وقتی جزر و مد تازه فروکش کرده است، خور لاخ کن (مرز با دو بخش کونگ گیان، ناحیه نگی شوان و تین لوک، ناحیه لوک ها، ها تین ) مملو از مردمی میشود که برای کندن صدف و تراشیدن صدف میآیند. زیر آفتاب داغ، بدنهای لاغر برای امرار معاش خم میشوند، به سختی لکلکها و حواصیلها...
وقتی جزر و مد تازه فروکش کرده است، خور لاخ کن (مرز با دو بخش کونگ گیان، ناحیه نگی شوان و تین لوک، ناحیه لوک ها، ها تین) مملو از مردمی میشود که برای کندن صدف و تراشیدن صدف میآیند. زیر آفتاب داغ، بدنهای لاغر برای امرار معاش خم میشوند، به سختی لکلکها و حواصیلها...
از ساعت ۶ صبح، صدای شکارچیان صدف و حلزون در مصب لاخ کن به گوش میرسید. تصادفاً، وقتی جزر فروکش کرد، همه آنجا بودند و آماده سفر برای «کسب برنج» جهت سیر کردن فرزندانشان.
برای دههها، لاخ کن مکانی برای امرار معاش زنان در مناطق ساحلی در ولسوالیهای نگی شوان، لوک ها و تاچ ها بوده است. وقتی باغها و مزارع نمیتوانند به آنها در امرار معاش پایدار کمک کنند، کندن صدف و صدفخواری به عنوان شغلهای «رستگاری» در نظر گرفته میشوند.
اکثر شکارچیان صدف در لاخ کن زن هستند و دهههاست که این کار را انجام میدهند.
به سرعت، پس از چند دقیقه آمادهسازی، گروههای کوچک در جهات مختلف پخش شدند، صدفخوارها به سمت نهر پایین رفتند، صدفخوارها به سمت سنگها و تپههای شنی رفتند.
خانم نگوین تی لی (۴۸ ساله، ساکن کمون تین لوک، منطقه لوک ها) در حالی که تا نیمه بدنش در آب فرو رفته بود، "ابزار" خود را که یک دسته بامبو به طول حدود ۲ متر بود و یک تیغه فولادی U شکل به انتهای دسته متصل بود، به زمین گذاشت. زن خم شد، تمام قدرت خود را در هر دو دست برای فشار دادن دسته به کار برد، تیغه چنگک را در گل فرو برد و سپس به عقب رفت. با انجام این کار، صدفها در تیغه چنگک گیر میکردند. خانم لی با شنیدن صدای برخورد صدفها به تیغه آهنی، خم شد تا آنها را بردارد و در کیفش بگذارد.
خانم لی گفت: «جمعآوری صدف اغلب با جزر و مد همراه است، و وقتی جزر و مد تمام میشود، بهترین زمان برای این کار است. در زمستان هوا بسیار سرد و در تابستان آنقدر گرم است که پوست را میسوزاند. گاهی اوقات بدون اینکه متوجه شوم، دچار گرمازدگی و غش میشوم. بارها میخواهم دست از کار بکشم، اما اگر کار نکنم، خانواده پنج نفره نمیدانند کجا دنبال غذا بگردند.»
نسلهاست که لاخ کن از نعمت انواع محصولات برخوردار بوده و به بسیاری از مردم ساحلی کمک کرده تا «معیشت» خود را تأمین کنند.
در گروه صدفخواران، فقط آقای نگوین ون تانگ (۵۹ ساله، ساکن کمون کونگ جیان) مرد است. به گفته آقای تانگ، در گذشته افراد زیادی این کار را انجام میدادند، اما به تدریج تعداد افراد کاهش یافت زیرا کار سخت بود و درآمد زیاد نبود.
آقای تانگ به طور محرمانه گفت: «جمعآوری صدف اغلب قماری با شانس است. بعضی روزها میتوانید ۲۰۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ دونگ ویتنامی درآمد داشته باشید، اما روزهایی هم هست که تمام روز کار میکنید و فقط دهها هزار دونگ ویتنامی درآمد دارید. این شغل بسیار سخت است، تقریباً همه از کمردرد، درد مفاصل و بیماریهای پوستی رنج میبرند. کار سختی است و درآمد آن کم است، بنابراین وقتی فرصتی پیش میآید، بسیاری از مردم آن را رها میکنند و به دنبال شغلهای دیگر میروند.»
تنها با دیدن این صحنه با چشمان خودتان میتوانید سختیهای کار صدفیابها را درک کنید. آنها باید ساعتها زیر آفتاب داغ در آب دریا غوطهور شوند، همه خیس میشوند.
دستهایشان پر از بریدگیهای صدف بود و پاهایشان هم به خاطر پا گذاشتن روی پوسته صدف و صدف دوکفهای بریده شده بود. کار سختی بود، اما همه آنها برای امرار معاش تقلا میکردند. هر بار که برای جمعآوری صدف میرفتند، خیلی سریع کار میکردند، چون در غیر این صورت، جزر و مد اتفاق میافتاد.
شکارچیان صدف در لاخ کن امرار معاش میکنند.
خانم تران تی نونگ (۵۸ ساله، ساکن منطقه لوک ها) در ساحل سنگی، جایی که صدف میکاود، طوری راه میرود که انگار میدود. نزدیک به ۲۰ سال است که این شغل به او کمک کرده تا پول بیشتری برای امرار معاش و فرستادن ۳ فرزندش به مدرسه به دست آورد.
نه چندان دور از خانم نونگ، خانم وو تی مای (۷۵ ساله، ساکن روستای سونگ نام، بخش کونگ جیان) با پشتکار صدفها را از شنها بیرون میکشد. او نزدیک به ۴۰ سال است که سعی کرده به کارش ادامه دهد. سن بالای او، همراه با هوای گرم، کار او را دشوارتر میکند. در میان لاچ کن وسیع، هیکل خانم مای به کوچکی یک قارچ است.
خانم مای در سن ۷۵ سالگی هنوز مجبور است به عنوان یک شکارچی صدف کار کند تا برای مراقبت از خانوادهاش پول دربیاورد.
هر بار که صدفی را چنگ میزد، لبخند میزد. چهرهی تکیده و آفتابسوختهاش ناگهان روشن شد. در آن لحظه، به این فکر کرد که خانوادهاش غذای کاملتر و مناسبتری داشته باشند.
خانم مای گفت: «لاخ کن نسلهاست که منابع فراوانی را فراهم کرده است، با این حال، برای بهرهبرداری از این منابع، ما باید عرق بریزیم و گریه کنیم. در این سن، من باید بتوانم با فرزندان و نوههایم دور هم جمع شوم، اما به دلیل شرایط دشوار، مجبورم به حفاری صدف بپردازم. اگر روزی به دریا نروم، نگرانیهایم بیشتر خواهد شد. بنابراین، نمیدانم چه زمانی میتوانم استراحت کنم.»
شادیهای کوچک شکارچیان صدف که در خور لاخ کن امرار معاش میکنند.
خورشید در آسمان بالا بود، جزر و مد در حال بالا آمدن بود، همه با عجله به سمت ساحل میرفتند تا به خانههایشان برگردند. در مصب رودخانه، هر کس وضعیت متفاوتی داشت اما همه یک چیز مشترک داشتند: آنها بار سنگین امرار معاش را بر دوش خود حمل میکردند و سختکوش بودند.
هر سفرِ صید صدف و حلزون، سفری است که رویای یک زندگی مرفه و پربار را روشن میکند. فردا، وقتی جزر فروکش کند، زندگی جدیدی برای امرار معاش در مصب رودخانه آغاز میشود...
مقاله و عکسها: نگوک تانگ
ارائه و تکنیک: هوی تونگ - خوی نگوین
۲:۰۱:۰۸:۲۰۲۳:۰۹:۱۴
منبع






نظر (0)