Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

به استقبال سیل بروید!

وقتی سطح آب رودخانه به آرامی قرمز می‌شود، همزمان با آن است که مردم دلتای مکونگ خود را برای استقبال از فصل جدید سیل آماده می‌کنند. اگرچه آب سیل مانند قبل نیست، اما کسانی که در زمین‌های آبرفتی متولد و بزرگ شده‌اند، هنوز هم انتظار و توقعاتی دارند...

Báo An GiangBáo An Giang27/06/2025

بعدازظهر که از رودخانه هائو عبور می‌کردم، با کمال تأسف متوجه شدم که فصل سیل به دشت دلتا نزدیک می‌شود. چند شاخه سنبل آبی از بالادست به دنبال آب می‌آمدند و لکه‌های قهوه‌ای مایل به قرمز رسوبات آبرفتی را با رنگ سبز می‌پوشاندند. وقتی کوچک بودیم، با فصل سیل آشنا بودیم. در ذهن بچه‌ها، فصل سیل مانند یک دوست بود که به طور طبیعی از راه می‌رسید، پس از چند ماه خیساندن مزارع، فروکش می‌کرد.

در دهه ۹۰ قرن گذشته، فصل سیل تقریباً در یک زمان مشخص می‌آمد و می‌رفت. هر سال در پنجمین روز از پنجمین ماه قمری، مردم زادگاه من آن را زمانی می‌دانستند که «آب» از زلال به گل‌آلود تبدیل می‌شد. در آن زمان، هر خانواده برای جشن گرفتن «نیمه سال» تت، بان شیو درست می‌کرد. روستاییان همچنین شروع به یادآوری وسایل ماهیگیری باقی مانده در آشپزخانه یا حیاط خلوت کردند، زیرا فصل ماهی در راه بود.

پدرم هم با عجله به باغ رفت تا چند درخت بامبوی قدیمی با تنه‌های بزرگ را برای بریدن انتخاب کند. او گفت که آنها را از قبل خواهد برید تا وقتی به پل نیاز بود، فوراً آماده استفاده باشد. از آنجا که خانه من در مزارع دور بود، تقریباً صد متر از جاده اصلی فاصله داشت، برای رفت و آمد به یک پل بامبو نیاز داشتیم. در آن زمان، تقریباً هر خانه‌ای در آن محله فقیرنشین برای ورود و خروج راحت مجبور بود به یک پل بامبو تکیه کند. پدرم پس از بریدن بامبو، تور ماهیگیری قدیمی را بیرون آورد و هر قسمت پاره شده را وصله زد. در ماه‌هایی که مزارع غرق در آب بودند، تور ماهیگیری وسیله امرار معاش خانواده بود...

در ششمین ماه قمری، آب از جایی به مزارع سرازیر شد و لکه‌های سفیدی در مزارع دوردست به جا گذاشت. در آن زمان، هر خانواده‌ای که هنوز محصولی داشت، برای «فرار از سیل» عجله می‌کرد تا برداشت را تمام کند. پدرم همچنین سمپان را به روستا برد تا آن را با پلاستیک ببندد و آن را به عنوان وسیله‌ای برای ماهیگیری برای چند ماه آینده که در آب شناور بودند، آماده کند. برای پدرم، سمپان یادگاری از جد بزرگم بود، بنابراین او باید آن را با دقت حفظ می‌کرد.

«در ماه ژوئیه، آب از کناره‌ها بالا آمد.» چندین گونه ماهی لین، ماهی سرماری و ماهی سوف در بازار ظاهر شدند. مادرم برای من و برادرانم چند تله خرید تا ماهی سرماری پروانه‌ای و ماهی سرماری راه راه بگیریم. در این زمان، دو بچه‌ی مو کوتاه شروع به «گذران زندگی» کردند. متأسفانه، ماهی‌هایی که هر روز صید می‌شدند فقط برای پخت و پز کافی بودند، اما مورچه‌های آتشین آنها را گاز می‌گرفتند و باعث گال می‌شدند...

سپس، در هشتمین ماه قمری، آب خیلی سریع بالا آمد. صبح‌ها، آب هنوز تا کمر بچه‌ها بالا بود. تا ظهر، آب تا سینه‌هایشان بالا آمده بود. پدرم همچنین یک پل بامبو ساخته بود تا مسیری ایجاد کند. بعد از چند روز، پل چند اینچ بالاتر آمد. من و برادرانم جایی برای بازی داشتیم. درختان موز در لبه تپه قرار داشتند و اگر آب به پاهای ما می‌رسید، آنها می‌مردند. ما آنها را پایین می‌آوردیم تا قایق درست کنیم. روی قایق‌ها، جشنواره نیمه پاییز را با فانوس‌های خانگی ساخته شده از قوطی جشن گرفتیم.

جزر و مد ماه آگوست همچنین زمانی بود که ماهی‌های زیادی به دریا می‌دویدند. پدرم برای ماهیگیری به آنجا رفت. او به راحتی، چند شاخه نیلوفر پیچ را که روی سطح آب شناور بودند، چید و چند خوشه گل میموسای آبی وحشی را برای مادرم چید تا سوپ ترش بپزد. سینی شام ساده زیر سقف کاهگلی ساده، روح ما را در کودکی گرم می‌کرد. در آن زمان، فکر می‌کردیم همه چیز تغییرناپذیر است، غافل از اینکه زمان هرگز برنمی‌گردد...

کم کم بزرگ شدیم و مشغول جستجوی آینده شدیم. گوشه قدیمی شهرمان هم به گذشته پیوست. آن دهکده فقیر با بیش از دوازده خانه در وسط مزارع دیگر وجود نداشت و جای خود را به یک منطقه مسکونی جدید و جادار می‌داد. سپس فصل سیل دیگر برنگشت. درست مثل مادرم که دیگر در آشپزخانه ساده‌اش مشغول آماده کردن شام آن سال نبود!

تا الان، هنوز هم اغلب بی‌هدف در منطقه‌ی بالادست به دنبال فصل سیل می‌گردم. هر بار که به فصل سیل برمی‌گردم، انگار تصاویر روزهای قدیم دوباره برایم زنده می‌شوند. آنجا، به طور محو، خنده‌ی ترد کودکانی که ظهرها در مزارع حمام می‌کردند. آنجا، همچنین تصویر من و برادرانم هست که هر صبح و هر بعد از ظهر سطل‌هایی را برای بازدید از تورهای ماهیگیری حمل می‌کنیم...

تان تین

منبع: https://baoangiang.com.vn/don-lu--a423238.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تماشای طلوع خورشید در جزیره کو تو
سرگردان در میان ابرهای دالات
مزارع نیزار شکوفا در دا نانگ، مردم محلی و گردشگران را به خود جذب می‌کند.
«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول