مارکسیسم-لنینیسم که در دهه ۱۹۴۰ میلادی متولد شد، ترکیبی از سه بخش است: فلسفه مارکسیستی-لنینیستی، اقتصاد سیاسی مارکسیستی-لنینیستی و سوسیالیسم علمی.
آکادمی ملی سیاست هوشی مین با هماهنگی انتشارات ملی سیاسی «حقیقت» مراسم معرفی مجموعه کتابهای «دانش سیاسی» - مجموعهای از کتابهای نظری محبوب در مورد مارکسیسم-لنینیسم، اندیشه هوشی مین و مسیر نوسازی ملی - را در ۳ فوریه ۲۰۲۳ برگزار کرد.
اگر فلسفه مارکسیستی-لنینیستی عمومیترین قوانین طبیعت، جامعه و تفکر انسانی را مطالعه میکند، اقتصاد سیاسی مارکسیستی-لنینیستی قوانین اساسی اقتصادی جامعه، بهویژه جامعه سرمایهداری را بررسی میکند؛ و سوسیالیسم علمی مسیر، روشها و نیروی محرکه ساختمان سوسیالیسم را مطالعه میکند. تولد و توسعه مارکسیسم-لنینیسم ارتباط نزدیکی با دستاوردهای بزرگ سی. مارکس دارد.
از زمان آغاز آن و حتی در دوره کنونی، دیدگاههای نادرست و تحریفشده بسیاری با هدف نقد و انکار مارکسیسم-لنینیسم و خدمات بزرگ C. مارکس وجود داشته است، اما تاکنون، مارکسیسم-لنینیسم هنوز تنها دکترین علمی و انقلابی است که از عهده همه وظایف تاریخی برمیآید و هیچ دکترین دیگری نمیتواند جایگزین آن شود.
یعنی ارائه یک جهانبینی علمی و روششناسی انقلابی برای مردم تا جهان را درک و اصلاح کنند. در مقایسه با زمان سی. مارکس، جهان امروز تغییرات زیادی کرده است، جنبش انقلابی جهان نیز فراز و نشیبهای زیادی داشته است، نوسانات غیرقابل پیشبینی اما هنوز از قوانین کلی که سی. مارکس هنگام مطالعه روند حرکت و توسعه جامعه بشری به آنها اشاره کرده است، فراتر نمیرود. بنابراین، هنگام اشاره به دکترین مارکس، هیچ کس نمیتواند سهم بزرگ سی. مارکس را انکار کند.
با فلسفه، سی. مارکس دیالکتیک ماتریالیستی را بنیان نهاد - روشی برای شناخت که بر خطاها و یکجانبهگرایی دیالکتیکهای ساده و خام دوران باستان پیشین و همچنین دیالکتیک ایدهآلیستی فلسفه کلاسیک آلمان در دوران بعدی غلبه کرد. به لطف آن، فلسفه به سلاح نظری تیز طبقه کارگر در مبارزه برای آزادسازی طبقه خود و کل جامعه تبدیل شد.
علاوه بر این، سی. مارکس دیدگاههای ماتریالیستی در مورد تاریخ را مطرح کرد و کاملاً بر محدودیتهای ماتریالیسم قبلی غلبه کرد - یعنی فقط ماتریالیسم هنگام مطالعه جهان طبیعی اما ایدهآلیسم هنگام مطالعه تاریخ و جامعه.
با سوسیالیسم علمی، برای اولین بار، سی. مارکس به طور قانعکنندهای رسالت تاریخی جهانی طبقه کارگر و نقش بزرگ پرولتاریا را توضیح داد. پرولتاریا نیرویی است که قادر به دگرگونی اساسی روابط اجتماعی، از بین بردن استثمار انسان از انسان و ساختن یک رژیم اجتماعی جدید - جامعه کمونیستی - است.
هدف این رژیم اجتماعی نه تنها آزادسازی «یک طبقه خاص» بلکه آزادسازی کل جامعه، آزادسازی بشریت از هرگونه ظلم، بیعدالتی و بیگانگی با شعار: رشد آزاد هر فرد شرط رشد آزاد همه مردم است، است. این همان چیزی است که مارکسیسم را انسانگرایانه میکند، چیزی که هیچ مکتب دیگری ندارد.
سی. مارکس با اقتصاد سیاسی، قانون حرکت شیوه تولید سرمایهداری را از طریق نظریه ارزش اضافی کشف کرد. به گفته وی. لنین، این «سنگ بنای نظریه اقتصادی مارکس»، «محتوای اساسی مارکسیسم» است.
با این دکترین، سی. مارکس «راز استثمار سرمایهداری را کشف کرد» و در عین حال تضاد اساسی جامعه سرمایهداری را به عنوان تضاد بین نیروهای مولده به طور فزاینده اجتماعی شده و مالکیت خصوصی سرمایهداری بر وسایل تولید، تضاد بین طبقه کارگر و کارگران مزدبگیر و بورژوازی، خاطرنشان کرد.
همانطور که و. لنین مشاهده کرد، تمام نبوغ کارل مارکس در توانایی او در پاسخ به سوالات مطرح شده توسط تفکر پیشرفته بشر نهفته است. به لطف این، مارکسیسم به یک دکترین علمی و انقلابی تبدیل شد و جهانبینی کاملی را در اختیار مردم قرار داد، بدون اینکه با هیچ خرافات یا نیروی ارتجاعی در جامعه سازش کند.
اگرچه نزدیک به ۲۰۰ سال پیش متولد شده و همواره مجبور به تحمل حملات و خرابکاریهای بسیاری از سوی ایدئولوژیهای بورژوایی و خصمانه بوده است، اما دیدگاههای کارل مارکس به طور خاص و مارکسیسم-لنینیسم به طور عام هنوز از سرزندگی پایدار و ارزش ابدی برخوردارند.
این سرزندگی در این واقعیت بیان میشود که به پرسشهای مطرحشده توسط اندیشه مترقی بشر پاسخ داده و وظایف تاریخیِ به کمال رسیدهی بشر را روشن کرده است. این وظیفه، رهایی مردم از هرگونه ستم، استثمار و بیگانگی است.
در شرایط فعلی، سرزندگی مارکسیسم-لنینیسم نیز در این واقعیت نشان داده میشود که از کشورهای سرمایهداری غربی، مردم مطالعات زیادی در مورد ارزشهای مارکسیسم و نظریه اقتصادی مارکسیستی میبینند. جنبش «بازگشت به مارکس» و «خواندن مارکس» در بسیاری از کشورهایی که همیشه تمایل به رد مارکسیسم داشتهاند، ظهور کرده است.
در شرایط فعلی، سرزندگی مارکسیسم-لنینیسم نیز در این واقعیت نشان داده میشود که از کشورهای سرمایهداری غربی، مردم مطالعات زیادی در مورد ارزشهای مارکسیسم و نظریه اقتصادی مارکسیستی میبینند. جنبش «بازگشت به مارکس» و «خواندن مارکس» در بسیاری از کشورهایی که همیشه تمایل به رد مارکسیسم داشتهاند، ظهور کرده است. |
به ویژه، در دوره بحران مالی جهانی و رکود اقتصادی ۲۰۰۸-۲۰۰۹، بحران بدهی عمومی و رکود اقتصادی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته سرمایهداری، جنبش «بازگشت به کارل مارکس» و «خوانش مارکس» بیش از هر زمان دیگری هیجانانگیز شد.
آثار کلاسیک مارکسیستی هنوز هم پرخوانندهترین آثار هستند، به ویژه «سرمایه» که هنوز رتبه اول را در جهان دارد و در حال حاضر به ۱۳۴ زبان در ۶۳ کشور ترجمه شده است.
بنابراین، غیرممکن است که مارکسیسم را به عنوان یک دکترین «توهمآلود»، «منسوخ و منسوخ» تحریف کنیم، در حالی که این دکترین واقعیتهایی را خلق کرده است که جهان را تغییر داده، توسعه و پیشرفت تاریخ بشر را ارتقا داده و جذابیت و تأثیر عمیقی بر تمام بشریت داشته است. بر این اساس، انکار سهم بزرگ سی. مارکس در شکلگیری و توسعه مارکسیسم در مقیاس جهانی نیز غیرممکن است.
حزب کمونیست ویتنام از بدو تأسیس، مارکسیسم-لنینیسم را به عنوان پایه ایدئولوژیک حزب معرفی کرده است. از کنگره هفتم (۱۹۹۱) تاکنون، حزب ما اندیشه هوشی مین را به آن افزوده و به روشنی اعلام کرده است: حزب، مارکسیسم-لنینیسم و اندیشه هوشی مین را به عنوان پایه ایدئولوژیک و قطبنمای همه اقدامات خود در نظر میگیرد.
برای حفظ بنیان ایدئولوژیک، حزب ما همیشه به روشنی نیاز به پایبندی به اصول مارکسیسم-لنینیسم را تشخیص میدهد و دائماً آنها را تکمیل و توسعه میدهد تا با واقعیت ویتنام و اوضاع جهان سازگار شود.
در سالهای اخیر، تحولات پیچیدهای در اوضاع داخلی و بینالمللی رخ داده است. در جهان، ملیگرایی افراطی و پوپولیسم در حال افزایش است، مسائل امنیتی غیرسنتی همچنان ادامه دارند و تمایل دارند پیچیدهتر و پیچیدهتر شوند.
در این کشور، اگرچه آرمان نوآوری به طور جامع ترویج میشود، اما هنوز با مشکلات و چالشهای عمدهای مانند خرابکاری توسط نیروهای متخاصم و سازمانهای ارتجاعی که به طور فزایندهای پیچیده و خشن شدهاند؛ مظاهر انحطاط در ایدئولوژی سیاسی، اخلاق، سبک زندگی، «خود تکاملی» و «خود دگرگونی» در درون حزب؛ و وضعیت فساد، اسراف، منفیگرایی... که هنوز به طور پیچیدهای در حال توسعه است، روبرو است.
جدیتر اینکه، تعدادی از کادرها و اعضای حزب وجود دارند که اراده سیاسیشان محکم نیست، ایدئولوژی سیاسیشان تنزل یافته است، هنوز در مورد اهداف و آرمانهای حزب و مسیر سوسیالیسم در کشورمان تردید و ابهام دارند؛ تعداد کمی گیج، مردد و اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند؛ برخی حتی مارکسیسم-لنینیسم، اندیشه هوشی مین و مسیر نوآوری حزب را انکار میکنند... اینها چالشهایی هستند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت یا از آنها چشمپوشی کرد.
حزب ما در مواجهه با آن وضعیت، به روشنی اعلام کرد: ایدئولوژی راهنمای کل حزب، مردم و ارتش ما، به کارگیری و توسعه قاطعانه و خلاقانه مارکسیسم-لنینیسم و اندیشه هوشی مین است. این یکی از مسائل اصولی و دارای اهمیت حیاتی برای رژیم ما، پایه محکم حزب ما محسوب میشود که به هیچ کس اجازه تزلزل یا تردید نمیدهد.
پایداری و ثبات قدم حزب ما در طول ۹۳ سال گذشته، گواه قانعکنندهای برای تأیید این نکته است که مارکسیسم-لنینیسم هنوز در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله ویتنام، ارزش و حیاتی پایدار دارد.
با این دستاوردهای بزرگ و از نظر تاریخی مهم، میتوان تأیید کرد که کشور ما هرگز چنین پایه، پتانسیل، موقعیت و اعتبار بینالمللی مانند امروز نداشته است. این گواه قانعکنندهای است برای تأیید اینکه پایبندی راسخ حزب ما به مارکسیسم-لنینیسم کاملاً درست است، هم مطابق با قوانین عینی و هم مطابق با آرمانهای مشروع مردم.
دکتر لی تی چین
به نقل از: nhandan.vn
لینک منبع
نظر (0)