Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

سه اتفاق در زندگی یک مادر ۵۰ ساله

VnExpressVnExpress07/04/2024


کوانگ نام چهار سال پیش، وقتی خانم لوی فهمید شوهرش، که تازه یک هفته از ازدواجش می‌گذشت، به سرطان کبد لاعلاج مبتلا شده است، از حال رفت و فکر کرد که دیگر هرگز بهبود نخواهد یافت.

این درد زمانی دوچندان شد که خانم فام تی توی لوی، ۵۰ ساله، در کمون تام وین، منطقه پو نین، بیش از سه ماه باردار دخترش بود.

این مادر که از همسر سابقش دو فرزند دارد، یکی ۱۹ و دیگری ۱۲ ساله، می‌گوید: «ما قبل از ازدواج، چهار سال همدیگر را می‌شناختیم، چون می‌خواستیم صبر کنیم تا فرزندانمان کمی بزرگتر شوند.»

او گفت که احساس می‌کرد «ناگهان از صخره به پایین پرتاب شده است» اما به یاد آورد که شوهرش به او گفته بود «سعی کن زنده بمانی و بچه را برایش بزرگ کنی»، بنابراین اشک‌هایش را پاک کرد و از جایش بلند شد. در سال ۲۰۲۰، وقتی لوی ۷ ماهه باردار بود، بار دیگر برای شوهرش سوگواری کرد.

کوچکترین فرزند، ین وی، سالم و ناز به دنیا آمد، که انگیزه مادر برای زندگی بود. پس از 6 ماه مرخصی زایمان، فرزندش را نزد پدربزرگ و مادربزرگش فرستاد تا به شغل خود به عنوان کارگر کارخانه بازگردد. اما وقتی کودک بیش از 20 ماه داشت، ناگهان تب کرد، اشتهایش را از دست داد و پوستش رنگ‌پریده شد.

خانم لوی از کارش مرخصی گرفت تا فرزندش را به یک کلینیک خصوصی ببرد. پزشک با دیدن اینکه پاشنه‌های فرزندش رنگ‌پریده و پوستش پر از جوش است، به او توصیه کرد که فرزندش را برای آزمایش خون به بیمارستان استانی کوانگ نام ببرد. در اینجا، پزشک نتیجه گرفت که کودک به لوسمی لنفوبلاستیک حاد پرخطر، نوعی سرطان، مبتلا است. ین وی برای درمان اورژانسی به بیمارستان ۶۰۰ تختخوابی دا نانگ و سپس برای درمان به شهر هوشی مین منتقل شد.

او گفت: «دکتر سه گزینه به من داد: رفتن به هوئه، رفتن به هانوی یا رفتن به شهر هوشی مین. شهر هوشی مین دورتر است اما پسرعموی شوهرم آنجا کار می‌کند.»

خانم لوی و دخترش ین وی در مارس ۲۰۲۴ در بیمارستان کودکان شماره ۲، شهر هوشی مین تحت درمان قرار گرفتند. عکس از شخصیت اصلی داستان

خانم لوی و دخترش ین وی در بیمارستان کودکان شماره ۲، شهر هوشی مین، مارس ۲۰۲۴. عکس از شخصیت اصلی داستان.

شوان دوی، پسر بزرگ لوی، گفت که یک سری اتفاقات باعث شده بود مادرش همیشه در آستانه گریه باشد. او گفت: «او بسیار ناراحت بود و وزن زیادی از دست داد زیرا برای ما فداکاری زیادی کرد. وقتی بزرگ شدم و می‌خواستم خانواده‌ای آرام داشته باشم، انتظار نداشتم که اوضاع از این هم بدتر شود.»

والدین ژوان دوی نزدیک یکدیگر زندگی می‌کردند، هر دو برای کار به عنوان کارگر کارخانه به جنوب رفتند و سپس ازدواج کردند. در سال ۲۰۰۷، پس از عروسی، آنها به زادگاه خود بازگشتند تا زندگی کنند زیرا والدینشان پیر بودند. دو فرزند، یک پسر و یک دختر، به دنیا آمدند و لوی فکر کرد که ازدواجشان کامل شده است. اما در سال ۲۰۱۲، پس از یک خواب، شوهرش دیگر هرگز بیدار نشد. زن به عنوان کارگر کارخانه مجرد ماند و بیش از چهار میلیون دونگ ویتنامی درآمد داشت تا دو فرزند خود را برای تحصیل بزرگ کند. وقتی بچه‌ها فهمیدند، او به خوشبختی خودش فکر کرد.

او قصد داشت پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان به هنرستان فنی و حرفه‌ای برود، اما با دیدن رنج مادرش، شوان دوی به عنوان کارگر کارخانه مشغول به کار شد و ماهانه حدود ۷ میلیون دونگ ویتنامی درآمد داشت تا از خواهر کلاس ششمی و مادربزرگ پیرش حمایت کند.

این بار تقسیم شد، اما همچنان بر دوش خانم لوی سنگینی می‌کرد، زمانی که مادر پیر شده بود و فرزند خردسالش به شدت بیمار بود. ین وی مجبور شد قبل از شروع پرتودرمانی، پنج جلسه درمانی طولانی را پشت سر بگذارد، زیرا سلول‌های سرطانی به مغز او حمله کرده بودند. انتظار می‌رود زمان درمان حدود سه سال باشد.

او گفت: «قبل از آن، اتحادیه شرکت از وضعیت من مطلع بود و از کارگران خواست تا ۲۵ میلیون دونگ ویتنامی کمک مالی کنند، اما هزینه درمان اورژانسی فرزندم در دا نانگ ۱۷ میلیون دونگ ویتنامی شده بود.» او برای تامین هزینه درمان فرزندش، با خانواده‌اش تماس گرفت و بیش از ۴۰ میلیون دونگ ویتنامی قرض گرفت. مادر و فرزند نیز به لطف حمایت خیرین و مهربانی گروه‌های داوطلب زندگی می‌کنند.

دکتر نگوین هوین خان وی، از بخش خون‌شناسی و انکولوژی بیمارستان کودکان شماره ۲ در شهر هوشی مین، گفت که ین وی در پنجمین دوره درمانی خود قرار دارد و پس از آن، حدود دو هفته تا یک ماه برای پرتودرمانی به هوئه خواهد رفت و سپس ماهی یک بار تحت درمان نگهدارنده قرار خواهد گرفت. این پزشک گفت: «در حال حاضر، وضعیت سلامتی او پایدارتر است. به دلیل شرایط دشوار او، بیمارستان نیز در روند درمان به او کمک می‌کند.»

هزینه درمان فشار زیادی به همراه دارد، اما حفظ روحیه و سلامت برای بیدار ماندن در کنار کودک و تحمل درد او بزرگترین چالش است. هر بار که شیمی درمانی انجام می‌شود، خان وی از ترس می‌لرزد. وقتی مواد شیمیایی به بدن کودک تزریق می‌شود، کودک تب می‌کند، استفراغ می‌کند و در کنترل بهداشت خود مشکل دارد و مادر ۵۰ ساله مجبور است تمام شب را بیدار بماند تا از او مراقبت کند.

او گفت: «دردناک‌ترین چیز این است که هر بار که خون می‌گیریم، نوزاد با صدای بلند گریه می‌کند و می‌گوید: «مامان، خیلی درد داره»، که باعث می‌شود من هم احساس درد کنم. کاش می‌توانستم این درد را به جای فرزندم تحمل کنم، اما درمانده‌ام.»

سفر لوی و فرزندانش هنوز طولانی است. مادر تنها امیدوار است که سالم و به اندازه کافی طولانی زندگی کند تا بتواند فرزندانش را همراهی کند. او مشتاق مهربانی غریبه‌هایی است که بتوانند فرزندانش را از این وضعیت نجات دهند. او می‌گوید: «دیگر برای خودم آرزو نمی‌کنم. فقط امیدوارم که خداوند فرزندانم را برکت دهد، آرامش و سلامتی به آنها بازگرداند.»

بنیاد امید با همکاری آقای سان، با هدف روشن کردن ایمان کودکان مبتلا به سرطان، برنامه امید خورشید را راه‌اندازی کرد. تلاش مشترک دیگری از سوی جامعه، پرتوی دیگر از نور است که به نسل آینده کشور فرستاده می‌شود. خوانندگان می‌توانند اطلاعات برنامه را اینجا مشاهده کنند.

فام نگا



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

پاگودای تک ستونی هوا لو

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول