ما به لطف سختکوشی و عشق فراوان مادرمان بزرگ شدیم. هر فصل وو لان، ما عمیقتر از قدردانی برای به دنیا آوردن و بزرگ کردن خود، سرشار میشویم و بیشتر مدیون والدینمان میشویم.
مادرم سخت کار کرد و فداکاری کرد تا ما بتوانیم تحصیل کنیم. عکس از اینترنت.
مادرم - زنی متولد و بزرگ شده در یک منطقه روستایی فقیرنشین. در جوانی، دختری زیبا و مدبر در آن منطقه بود، بنابراین توجه پدرم را جلب کرد - پسری فقیر که پدربزرگ و مادربزرگش به او آموزش خوبی داده بودند.
در حالی که پدر برای تحصیل در رشته برق در شمال مشغول به تحصیل بود، مادر تنها در خانه میماند تا از پدربزرگ و مادربزرگ و سه فرزند خردسالش مراقبت کند. غذا، لباس برای تمام خانواده و تحصیل فرزندان تقریباً تمام توان مادر را تحلیل برده بود.
پدرم پس از پایان مدرسه، برای کار به استان نِگه آن بازگشت، اما حقوق کم بود و والدینم من و خواهر کوچکترم را داشتند، بنابراین زندگی خانواده خیلی آسانتر نبود. برای دههها، پدرم دور از خانه کار میکرد و مادرم به تنهایی از والدین و پدربزرگ و مادربزرگش مراقبت میکرد و بچهها را بزرگ میکرد.
در خاطرات کودکیام، تصویر مادرم در آن روز، چهرهای نگران و قدمهایی عجولانه بود. همیشه از خودم میپرسیدم که چرا مادرم همیشه اینقدر عجله دارد و وقتی بزرگ شدم، فهمیدم که بدون آن عجله، ما پنج نفر مثل الان به درستی بزرگ و تربیت نمیشدیم.
از صبح زود، مادرم مخفیانه از پیش من و خواهرم بلند میشد تا اجاق گاز را روشن کند و برای تمام خانواده صبحانه بپزد. وقتی من و خواهرم از خواب بیدار شدیم، مادرم قبلاً به مزرعه رفته بود. سبد را از روی شانههایش انداخت، سبزیجات را برید و برای خوکها و گاوها غذا پخت. با دوچرخه قدیمیاش، در روستا میگشت تا از مردم لوبیا و بادام زمینی بخرد و بفروشد. با سرمایه کم و بدون وسیله نقلیه، درآمد حاصل از فروش محصولات کشاورزی در مقایسه با هزینههای خانواده ارزش چندانی نداشت.
وو لان - فصل تقدیس فرزند، فصل سپاسگزاری، به یاد آوردن تولد و تربیت والدین.
خانه من حدود چند کیلومتر با دریا فاصله دارد، مادرم اغلب برای کسب درآمد اضافی به زنان منطقه میپیوندد تا صدف جمع کنند و صید کنند... مادرم سخت کار میکند و در مشاغل زیادی مشغول است، به ندرت استراحت میکند، اما خانه پر از آدمهای مختلف است، همه ما در سن مدرسه هستیم، بنابراین شانههایش از نگرانی سنگینتر است.
شاید به این دلیل که زندگی خیلی سخت بود و مجبور بودم خیلی از کارها را به تنهایی انجام دهم، مادرم زودرنج میشد. مادرم بلد نبود چطور با ما کلمات شیرین و عاشقانه بگوید. شیطنتهای من و خواهرانم او را بیشتر کلافه و عصبانی میکرد. خیلی وقتها، چون شیطون و تنبل درس خواندن بودیم، از مادرم کتکهای «خوبی» میخوردیم.
من به ندرت گریه مادرم را میدیدم، اما وقتی بعد از عمل جراحی روی تخت بیمارستان به هوش آمدم، او را دیدم که کنارم دراز کشیده، چشمانش قرمز و گود افتاده و پر از نگرانی بود. و فهمیدم که در اعماق وجود آن زن قوی و سرسخت، یک فداکاری، یک عشق بیحد و حصر برای فرزندانش وجود دارد. مادرم ما را به روش خودش دوست داشت.
من و خواهرانم با سختکوشی مادرمان بزرگ شدیم. به مدرسه رفتیم، فارغالتحصیل شدیم، شغل پیدا کردیم، ازدواج کردیم و از خانواده کوچکمان مراقبت کردیم... زندگی ما را با خود برد و وقتی به گذشته نگاه کردیم، با کمال تعجب دیدیم که موهای مادرمان خاکستری شده و صورت زیبایش فقط پر از چین و چروک و لکههای پیری است. مادرم امسال بیش از ۷۰ سال دارد، پیرتر از سن واقعیاش به نظر میرسد و بستری شدنهای مکررش در بیمارستان، او را برای پزشکان و پرستاران به "چهرهای آشنا" تبدیل کرده است.
داشتن یک گل رز قرمز که به سینهتان سنجاق شده باشد، نشانهی خوششانسی است، زیرا هر روز با پدر و مادرتان، روزی آرام و شاد است.
اگرچه ما ثروتمند نیستیم، اما من و خواهرانم اکنون به اندازه کافی پول داریم تا از والدینمان در زندگی روزمره و هنگام بیماری مراقبت کنیم. با این حال، به نظر میرسد که تمام زندگی مادرم با سختی و فقر همراه است، بنابراین وقتی به اندازه کافی پول دارد، به آن عادت ندارد. او فقط لباسهای زیبایش را برای پوشیدن در «مناسبتهای خاص» نگه میدارد؛ وسایل خانهای که فرزندانش میخرند، فقط انبار میشوند و منتظرند تا «مهمانانی به خانه بیایند» تا آنها را بیاورند. او همچنین کمی غذای خوشمزه برای نوههایش پسانداز میکند، حتی با اینکه میداند نوههایش اکنون هیچ کمبودی ندارند.
فصل وو لان دوباره از راه رسیده، مادرم کمی پیرتر و ضعیفتر شده، اما ما هنوز از خیلیها خوششانسیم چون میتوانیم در «مراسم سنجاق کردن گل رز» یک گل رز قرمز روشن را به سینهمان بچسبانیم تا از والدینمان قدردانی کنیم. با بازگرداندن بچهها به این مناسبت تا در کنار والدینشان باشند، واقعاً متوجه میشویم که هر روزی که والدینمان هنوز زنده هستند، روز آرامش و شادی است.
بائو هان
منبع

![[عکس] دبیرکل تو لام در کنفرانس اقتصادی سطح بالای ویتنام-بریتانیا شرکت میکند](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/30/1761825773922_anh-1-3371-jpg.webp)
![[عکس] صحنهای تأثیرگذار از هزاران نفر که در حال نجات خاکریز از آب خروشان هستند](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/30/1761825173837_ndo_br_ho-de-3-jpg.webp)


![[عکس] سومین کنگره تقلید میهنی کمیسیون مرکزی امور داخلی](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/30/1761831176178_dh-thi-dua-yeu-nuoc-5076-2710-jpg.webp)
![[عکس] دبیرکل تو لام با تونی بلر، نخست وزیر سابق بریتانیا، دیدار کرد](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/30/1761821573624_tbt-tl1-jpg.webp)






































































نظر (0)