Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

گرفتن قورباغه در شب‌های مهتابی

Báo Đại Đoàn KếtBáo Đại Đoàn Kết07/04/2024


دی-ناو-۲.jpg
عکس تصویرسازی.

زادگاه مادری من در تام تان است که اکنون به دو منطقه تام نونگ و تان توی، فو تو ، تقسیم شده است. این منطقه که توسط دو رودخانه بزرگ، رودخانه سرخ و رودخانه دا، احاطه شده است و آب به آن جریان دارد، حداقل چند ماه در سال دچار سیل می‌شود. در آن زمان، مزارع پر از آب بودند. بنابراین، خانه‌ها اغلب روی تپه‌ها ساخته می‌شدند. برنج فقط یک بار در زمستان می‌توانست کشت شود و پس از برداشت تابستان، آب دوباره برمی‌گشت.

تمام منطقه به صنعت نقره روی آورد. هر خانه‌ای قایق می‌ساخت، ماهیگیری می‌کرد، تور می‌افکند، برای کپور تله می‌گذاشت و برای مارماهی تله می‌گذاشت. علاوه بر مزارع فصلی پرآب، این منطقه مزارع آب‌های عمیقی نیز داشت که در تمام طول سال خشک نمی‌شد. این منطقه زیستگاه انواع حیوانات آبزی بود. بسیاری از مردم منطقه اغلب در مورد لاک‌پشت غول‌پیکری که وزنش می‌توانست تا ۲۰۰ کیلوگرم برسد، با من صحبت می‌کردند. بعدها، وقتی به مدرسه رفتم، فهمیدم که این لاک‌پشت، از همان گونه لاک‌پشت دریاچه هوان کیم است که به لاک‌پشت نرم‌لاک شانگهای نیز معروف است.

در آن زمان، هنوز لاک‌پشت‌های زیادی وجود داشتند و مردم گهگاه آنها را برای گوشتشان می‌گرفتند. اما باید شکارچیان متخصص این کار را می‌کردند، مردم عادی هیچ راهی برای گرفتن لاک‌پشت‌هایی که صدها کیلوگرم وزن داشتند، با دهان و چهار پای بسیار قوی که می‌توانستند هر توری را پاره کنند، نداشتند.

پدربزرگم در گرفتن قورباغه‌ها شرکت نمی‌کرد، هرچند آنها را خورده بود. علاوه بر شخم زدن و برداشت محصول، کار مورد علاقه‌اش گذاشتن تله، تله‌گذاری و گرفتن قورباغه بود. او در تمام طول سال قورباغه می‌گرفت، به جز چند ماه زمستان که قورباغه‌ها برای جلوگیری از سرما به لانه‌هایشان می‌رفتند.

در بهار، اوایل تابستان، وقتی برنج سبز شده و تا کمر انسان می‌رسد، پدربزرگم شروع به آماده کردن وسایل ماهیگیری قورباغه‌اش می‌کند. چوب ماهیگیری از درخت رازک، یک بامبوی کوچک با ساقه‌ای صاف و انعطاف‌پذیر، ساخته می‌شود. او درخت رازکی را انتخاب می‌کند که بند آن به اندازه انگشت شست پا و به طول ۷-۸ متر باشد. وقتی درخت هنوز تازه است، آن را روی آتش گرم می‌کند و چوب را خم می‌کند تا صاف شود. سپس در ابتدای تابستان چوب را محکم به ستون خانه می‌بندد تا به آن شکل دهد، منتظر می‌ماند تا درخت رازک کاملاً خشک شود و سپس آن را برای استفاده بیرون می‌آورد. او یک نخ ماهیگیری به ضخامت خلال دندان، با وزنه‌ای در انتهای نخ، و سپس قلاب را وصل می‌کند.

ساعت ۱۰ شب، بعد از شام، پدربزرگم برای گرفتن قورباغه به مزرعه رفت. افرادی که مدت زیادی است در این منطقه قورباغه می‌گیرند، مانند پدربزرگم، می‌توانند فقط با انعکاس نور چراغ قوه از چشمان حیوان، قورباغه، وزغ و نوک‌قرمز را از هم تشخیص دهند. چشمان وزغ و قورباغه از هم دور هستند، در حالی که چشمان نوک‌قرمز و قورباغه به هم نزدیک است. پدربزرگم گفت: «اگر می‌خواهید بدانید کدام وزغ و کدام قورباغه است، به این ویژگی توجه کنید: چشمان قورباغه شفاف است، در حالی که چشمان وزغ‌ها درخشش قرمز دارد.»

اما برخلاف جستجوی قورباغه، هنگام ماهیگیری، ماهیگیر مطلقاً نباید از چراغ قوه استفاده کند و از ایجاد سر و صدا، به جز صدای طعمه، خودداری کند تا قورباغه بتواند با اطمینان طعمه را بگیرد. پدربزرگ من اغلب از کرم‌های خاکی استفاده می‌کرد، آنها را به صورت دسته‌ای قلاب می‌کرد، بلند می‌کرد و با صدای آب در مزارع برنج سیل‌زده رها می‌کرد. پدربزرگم می‌گفت: «صدای آب، مانند طعمه کوچکی که به دنبال غذا می‌گردد، همراه با بوی ماهی کرم‌های خاکی، قورباغه‌های بزرگ را تحریک می‌کند.» پدربزرگم روزهای زیادی که عجله داشت و نمی‌توانست کرم‌ها را از زمین بیرون بکشد، قورباغه می‌گرفت، شکم قورباغه را قلاب می‌کرد و از آن به عنوان طعمه استفاده می‌کرد. ماهیگیری با شکم قورباغه نیز حساس است، طعمه سفت و بادوام است، اگرچه حساسیت طعمه به خوبی کرم‌های خاکی نیست.

پدربزرگم در تاریکی، کلاه مخروطی‌شکلی بر سر داشت، سبدی به کمر بسته بود و در مزارع وسیع برنج ماهیگیری می‌کرد. در حالی که به آرامی ماهیگیری می‌کرد، ناگهان احساس کرد ریشه‌های برنج حرکت می‌کنند، نخ ماهیگیری که به انتهای آن بسته شده بود سنگین بود، فهمید که قورباغه طعمه را گرفته است. از یک تا ده شمرد تا کرم را ببلعد، انتهای چوب ماهیگیری را تکان داد و آن را بالا برد. قورباغه چهار پایش را تکان داد و با لگدهای محکم سعی کرد فرار کند. اما بعد مجبور شد در سبد، کنار دوستان قبلاً گرفته شده‌اش که قارقار می‌کردند، بنشیند.

بعضی روزها ۲-۳ قورباغه می‌گرفت، بعضی روزها هم دوازده تا، آنقدر که می‌شد یک قابلمه خورش قورباغه با موز و لوبیا چیتی پخت تا شب بعد تمام خانواده از آن لذت ببرند. او همیشه حدود ساعت ۲ بامداد به خانه می‌آمد، کم و بیش، تا بتواند صبح به مزارع برود.

اما آن فصل، فصل خشک بود. در فصل سیل، پدربزرگم با تور قورباغه می‌گرفت و با قایق بامبو پارو می‌زد.

امشب، او به من، برادرزاده‌اش، که در روستا به دنیا آمده اما در حومه هانوی بزرگ شده‌ام، اجازه داد تا برای گرفتن قورباغه همراهش بروم.

امشب شانزدهم تقویم قمری است، نور ماه در سراسر دشت وسیع آب گسترده شده است. من نمی‌فهمم چطور می‌توان قورباغه‌ای را که تا کمر در آب فرو رفته، گرفت. پدربزرگ گفت: ببین چطور یکی از آنها را می‌گیرم، آنوقت می‌فهمی.

پدربزرگم وسایلش را جلوی قایق گذاشت، چراغ قوه‌ای روی سرش گذاشت و آرام پارو زد. من در عقب ایستاده بودم و تماشا می‌کردم. قایق ما بین گیاهان نیلوفر آبی، نیلوفر آبی و ارکیده سر می‌خورد.

ناگهان پدربزرگم پاروها را رها کرد و به سمت قایق راکت بلند رفت. در نور چراغ قوه بالای سرش، قورباغه را دیدم که روی برگ درخت انجیر هندی، رو به ما، نشسته بود. با خودم فکر کردم: «اگر فقط کمی لمسش کنم، به داخل آب می‌پرد و ناپدید می‌شود.»

پدربزرگم تور را جلوی قورباغه گرفت و سپس پارو را به دیواره قایق کوبید. قورباغه جا خورد و پرید و دور شد، اما در جهتی که پرید، تور پدربزرگم منتظر بود.

پدربزرگم توضیح داد: چشم‌های قورباغه با نور روشن شده، بنابراین نمی‌فهمد چه اتفاقی دارد می‌افتد، نمی‌داند چه کار کند. اگر او را بترسانی، ناخودآگاه به جلو می‌پرد و داخل سبد می‌افتد.

آن شب، من و پدربزرگم بیش از دو کیلو قورباغه گرفتیم. مادربزرگم نیمی از آن را برای فروش به بازار برد و بقیه را کباب کرد تا نوه شهرنشینش بتواند طعم زندگی روستایی را تجربه کند.

در یک چشم به هم زدن، پدربزرگم دهه‌هاست که مرده است. رودخانه سرخ و رودخانه دا حالا نیروگاه‌های برق‌آبی زیادی در بالادست خود دارند و شهر من دیگر دچار سیل نمی‌شود. در نتیجه، تعداد گروپرها کمتر شده و مردم زیادی شب‌ها برای گرفتن قورباغه در مزارع سیل‌زده یا ماهیگیری قورباغه مثل گذشته بیرون نمی‌روند. و اگر هم آنها را بگیرند، لازم نیست مثل پدربزرگم خیلی ماهر باشند یا روزها وقت صرف ساختن یک چوب ماهیگیری کنند. آنها فقط صد دلار خرج می‌کنند تا یک چوب ماهیگیری جمع‌شونده از جنس فایبرگلاس بخرند و تمام.

شب‌ها، از سراسر روستا، صداهای بلند کارائوکه، صدای جیرجیرک‌ها و قورباغه‌هایی را که دیگر مثل قبل زیاد نیستند، خفه می‌کند. مزارعی که قبلاً پر از شب‌های مهتابی بودند، حالا خشک شده‌اند، کامیون‌های بزرگی برای تخلیه خاک برای ساخت جاده آمده‌اند.



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان
شهر ساحلی ویتنام در سال ۲۰۲۶ به برترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل می‌شود
«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.
گل‌های نیلوفر آبی که از بالا به رنگ صورتی درمی‌آیند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر هوشی مین در مه فرو رفته‌اند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول