این کتاب داستان عشق بیش از ۴۰ سال بین سرلشکر هوانگ دان - یکی از ژنرالهای برجسته ارتش خلق ویتنام - و خانم آن وین - نماینده زن مجلس ملی در اوایل دوره، را از طریق داستان نویسنده هوانگ نام تین، کوچکترین پسر آن دو، روایت میکند.
«نامهای به تو» با روایت نویسنده، هوانگ نام تین، از مرگ ژنرال هوانگ دان در سال ۲۰۰۳ آغاز میشود. مادر نویسنده، خانم آن وین، از هوانگ نام تین خواست تا ترتیبی دهد که نامهها و خاطرات این دو نفر به دنبال آقای هوانگ دان به دنیای دیگر برود.
| جلد کتاب «نامهای برای تو» نوشتهی هوانگ نام تین. (منبع: نها نام) |
هوانگ نام تین جسارت نافرمانی از مادرش را داشت و نامههای والدینش را به مدت ۵۰ سال، از سال ۱۹۵۳، زمانی که برای اولین بار همدیگر را ملاقات کردند، تا بعد از آن، نگه داشت. در طول این سالها، هر بار که نامهها را میخواند، عشق والدینش را همراه با خاطراتش از آنها درک میکرد...
سفر عشقی زمان "پدربزرگ و مادربزرگ"
«نامهای به تو» خوانندگان را به سفری در زمان، به سالهای پرالتهاب قرن بیستم میبرد، زمانی که کل کشور درگیر جنگهای مقاومت علیه فرانسه و ایالات متحده بود.
به دلیل جنگ، این زوج وقت بسیار کمی را با هم میگذراندند. در حالی که ژنرال در جبهههای نبرد سخت میجنگید، همسر در خانه میماند تا از خانواده مراقبت کند، فرزندان را بزرگ کند و برای حرفه خود تلاش کند.
این زوج تنها میتوانستند عشق، خشم و اشتیاق خود را در بیش از ۴۰۰ نامه به یکدیگر ابراز کنند، نامههایی که بسیاری از نقاط عطف تاریخی ملت را در بر میگرفت: پیروزی دین بین فو در سال ۱۹۵۴، لشکرکشی جاده ۹ - خه سان در سال ۱۹۶۸، کوانگ تری در سال ۱۹۷۲، سایگون در سال ۱۹۷۵، نبرد برای حفاظت از مرز شمالی در سال ۱۹۷۹، در سال ۱۸۸۴...
آن نامهها همچنین به رشتهای تبدیل شدند که عشق آنها را به هم پیوند میداد. بنابراین، داستان ژنرال هوانگ دان و خانم آن وین نه تنها داستان یک زوج جوان، یک زوج متاهل، بلکه عشق یک نسل کامل، دورهای از کشور است.
با بازگشت به نزدیک به یک قرن پیش، سرعت عشق نیز با روزهای طولانی جدایی بین زوجهای جوان کاهش یافت، زمانی که هیچ وسیله ارتباطی جز نامه وجود نداشت، ملاقاتهای حضوری اندک... بین آن دوران اشتیاق بیحد و حصری بود.
بنابراین، خوانندگان این فرصت را دارند که با نویسنده همراه شوند و روزهایی را که نوستالژی کاشته و شکوفا میشود، تجربه کنند، احساسات دو شخصیت از طریق نامههای دستنویس، در طول سالهایی پر از انتظارات و عاشقانههای ملایم، پرورش مییابد.
در طول جنگ، در مواجهه با بزرگترین چالشهای گلوله، بمب و مرگ، عشق آنها شدید، سخاوتمندانه و فداکارانه شد. آقای هوانگ دان در سال ۱۹۵۳ برای خواستگاری از آن وین، جسورانه درخواست کرد که قبل از لشکرکشی لائوس علیا، واحد را ترک کند، تمام شب را با دوچرخه به زادگاهش رفت تا از همسرش خواستگاری کند و سپس دوباره به واحد پیوست.
او بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر از دین بین تا نگ آن و سپس تا لانگ سون دوچرخهسواری کرد تا از همسرش خواستگاری کند... وقتی آنها زن و شوهر شدند، او نیز اعتقاد راسخی داشت که «زنده خواهد ماند و به سوی او باز خواهد گشت» و این اعتقاد را در طول جنگ مقاومت شدید علیه ایالات متحده به همراه داشت.
خانم آن وین، از دختری جوان تا همسری و مادری دلسوز، هم مهربان و هم قوی بود و به خانوادهاش کمک میکرد تا بر سالها بمب و گلوله غلبه کنند.
عشق آنها همچنین در پس عشق به میهن قرار داشت. آقای هوانگ دان در طول دوران خدمت نظامی خود، بیش از 30 سال، به ندرت در خانه بود. او تمام جوانی و زندگی خود را وقف مبارزه برای صلح کرد. او هرگز حتی یک روز عید تت را در خانه نگذراند.
در آن مدت، خانم آن وین حسرت و جدایی خود را سرکوب کرد، سخت کار کرد، درس خواند و پیشرفت کرد، فرزندانش را بزرگ کرد... آنها، مانند بسیاری از مردم در آن زمان، شادی خود را فدای وظیفه بزرگ مشترک رهایی ملی کردند.
تصادفی نیست که نویسنده، هوانگ نام تین، نقل قولی کلاسیک از ادبیات شوروی را به عنوان مقدمه انتخاب کرده است: «سالها خواهند گذشت، جنگها به تدریج آرام خواهند شد، انقلابها از فریاد زدن باز خواهند ایستاد، و قلب مهربان، صبور و مهربان تو باقی خواهد ماند.»
نویسنده اذعان میکند که داستان عاشقانه والدینش از عاشقانههای انقلابی الهام گرفته شده است.
با هم عشق بورزید، با هم زندگی کنید، با هم رشد کنید
داستانهای کوتاه «نامهای به تو» به خوانندگان بازتابهای زیادی در مورد عشق و زندگی زناشویی بین زوجهای هر نسلی ارائه میدهد.
آقای هوانگ دان از خانوادهای معتبر بود، تحصیلات کاملی داشت و خیلی زود به انقلاب پیوست. او نه تنها در مطالعه و تحقیق هنرهای نظامی شرقی و غربی تلاش میکرد، بلکه به ادبیات، هنر، فلسفه، روانشناسی نیز علاقه داشت...
خانم آن وین خدمتکار جوانی بود که اشتیاق زیادی برای تغییر سرنوشت خود داشت. در سال ۱۹۵۴، وقتی آقای هوانگ دان با دوچرخهاش تمام راه را تا لانگ سون رکاب زد تا از او خواستگاری کند، او تصمیم گرفت... امتناع کند، زیرا میخواست روی کارش تمرکز کند.
پس از ازدواج، او عمیقاً از لزوم «یادگیری مانند شوهرش» و داشتن سطح آگاهی و تحصیلاتی مشابه همسرش آگاه بود، بنابراین علاوه بر بزرگ کردن فرزندان و کار کردن، دوران راهنمایی و دبیرستان را به پایان رساند و سپس تحصیلات تکمیلی خود را ادامه داد و به یک تاجر عالی و نماینده مجلس ملی تبدیل شد.
به گفته نویسنده، روشی که خانم آن وین تلاش میکند «به خوبی شوهرش باشد» برای جوانان مدرن معنای زیادی دارد. بدون آگاهی، بینش، دیدگاه و تجربه یکسان، درک و همدردی با یکدیگر غیرممکن خواهد بود.
و خوشحالکنندهترین چیز این است که خانم آن وین در مسیر یادگیریاش، همیشه از حمایت همسرش برخوردار است. در زندگی زناشویی، حسادت و خشم کم نیست.
در طول این رابطه عاشقانه ۵۰ ساله، نویسنده با جزئیات بسیار کوچک، درباره اینکه چگونه ژنرال هوانگ دن همسرش را نوازش میکرد، تشویق میکرد و نگران میکرد، و اینکه چگونه خانم آن وین ویژگیهای بسیار مردانه شوهرش را تحمل میکرد، میگوید... خوانندگان احساس خواهند کرد که آنها نه تنها زن و شوهر، والدین، بلکه رفیق و شریک زندگی هم هستند، به خاطر عشق، به خاطر خانواده، به خاطر درک و قدردانی از خوبیهای یکدیگر، آنها تمام زندگی خود را صرف پرورش و تلاش برای زندگی مشترک کردهاند.
| نویسنده: هوانگ نام تین. (منبع: Nha Nam) |
نویسنده هوانگ نام تین: «امیدوارم خوانندگان، به ویژه جوانان، باور کنند که عشق واقعی است.» هوانگ نام تین به خاطر سمتهای زیادی که در شرکت FPT دارد و همچنین به خاطر سهم چشمگیرش در تجارت، فناوری، آموزش و ... برای عموم شناخته شده است. اما این اولین بار است که او به عنوان نویسنده ظاهر میشود. نویسنده گفت که هنگام خواندن نامهها، خودش درسهای زیادی از عشق والدینش آموخته است. عشق یعنی گوش دادن، درک کردن، همراهی و به اشتراک گذاشتن، عشق حمایتی است که به ما بال و پر میدهد تا به تکامل خود برسیم و بر مشکلات غلبه کنیم. او به اشتراک گذاشت: «از آنجا که این عشق واقعی است، میتواند از آزمون زمان و چالشها جان سالم به در ببرد. میتواند به اشکال مختلف وجود داشته باشد اما هنوز عشق است. اگر نامه والدینم را زودتر خوانده بودم، از بسیاری از اشتباهات و دردهای زندگی اجتناب میکردم.» من مینویسم تا برای خودم، برای خانوادهام و برای خودم به یادگار بگذارم، من مینویسم تا عشق را بیشتر درک کنم. امیدوارم خوانندگان، به خصوص جوانان، باور کنند که عشق واقعی است. |
منبع






نظر (0)