌های قومی، منتشر شود، در کار تبلیغ دریا و جزایر پیروزی خواهد بود. این یعنی ایجاد جایگاه دریا و جزیره در قلب مردم از طریق آگاهی". با تشویق رهبر واحدم، احساس کردم که قدرت بیشتری به من داده شده است.

من رسماً به عنوان خبرنگار تخصصی در مورد دریا و جزایر با روزنامه داک لک همکاری کردم. بر اساس دیدگاه «نوشتن آنچه خوانندگان نیاز دارند، نه آنچه خودم دارم»، سخت تلاش کردم و آثار یکی پس از دیگری متولد شدند. علاوه بر گزارش‌های تخصصی در مورد دریا و جزایر، در مورد عشق، زندگی، مسائل اجتماعی و علایق خوانندگان نیز نوشتم.

هر مقاله منتشر شده برای من مایه افتخار است، سهم کوچکی در شناساندن دریا و جزایر، برانگیختن روحیه غلبه بر مشکلات و سختی‌ها، تشویق افسران و سربازان ترونگ سا و دی‌کی۱، کمک به آنها برای عشق بیشتر به زندگی و محکم نگه داشتن اسلحه‌هایشان در خط مقدم طوفان.

برای من، نویسندگی نه تنها یک حرفه، بلکه یک نفس، یک شور و شوق و یک شادی است، و روزنامه داک لک سرزمینی است که به پرورش و بال دادن به رویای من کمک می‌کند.

من یک راننده حرفه‌ای بودم، بعد مربی رانندگی شدم، و بعد به خاطر سرنوشتم که نویسندگی بود، روزنامه‌نگار شدم. و من می‌نویسم تا زندگی را جبران کنم و آن را زیباتر کنم.

اولین مقالاتی که برای نوشتن انتخاب کردم درباره سرنوشت مردم اطراف محل زندگی‌ام بود، مانند: «دو کودک با بیماری‌های جدی به کمک نیاز دارند»، که درباره دو کودک با بیماری‌های نادر، شرایط بسیار دشوار و بدون هزینه‌های پزشکی نوشته شده بود؛ مقاله «بگذارید دو کودک بی‌پدر به مدرسه بروند» نیز درباره وضعیت دو برادر درس‌خوان با عملکرد تحصیلی خوب است، اما شرایط دشوار خانوادگی باعث می‌شود که آنها با خطر ترک تحصیل مواجه شوند؛ مقاله «وضعیت رقت‌انگیز مادر و پسر وای لوآی نی» درباره وضعیت مادر و پسری است که در یک آلونک محقر زندگی می‌کنند و فقط فضای کافی برای پهن کردن یک زیرانداز ۱.۴ متری دارند، بدون برق!

تمام مقالات منتشر شده توسط روزنامه داک لک و شخصیت‌های من توسط روزنامه داک لک و خوانندگان برای غلبه بر سختی‌ها حمایت شدند. در مورد وای لوای نی و مادرش، دولت کمون همچنین به آنها در ساخت خانه و تأمین دام کمک کرد تا بتوانند روی پای خود بایستند...

در مرحله بعد، مجموعه‌ای از مقالات را نوشتم که تجربیات رانندگی ایمن را به اشتراک می‌گذاشتند و مورد اعتماد روزنامه داک لک قرار گرفتند و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفتند. در میان آنها، مجموعه گزارش‌های ۴ قسمتی «خاطرات رانندگی در مسافت طولانی» و گزارش ۳ قسمتی «طعم تلخ عسل» توسط روزنامه داک لک برای انتشار انتخاب شدند و به من اعتماد به نفس بیشتری دادند و به نوشتن مقالاتی در ستایش افراد خوب، اعمال نیک و تغییرات اساسی در فرآیند نوآوری استان زادگاهم ادامه دادم.

نمی‌توانم تمام برداشت‌ها و احساساتم را نسبت به روزنامه داک لک بیان کنم. از یک کارگر با مدرک دیپلم دبیرستان و گواهینامه رانندگی که با چالش‌های بی‌شماری وارد زندگی شد، به لطف نوشتن مقالات ایستادم و به یکی از نویسندگان ثابت روزنامه داک لک تبدیل شدم. نوشتن مقالات - برای من - مانند جبران لطف زندگی و نوشتن مقالاتی برای زیباتر کردن زندگی است.

از دوران مدرسه، رویای روزنامه‌نگار شدن را در سر می‌پروراندم. با این حال، به دلیل شرایط، مجبور شدم این رویا را کنار بگذارم... با این حال، هر بار که روزنامه می‌خواندم، شور و شوق نوشتن دوباره در من شعله‌ور می‌شد. از طریق تحقیق، فهمیدم که علاوه بر خبرنگاران آموزش‌دیده رسمی با دانش عمیق در زمینه روزنامه‌نگاری، تیمی از نویسندگان غیرحرفه‌ای نیز وجود دارند که مقالاتشان صادقانه و دقیق، نفس زندگی را در مکان‌هایی منعکس می‌کند که تیم خبرنگاران نمی‌توانند پوشش دهند.

از آن به بعد، رویای نوشتن برای روزنامه‌ها را دوباره در سر می‌پروراندم. برای درک بهتر چگونگی نوشتن و ساختار یک مقاله، اغلب اخبار و مقالات منتشر شده در روزنامه داک لک، یک روزنامه محلی اما با محتوای بسیار غنی، از تفسیرهای سیاسی روز، گزارش‌ها، مصاحبه‌ها، نمونه‌های معمول پیشرفت در زمینه‌های مختلف؛ شعر، نثر، مقاله و غیره را می‌خواندم.

وقتی چند نکته‌ی اساسی را فهمیدم، شروع به تمرین نویسندگی کردم و با جسارت برای همکاری با روزنامه‌ی داک لک ثبت‌نام کردم. در ژوئن ۱۹۹۵، زیر نور کم (محله‌ی ما تا سال ۲۰۰۲ برق داشت)، قلم به دست گرفتم تا مقاله‌ای بنویسم که در آن به وضعیت جاده‌ی اصلی منطقه‌ی کرونگ بونگ (جاده‌ی استانی ۱۲ در آن زمان هنوز یک جاده‌ی خاکی بود) که توسط ده‌ها کامیون سنگین حامل چوب که هر روز از آنجا عبور می‌کردند، به شدت آسیب دیده بود و رفت و آمد را برای مردم بسیار دشوار می‌کرد، پرداخته بودم... پس از یک هفته از ارسال مقاله (دست‌نویس و ارسال از طریق پست)، مقاله‌ام توسط هیئت تحریریه برای انتشار انتخاب شد. انتشار مقاله انگیزه‌ی بیشتری برای ادامه‌ی نوشتن به من داد...

همراه با توسعه روزنامه، من خودم هم باید خودم را نوسازی کنم، همیشه به دنبال چیزهای جدید باشم و به آنها نزدیک شوم... در طول سال‌ها همکاری با روزنامه داک لک، آموزش‌های زیادی دیده‌ام. اخبار و مقالات ارسالی توسط همکاران توسط دفتر تحریریه فیلتر و ویرایش می‌شوند، مقالاتی که الزامات را برآورده نمی‌کنند توسط سردبیر نظر داده می‌شوند تا همکاران بتوانند آنها را با کیفیت بهتری بازنویسی کنند. من چیزهای زیادی یاد گرفتم که به نظر ساده می‌آیند، اما آنها مرا به مهارت‌هایی که یک نویسنده باید در آنها تسلط داشته باشد، مجهز کرده‌اند. من بیشتر در مورد اینکه یک نویسنده باید چه بنویسد، چه کسی باید بنویسد، چگونه باید بنویسد و... می‌فهمم.

بعد از ۳۰ سال همکاری با روزنامه داک لک، حالا که وارد عصر «هیئت تحریریه» شده‌ایم، چه مقاله ارسال کنم و چه نکنم، روزی ۱ تا ۲ بار به روزنامه داک لک سر می‌زنم تا اطلاعات مربوط به استان را دریافت کنم... همیشه امیدوارم روزنامه داک لک - روزنامه‌ای که به رویاهای کودکی‌ام بال و پر داد - قوی‌تر شود و همچنان اعتماد و عشق خوانندگان را دریافت کند.

منبع: https://baodaklak.vn/xa-hoi/202506/tam-tinh-cong-tac-vien-49002f9/


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان
شهر ساحلی ویتنام در سال ۲۰۲۶ به برترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل می‌شود
«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.
گل‌های نیلوفر آبی که از بالا به رنگ صورتی درمی‌آیند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر هوشی مین در مه فرو رفته‌اند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول