Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

آبجو و کتاب

Báo Đại Đoàn KếtBáo Đại Đoàn Kết05/11/2024

کتاب‌ها معلمان بزرگی هستند، آرام و به ظاهر آرامش‌بخش، اما در واقع گنجینه‌هایی از دانش هستند که گاهی اوقات حاوی داستان‌هایی هستند که از زندگی‌های طوفانی می‌گویند.


1(7).jpg

خوشا به حال کسانی که در خانه‌ای با قفسه کتاب زندگی می‌کنند، به خصوص اگر با دقت انتخاب شده باشد. هر عضو در نور جادویی آن زندگی خواهد کرد. خوشا به حال کسانی که از کودکی کتاب‌هایی را که دوست دارند خوانده‌اند. حتی آن کتاب‌هایی که روی میز کنار تخت هستند، به طوری که نه تنها می‌توان آنها را یک بار خواند، بلکه می‌توان بارها و بارها آنها را خواند و بارها در موردشان فکر کرد.

«

آیا مردم با کتاب‌ها بی‌رحم هستند، یا دلیل اساسی‌تری وجود دارد که مردم را به سمت رفتن به بارها بیشتر از کتابخانه‌ها و کتاب‌فروشی‌ها سوق می‌دهد؟ اما مطمئناً، اگر روح ما دیگر به اندازه کافی احساس نداشته باشد که کتاب‌ها را دوست داشته باشد و با آنچه کتاب‌ها به ارمغان می‌آورند بهتر زندگی کند، یک نقطه ضعف و فقدان بزرگ خواهد بود.

در گذشته، در روستا، کتاب‌ها بسیار کمیاب بودند. پدربزرگم اغلب به شهر می‌رفت تا کتاب‌های قطور و به ظاهر قدیمی را برای خواندن قرض بگیرد. او همچنین فراموش نمی‌کرد که کتاب‌های قطور و آسان‌خوان را قرض بگیرد، کتاب‌هایی که معصومیت و آرزو را در ما القا می‌کردند. ما، نوه‌ها و بچه‌های محله، اغلب آنها را برای خواندن به دیگران می‌دادیم. در ذهنم همیشه یک چیز را در ذهن داشتم: بخوان تا همانطور که پدربزرگم آموزش می‌داد زندگی کنی، زیرا کتاب‌ها معلم هستند. با تعجب از آن کتاب‌های قطور، از خودم پرسیدم که آیا بزرگسالان کتاب‌های بزرگ می‌خوانند، به این معنی که با معلمان بزرگی ملاقات کرده‌اند. وقتی از او پرسیدم، گفت: «کتاب‌های قطور لزوماً خوب نیستند. ارزش آنها در درک هر فرد نهفته است. فقط بزرگسالان کتاب‌های دشوارتری نسبت به کودکان می‌خوانند.» در آن زمان، من قبلاً «ماجراهای جیرجیرک‌ها»، «سرزمین جنگلی جنوبی»... را خوانده بودم و آرزو داشتم کتاب‌های ارزشمندتری برای کودکانی مانند آنها بخوانم.

بعدها، وقتی به مدرسه رفتند، معلمان نیز درباره «کتاب‌های معلم» و ارزش آنها در زندگی زیاد صحبت می‌کردند. با این حال، همه به آن فکر نمی‌کنند و برای کتاب‌ها ارزش قائل نیستند. افرادی خواهند بود که کتاب‌ها را مانند گوشت و خون خود دوست دارند و هر روز آنها را مانند خوردن، آشامیدن و نفس کشیدن می‌خوانند. افرادی هستند که فقط وقتی واقعاً نیاز دارند می‌خوانند و آن را نادیده می‌گیرند. البته، کسانی که عاشق کتاب هستند و با پشتکار می‌خوانند، زندگی فرهنگی و معنوی غنی و بی‌نظیری خواهند داشت.

امروزه، مردم هنوز می‌گویند که فرهنگ مطالعه رو به زوال است. طبیعی است، زندگی هنوز دشوار است، وقتی مردم مشغول امرار معاش هستند، در رویای فرار از فقر غرق شده‌اند، افرادی هم هستند که از کتاب دورند. یا افرادی که در الکل غرق می‌شوند، در بار می‌نوشند، می‌خندند، حرف می‌زنند و بالا می‌آورند. با این حال، سرمایه‌گذاری چند ده هزار دونگ برای خرید کتاب برای خواندن نیز... شرم‌آور است.

سپس در خانه‌های مجلل و چند طبقه، هر طبقه دارای مبلمان روشن، با کابینت‌های بزرگ شراب، پر از شراب‌های گران‌قیمت و گازدار خارجی است. با این حال، پیدا کردن یک کتابخانه کوچک غیرممکن است. سرمایه‌گذاری روی یک کتابخانه به اندازه یک کابینت شراب گران نیست، اما صاحبان خانه‌های شراب‌دوست همچنان به غنی‌سازی انبار شراب خود ادامه می‌دهند.

«

در گذشته، در روستا کتاب بسیار کمیاب بود. پدربزرگم اغلب به شهر می‌رفت تا کتاب‌های قطور و به ظاهر قدیمی را برای خواندن قرض بگیرد. او همچنین فراموش نمی‌کرد که کتاب‌های نازک و آسان‌خوان را قرض بگیرد، کتاب‌هایی که بذر معصومیت و آرزو را در قلب‌های ما می‌کاشتند.

آیا هنوز کسی هست که کتاب بخواند و با آن زندگی کند، همانطور که زمانی روح کتاب در زندگی برخی از مردم حکمفرما بود، تا جایی که فراموش می‌کردند غذا بخورند و بخوابند تا در کلمات غرق شوند؟ آیا مردم با کتاب‌ها بی‌رحم هستند، یا دلیلی اساسی‌تر از این وجود دارد که مردم را به سمت رفتن به میخانه‌ها بیشتر از کتابخانه‌ها و کتابفروشی‌ها سوق می‌دهد؟ اما مطمئناً، اگر روح ما دیگر به اندازه کافی احساس نکند که کتاب‌ها را دوست داشته باشد و با آنچه کتاب‌ها به ارمغان می‌آورند بهتر زندگی کند، یک نقطه ضعف و فقدان بزرگ خواهد بود.

من مردان شکم‌گنده‌ای را دیده‌ام که با کتاب‌ها بازی می‌کنند، کتاب جمع‌آوری می‌کنند. آن‌ها پول کافی برای خرید قفسه‌های کتاب بزرگ و مجلل دارند، کلی کتاب‌های کمیاب می‌خرند که بعضی از آن‌ها به ضخامت یک کف دست هستند. اما آن‌ها را فقط به این شکل نمایش می‌دهند تا عشق خود به یادگیری و خواندن را نشان دهند. تا استانداردهای بالای اخلاقی خود را به نمایش بگذارند. آن‌ها هرگز کتاب نمی‌خوانند. آن کتاب‌ها هرگز باز نمی‌شوند. به طرز عجیبی، قفسه‌های کتاب مدام بزرگ‌تر می‌شوند، مثل شکم‌های پر از آبجویشان.

دوباره آن افراد را در سالن آبجوفروشی دیدم. آنها همانطور که سینه‌های بزرگ و آویزانشان را به نمایش می‌گذاشتند، دانش و کتاب‌هایشان را هم به نمایش می‌گذاشتند. مردی گفت که ده میلیون دلار برای خرید کتاب در نمایشگاه سرمایه‌گذاری کرده و یک کتابخانه بزرگ دارد. این مرد گفت: «من کلی آبجو نوشیده‌ام، اما پولی که برای کتاب خرج کرده‌ام خیلی زیاد نبوده است.» مرد دیگر پاسخ داد: «درست است، فقط آنها را بخر و آنجا بگذار، هر وقت توانستی آنها را بخوان. من و تو این سرگرمی را با هم داریم، خیلی سرگرم‌کننده است. در آینده نزدیک، ممکن است ده میلیون دلار دیگر هم بخرم تا چند قفسه کتاب عاجی جدید در آن بگذارم. حداقل خانه قشنگی خواهد شد.»

هر بار که نمایشگاه کتاب تمام می‌شود، مردم می‌گویند که ده‌ها هزار کتاب خریداری شده است. بسیاری از کتاب‌ها بیش از نصف تخفیف دارند، برخی با همان قیمت فروخته می‌شوند. با ۵۰۰۰ یا ۱۰۰۰۰، می‌توانید صاحب یک کتاب شوید. با ۵۰۰۰۰، می‌توانید ۱۰ کتاب را نیز به خانه ببرید. بسیاری از مردم می‌روند و آنها را به خانه می‌برند. آنها یکدیگر را هل می‌دهند، حتی برای پارک کردن ماشین‌هایشان یکدیگر را هل می‌دهند. در میان آنها، برخی هستند که فقط برای جمع‌آوری کتاب می‌آیند تا قفسه‌های خود را پر کنند. فرصتی نادر برای کتاب‌های ارزان که هنوز نو هستند. برخلاف بیرون رفتن از پیاده‌رو برای جمع‌آوری ضایعات، خرید کتاب با تخفیف زیاد، اما آنها کتاب‌های کپی شده از مدت‌ها پیش هستند، وقتی آنها را به خانه می‌آورید، جلد آنها خم شده، لبه‌های آنها پاره شده یا پوشیده از گرد و غبار است. در مقایسه آبجو با کتاب، بسیاری از مردم هنوز خوشحال هستند. زیرا به هر حال، اگر کسی برای خرید کتاب پول خرج آبجو کند، حتی اگر آنها را نخواند، بسیار مفید است. حداقل به مصرف کتاب برای صنعت نشر کمک می‌کند، کمی فرهنگ مطالعه را تعمیق می‌بخشد زیرا آنها هم افرادی هستند... که کتاب می‌خرند. بر این اساس، مقداری از الکل جذب شده در بدن را نیز کاهش می‌دهد.

با این حال، نظری در مورد این مردان وجود دارد که به نظر ما منطقی است. اینکه آنها پول دارند، پولی که برای خرید کتاب سرمایه‌گذاری کرده‌اند، پولی که برای نوشیدن آبجو سرمایه‌گذاری کرده‌اند کاهش نیافته بلکه تا حدودی افزایش یافته است. زیرا آنها کتاب می‌خرند، درباره کتاب صحبت می‌کنند، آبجو می‌نوشند تا جشن بگیرند.

اما به هر حال، شما به تسلی دادن و کمک به صنعت نشر کمک کرده‌اید تا کمتر احساس بدبختی کند. بسیاری از شرکت‌ها با ضرر فعالیت می‌کنند، ناشران باید سخت تلاش کنند تا شریک پیدا کنند و مجوزها را بفروشند تا درآمد ناچیز خود را افزایش دهند.

اگر هر کتاب تخفیف‌دار را حساب کنیم، هر لیوان آبجوی بدون الکل را می‌توان با یک کتاب معاوضه کرد. صدها هزار لیوان آبجوی بدون الکل که روزانه مصرف می‌شود، با صدها هزار کتاب معاوضه می‌شود. چه کسی گفته مردم ما پول خرید کتاب ندارند؟ مردم ما پول دارند، اما حتی اگر پول نداشته باشند، همیشه باید اول به غذا و نوشیدنی فکر کنند. تعداد کمی از مردم برای خرید کتاب از آبجو صرف نظر می‌کنند. تعداد کمی از مردم هنوز هم مثل قبل عاشق کتاب هستند و برای میان وعده و صبحانه پول پس‌انداز می‌کنند تا کتاب‌هایی را که دوست دارند بخرند.



منبع: https://daidoanket.vn/bia-hoi-va-sach-10293809.html

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تماشای طلوع خورشید در جزیره کو تو
سرگردان در میان ابرهای دالات
مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.
«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول