وقتی به خانه‌اش رسیدیم و درباره نبرد نیروی پدافند هوایی در وین لین ( کوانگ تری ) پرسیدیم، ناگهان چشمان سرهنگ فام سون برق زد. «تین درست کنارم نشسته بود... او در آغوشم جان داد.» سرهنگ فام سون پس از گفتن این حرف، سکوت کرد، خاطرات بیش از نیم قرن پیش ناگهان به ذهنش هجوم آوردند...

قهرمان نیروهای مسلح خلق، شهید لی هونگ تین.

فرمانده جوان داستان سرهنگ فام سان، ستوان لی هونگ تین، قهرمان نیروهای مسلح خلق بود که در بحبوحه یک میدان جنگ آتشین، هنگامی که یک موشک شرایک از یک هواپیمای آمریکایی به خودروی فرماندهی برخورد کرد، جان باخت. اما قبل از آن لحظه سرنوشت‌ساز، او آرامش خود را حفظ کرد و موشک ما را به سمت هدف هدایت کرد.

در اواسط سال ۱۹۶۶، هنگ موشکی ۲۳۸، متشکل از ۴ گردان (۸۱، ۸۲، ۸۳، ۸۴)، برای نبرد و یادگیری نحوه نبرد با بمب‌افکن‌های B-۵۲ به وین لین، کوانگ تری، لشکرکشی کرد، زیرا طبق ارزیابی عمو هو و کمیته مرکزی حزب: "دیر یا زود، امپریالیست‌های آمریکایی بمب‌افکن‌های B-۵۲ را برای بمباران شمال اعزام خواهند کرد". در آن زمان، وین لین به دلیل بمباران مداوم توسط نیروی هوایی، دریایی و توپخانه دشمن به عنوان "حلقه آتش" شناخته می‌شد. برای انجام این مأموریت، هنگ ۲۳۸ مجبور بود مقدار زیادی تجهیزات را از هانوی به وین لین منتقل کند که بیشتر آنها باید در امتداد مسیر استراتژیک تازه باز شده، با گردنه‌های شیب‌دار و دره‌های عمیق فراوان، که دشمن اغلب آنها را کنترل و به شدت مورد حمله قرار می‌داد، حرکت می‌کردند.

با این حال، بیش از همه، ترسناک‌ترین چیز برای نیروی پدافند هوایی، موشک شرایک - هیولای شکارچی رادار - است. وقتی این نیرو سیگنال‌های راداری را برای یافتن اهداف ارسال می‌کند، شرایک نیز از هواپیماهای دشمن شلیک می‌شود، امواج رادار را دنبال می‌کند و با قدرت تخریب بسیار زیاد مستقیماً به سمت موقعیت ما هجوم می‌آورد. هر موضعی که توسط شرایک مورد اصابت قرار گیرد، قطعاً توانایی جنگیدن خود را از دست خواهد داد.

در ۱۱ ژوئیه ۱۹۶۷، منطقه مرکزی پر از بادهای لائوسی بود. در خودروی کنترل که بوی عرق و روغن موتور می‌داد، فرمانده گردان، فام سون، نزدیک افسر کنترل، لی هونگ تین، نشسته بود. ناظران برد، آزیموت و ارتفاع آماده نبرد بودند. سیگنال‌های هواپیمای دشمن روی صفحه نمایش ظاهر شد. تین با دقت به پارامترهای ناظران گوش داد تا نقطه هدف را انتخاب کند. تین به آرامی فریاد زد: «اینجاست!» و دکمه «پرتاب» را فشار داد. موشک از سکو خارج شد. اما ناگهان، دو سیگنال همزمان روی صفحه نمایش ظاهر شد: هواپیمای دشمن و موشک شرایک از هواپیمای دشمن به سمت موقعیت ما می‌دویدند. تین عرق کرده بود. در حال حاضر، او می‌توانست رادار را خاموش کند تا تعقیب شرایک را بشکند. اما این بدان معنا بود که موشک ما نیز جهت خود را گم می‌کند و سقوط می‌کند، هدف فرار می‌کند و نبرد شکست می‌خورد. در لحظه مرگ و زندگی، تین تصمیم گرفت ادامه دهد. او معتقد بود که موشک‌های ما قبل از اینکه شرایک به اهداف خود برسد، به آنها می‌رسند.

صدای انفجار بلندی به گوش رسید. موشک ما ابتدا به هدف برخورد کرد و هواپیمای دشمن را سرنگون کرد. با این حال، شرایک خیلی به میدان نبرد نزدیک بود. اگرچه جهت‌یابی‌اش را از دست داده بود، اما به دلیل اینرسی، مستقیماً به خودروی کنترل برخورد کرد. بقایای انفجار به همه جا پرتاب شد که یکی از آنها به سینه تین برخورد کرد. او در آغوش فرمانده گردان، فام سون، افتاد و درگذشت.

سرهنگ، قهرمان نیروهای مسلح خلق، تران مان هین، فرمانده سابق گردان ۸۲، هنگ ۲۳۸، به یاد می‌آورد: «پس از نبرد گردان ۸۱ و نبرد جوخه‌ها در هنگ ۲۳۸، کل هنگ نیروهای خود را به تنها یک گردان با نام عمومی گردان ۸۴ کاهش داد، زیرا تنها تجهیزات گردان ۸۴ ضریب فنی را تضمین می‌کرد.»

سرهنگ، قهرمان نیروهای مسلح خلق، فام سون (راست) و نویسنده مقاله.

ستوان لی هونگ تین در دفتر خاطرات ناتمام خود نوشت: «میدان نبرد شدیدتر و شدیدتر می‌شود، اما من عقب‌نشینی نخواهم کرد. اگر مُردم، بگذارید رو به جنوب دراز بکشم تا بتوانم به همراه رفقایم برای آزادسازی جنوب و متحد کردن کشور به مبارزه ادامه دهم...».

آرزوهای ستوان لی هونگ تین و همچنین آرمان‌های مشروع کل ملت توسط رفقایش به اقدامات ملموس تبدیل شد. گردان ۸۴ با تمام نفرت، اراده و تجربه‌ای که با خون به دست آمده بود، در بعد از ظهر ۱۷ سپتامبر ۱۹۶۷، اولین "قلعه پرنده" B-52 را در میدان نبرد ویتنام با دو گلوله سرنگون کرد و هنر ویژه جنگ در شکستن کمربند آتش نیروی هوایی ایالات متحده، ساخت و تکمیل دستورالعمل نبرد با B-52 برای کل نیرو را تأیید کرد. سپس، در حمله هوایی استراتژیک به پایتخت هانوی در پایان دسامبر ۱۹۷۲، B-52 امپراتوری ایالات متحده توسط شبکه آتش پدافند هوایی - نیروی هوایی و ارتش و مردم شمال شکست خورد.

برای دستیابی به پیروزی «هانوی -دین بین فو در هوا»، زیر آسمان وین لین، میدان‌های نبرد آتشینی وجود داشت که تمام دردها، چالش‌ها و فداکاری‌ها را تحمل می‌کردند. در آنجا، بین دو سیگنال، لو هونگ تین یا هر افسر کنترل موشک از هنگ ۲۳۸ در آن سال، تصمیم می‌گرفت که موشک را به هدف برساند و آماده پذیرش فداکاری باشد. در زمان فداکاری، ستوان لو هونگ تین ۳۰ ساله بود، با موهای سبز، اما چشمانی آتشین. آخرین رگه نوری که او بر روی صفحه اسیلوسکوپ به جا گذاشت، برای همیشه ما را به یاد نسلی خواهد انداخت که فداکارانه برای استقلال و اتحاد کشور جنگیدند.

مقاله و عکس: PHAM KHAC LUONG - LE PHUONG DUNG

    منبع: https://www.qdnd.vn/phong-su-dieu-tra/phong-su/hai-tin-hieu-mot-lua-chon-838402