Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

آهنگ "Xanh quan xa" چگونه متولد شد؟

Việt NamViệt Nam03/05/2024

در اوایل سال ۱۹۵۴، گروه هنری اداره کل سیاسی ، نوازنده دو نهوان را به همراه نوازندگان تران نگوک شونگ و نگوین تیو در یک گروه ضربت برای شرکت در کمپین تران دین فرستاد.

اگرچه او فقط یک اسم رمز داد، اما دو نهوان مخفیانه به «یک لشکرکشی بزرگ، خیلی بزرگ» فکر می‌کرد و بسیار مشتاق بود که آن را آغاز کند. «این می‌تواند یک نقطه عطف استراتژیک بزرگ باشد!» او حدسی زد و در دلش احساس هیجان زیادی کرد.

چند روز قبل، پس از یک روز مرخصی در دهکده کائو دن، دو نهوان از دای تو - تای نگوین بازگشت تا ماموریت خود را برای رفتن به یک لشکرکشی آغاز کند. در ابتدا، او و شاعر تران دن به گروهان ۲۶۷، زیر نظر لشکر ۳۰۸ ارتش پیشگامان، منصوب شدند. قبل از عزیمت، فرماندهی واحد به آنها یک تکه سوسیس خانگی و نیم کیلو گوشت داد تا به عنوان غذا در طول مسیر با خود ببرند.

سربازان پیاده از گذرگاه دئو خه به سرزمین توئین راهپیمایی کردند. سرمای تای نگوین به ین بازگشت/ باد در جنگل گذرگاه دئو خه می‌وزید. آنها برنج را بر دوش خود حمل می‌کردند، دو نارنجک از کمربندهایشان آویزان بود، و همچنین یک ویولن، دو فلوت و یک لوله لاکی برای اتصال صفحه ساز، در صورتی که هوای مرطوب باعث کنده شدن صفحه ساز می‌شد. آنها همچنین یک چراغ دست‌ساز ساخته شده از جعبه خمیردندان پر شده با پنبه آغشته به نفت سفید را حمل می‌کردند. از آنجا که لامپ شکننده بود، باید با دست نگه داشته می‌شد...

آهنگ

نوازنده دو نوآن

با عبور از کشتی بین کا، به اسکله رودخانه سرخ می‌رسیم. رودخانه پهناور سرخ شن و ماسه را تا پای روستا حمل می‌کند/ رودخانه اسکله‌های زیادی دارد، چه کسی در حال بازگشت است، آیا می‌تواند نسیم سبز/ مزارع وسیع برنج در امتداد خاکریز را ببیند؟ شب از راه می‌رسد، هواپیماهای پیر دشمن بالای سرشان وزوز می‌کنند. اما آنها چشم دارند اما نابینا هستند و قادر به تشخیص رژه سربازان ما نیستند. منورهایی که می‌اندازند نیز در مه پنهان می‌شوند، بنابراین دیگر نمی‌توانند چیزی ببینند.

با رسیدن به تونگ بانگ لا در استان ین بای ، شب از قبل گذشته بود. سربازان برای استراحت توقف کردند و به کادرها گوش دادند که معنی و هدف راهپیمایی به سمت تران دین را اعلام می‌کردند. سربازان ما با یکدیگر پچ پچ می‌کردند و دو نهوان شنید: "تران دین کجاست؟" یکی از سربازان زمزمه کرد: "شاید ارتش ما فقط یک راهپیمایی انحرافی به سمت نگیا لو انجام می‌دهد، سپس برمی‌گردد تا به دشت‌ها حمله کند، بچه‌ها؟" یکی از کادرها که به نظر می‌رسید کمیسر سیاسی گروهان باشد، با شنیدن پچ پچ سربازان ما با یکدیگر، با صدای بلند به سربازان گفت:

- ما به عنوان سربازان انقلابی، هیچ دشمنی در زندگی خود نداریم، پس فقط به راهمان ادامه می‌دهیم!

سخنان فرمانده همچون صاعقه ای بود که مستقیماً به قلب دو نهوان فرو رفت، و سپس در تمام طول سفر طولانی در گوش هایش طنین انداز شد: «در زندگی ما، دشمنی وجود ندارد، پس ما فقط به رفتن ادامه می دهیم.» ناگهان سرودی برای سربازان، برای تران دین، در امتداد راهپیمایی او طنین انداز شد:

با وجود سختی‌های فراوان، به راه‌های دور دست می‌رود

حمل بارهای سنگین باعث عرق کردنم می‌شود

چشمانم از نفرت روشن است تا از میهنم محافظت کنم.

به جلو حرکت کن

ما در زندگی‌مان هیچ دشمنی نداریم، پس فقط به راهمان ادامه می‌دهیم.

از آنجا که ملودی‌های موسیقی فولک عمیقاً در او ریشه دوانده است، و دو نهوان همیشه آگاه است که هنگام نوشتن آهنگ، آنها همیشه باید صدای فولک داشته باشند، بنابراین ملودی آهنگی که او می‌سازد در ملودی سول فولک (سول، لا، دو، ر، می) با یک بخش واحد، متشکل از چهار جمله مربعی، که هر جمله چهار ضرب دارد، قرار دارد، او فکر می‌کند که سربازان به راحتی می‌توانند آن را به خاطر بسپارند و بخوانند. وقتی آهنگ تمام شد، نوازنده بلافاصله به برادران گروهان خمپاره‌انداز دستور می‌دهد:

- بچه‌ها، من یه آهنگ جدید دارم. لطفاً اون رو با همه به اشتراک بذارید تا بهشون کمک کنید با روحیه بیشتری راهپیمایی کنن. بیایید همینطور که داریم میریم بخونیم.

سربازان ما بسیار هیجان‌زده بودند، دست می‌زدند و با دستورالعمل‌های نوازنده همخوانی می‌کردند. در کمترین زمان، آنها جذب و حفظ شدند. سپس، هنگام رژه، با صدای بلند در دامنه‌های مرتفع و گذرگاه‌های عمیق آواز می‌خواندند:

با وجود سختی‌های فراوان، به راه‌های دور دست می‌رود

حمل بارهای سنگین باعث عرق کردنم می‌شود

چشمانم از نفرت روشن است تا از میهنم محافظت کنم.

به جلو حرکت کن

ما در زندگی‌مان هیچ دشمنی نداریم، پس فقط به راهمان ادامه می‌دهیم.

سرود مانند آتش در میان صفوف پخش شد. در کمترین زمان، تمام گردان و هنگ با شور و شوق فراوان در حال راهپیمایی به سمت تران دین بودند...

پس از روزها و شب‌های متمادی راهپیمایی، کشیدن پتو برای ساختن کلبه، استفاده از برگ‌های جنگل به عنوان زیرانداز، وقتی به خروجی سون لا رسید، دو نهوان عمیقاً تحت تأثیر جاده و مسیر قدیمی قرار گرفت. ده سال پیش، به دلیل شرکت در انقلاب، به سه سال زندان محکوم شد. او به همراه بسیاری دیگر از سربازان انقلابی مشهور، از زندان هوا لو، به زندان سون لا تبعید شد. دستانش در جاده زنجیر شده بود، قدم‌هایش در آن روز ساکت و بی‌صدا بود، اما بسیار قهرمانانه، و نشانگر فردایی بود...

آن شب، آسمان روشن بود، هنگام عبور از زندان سون لا، دو نهوان نیزارها را کنار زد تا از کنار خانه کنسول که توسط ما تخریب شده بود، عبور کند و به دنبال خانه چوبی مخروبه زندان بگردد. او ساکت نشست و خاطرات فراوان این مکان را به یاد آورد. ژاکتی که او هدیه داده بود و رفیق هوانگ ون تو آن را در روز اعدام پوشیده بود.

درخت هلو به هیو و آهنگ آهنگ چریکی که او آن روز اینجا زیر نور ماه سون لا ساخت. و امروز، او در راه لشکرکشی تران دین به سون لا بازگشت، زمانی که سرباز ارتش دفاع ملی، "سرباز عمو هو" بود. آنجا، مردم با چشمانی سرخ منتظر ما هستند. درست روی پله‌های زندان سون لا، روی همان سکوی سیمانی کمپ D که زمانی شما را در خود جای داده بود، زندانی آن روز امروز دوباره صدایش را بلند کرد تا یک آهنگ انقلابی جدید را با احساسات قوی و پر از روحیه انقلابی بخواند و بیت سومی را به آهنگ "در حال رژه رفتن" اضافه کرد:

آن مهاجمان رنج زیادی به بار آوردند.

هموطنانم با چشمانی سرخ منتظر من هستند

ای طبقه‌ی نفرت‌انگیز، منتظر دستور باشید!

بیایید بجنگیم

ما هیچ دشمنی در زندگیمان نداریم، پس فقط به راهمان ادامه می‌دهیم...

تریو فونگ

منبع ادبیات و هنر شماره ۱۷+۱۸/۲۰۲۴


منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است
زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول