Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

آواز خواندن در جنگل

(VHQN) - پلن دستش را به سمت گیتار دراز کرد، سپس در حالی که زانو زده و نشسته بود، شروع به خواندن کرد. ترانه، گاهی زمزمه وار، گاهی اوج می‌گرفت، گیتار ملودی آرامی را آزاد می‌کرد، سپس با سرعت می‌غرید، گاهی انگار که در شرف انفجار بود و از آشپزخانه کوچک فرار می‌کرد. یک مونولوگ موسیقیایی، درست مثل آتش، دود می‌کند، سپس می‌سوزاند...

Báo Quảng NamBáo Quảng Nam04/05/2025

فضای صوتی برای اجرای سازهای موسیقی سنتی مردم کو تو، جنگل‌ها، کوه‌ها و روستاها است. عکس: مستند
مردم کو تو از جشنواره روستا لذت می‌برند. عکس: فونگ جیانگ

رفتن به کوهستان. آنجا احساس کردم در تمدن دیگری گم شده‌ام، دنیایی دیگر با کلی چیزهای جدید، همیشه پر از شگفتی. آنجا، شخص مقابلم که همین چند دقیقه پیش در سکوت داشت می‌نوشید و می‌خندید، ناگهان به یک هنرمند تبدیل شد. یک خواننده خیابانی. یک قصه‌گو...

کنار آتش

خانه پلنه در وسط روستای پورنینگ واقع شده است. پلنه در کنار خانه اصلی، یک خانه کوچک چوبی با آشپزخانه ساخته بود. هر بار که برای دیدن او به کوه‌های تای گیانگ برمی‌گشتیم، آنجا محل ملاقات ما بود.

در طول سفرهای کاری‌اش به روستاها، بی‌سروصدا همه چیز را در مورد فرهنگ مردم کو تو ثبت، کنار هم قرار داده و جمع‌آوری می‌کرد. گهگاه، هدیه‌ای می‌آورد، یک فلوت شاخ بوفالوی صیقل‌خورده. یک هاله. یک طبل کوچک از پوست بوفالو، یا لباس پوست گاومیش، که در زندگی مدرن بسیار نادر است.

پلنه کمی در مورد تئوری موسیقی می‌دانست. او همچنین در مورد هر ساز موسیقی که به خانه می‌آورد، چیزهایی یاد می‌گرفت. او با گوش‌هایش، چشمانش و با گوش دادن به آواز بزرگان روستا یاد می‌گرفت. او همچنین یاد گرفت که چگونه سازهای موسیقی بسازد. پلنه در میان صدای ترق تروق چوب‌های بامبوی خشک شده‌ای که تازه به اجاق اضافه شده بودند، گفت: «تا بتوانم بعداً به فرزندانم یاد بدهم. تا این چیزها از بین نروند.»

ما در سرمای منطقه مرزی شراب نوشیدیم. بسیاری از مردم به شوخی پلنه را هنرمند جنگل می‌نامیدند. پلنه فقط لبخند زد، دستش را تکان داد و از پذیرفتن این عنوان خودداری کرد. پلنه توضیح داد: «من عاشق کوه‌ها، جنگل‌ها و هر چیزی هستم که به این سرزمین تعلق دارد. موسیقی بخش جدایی‌ناپذیر گنجینه فرهنگی تای گیانگ، جایی که من زندگی می‌کنم، است.»

او درباره بزرگان روستای تای گیانگ، هنرمندان واقعی سرزمینش، گفت. آقای بریو پو، کلائو بلائو پیر، یا آقای آلانگ آول، بزرگان محترم روستا، گنجینه‌های زنده فرهنگ مردم کو تو زادگاهش، آنجا بودند. هر کسی که در این شادی شرکت می‌کرد، ناگهان هیجان‌زده می‌شد تا صدایش را بلند کند.

برای آنها، موسیقی برای اجرا نیست، بلکه برای به اشتراک گذاشتن، برای داستان‌سرایی است. یک آهنگ برای تشویق خوانده نمی‌شود، بلکه برای ارضای نفس است. تا به جنگل بفهمانم، من هنوز اینجا هستم. پلنه دستانش را باز کرد و توضیح داد.

این منشأ سازهای موسیقی بود که از مواد ساده اطرافشان ساخته می‌شدند: یک تکه چوب، یک قوطی شیر و یک سیم فولادی که از یک کابل جدا شده بود تا سازی شبیه به «مونوکورد» بسازد، یک نی، یک فلوت بامبو یا حتی سنگ‌هایی برای ضرب گرفتن جهت ایجاد ریتم. هر ساز موسیقی داستانی است که نفس کوهستان، اجداد و روزهای بزرگ شدن در جنگل را در خود جای داده است.

«یک ساز موسیقی فقط یک شیء نیست، بلکه روح دارد» - پلنه گفت. و این درست است. وقتی او طبل می‌زند یا گیتار را به دست می‌گیرد، می‌بینم که تمام جنگل زنده می‌شود، می‌بینم که دختران و پسران کو تو با شادی به سمت آسمان می‌رقصند، می‌بینم که شب‌ها آتش روشن می‌کنند تا برای جشن برنج جدید آواز بخوانند...

هنرمند روستا

مردم کوهستان طوری آواز می‌خوانند که گویی از اعماق روحشان سخن می‌گویند. ملودی‌هایشان در سراسر کوه‌ها و جنگل‌ها طنین‌انداز می‌شود، بدون اینکه به صحنه یا مخاطبی نیاز داشته باشند. زیرا آنها برای خودشان می‌خوانند، برای عشق به موسیقی که از آگاهی بدوی‌شان سرچشمه می‌گیرد، برای شادی و خوشبختی زندگی می‌خوانند.

آنها همیشه هنرمندان خاص روستا بوده‌اند. آنها برای شهرت اجرا نمی‌کنند، آنها صرفاً برای نیازهای خودشان آواز می‌خوانند. موسیقی آنها مانند نفس است، مانند جویبار زلالی که از دره کوهستانی جاری است، زلال و پر از احساس. آواز آنها در دل طبیعت اوج می‌گیرد و با صدای باد، پرندگان و خش‌خش برگ‌ها در هم می‌آمیزد. مانند یک تقاطع جادویی بین انسان و طبیعت، بین گذشته و حال است.

یک سال، من در کوه‌های ترا کانگ (نام ترا می) توقف کردم تا آقای هو ون تاپ را پیدا کنم. آقای تاپ فرد نادری است که می‌داند چگونه لیتوفون منحصر به فرد مردم زه-دانگ در این منطقه را بسازد و اجرا کند. روستاییان می‌گفتند که آقای تاپ بسیاری از سازهایی را که خودش ساخته بود، می‌ساخت و می‌نواخت. او در جشنواره‌های روستا، کنار آتش و در مهمانی‌های مستی شراب برنج آواز می‌خواند.

آواز خواندن و نواختن ساز او مانند یک آیین مقدس برای خودش طنین انداز بود. بدون الگو. بدون آمادگی. بدون الگو. او برای شادی خالص، برای تنهایی بی پایان زندگی یک هنرمند روستایی آواز می خواند.

این روح هنری طبیعی و بدوی مردم کوهستان است. آنها با تمام وجودشان آواز می‌خوانند. آنها آواز می‌خوانند تا خودشان را ابراز کنند، شادی‌ها، غم‌ها و حتی رویاهایشان را به اشتراک بگذارند.

از طریق موسیقی، مردم کوهستان همدردی و تسلی می‌یابند. زندگی هنوز پر از سختی است. اما در آنجا، آنها در فضای دیگری غرق شده‌اند که متعلق به زمین نیست. آهنگ در میان روستا، بر فراز کوه، به دنبال بادی که در جایی از جنگل سرگردان است، پرواز می‌کند.

مردم کوهستان با روحی مغرور، ساده اما عمیق و هنرمندانه آواز می‌خوانند و زندگی می‌کنند. یک «تمدن» بسیار ویژه، که هرگز با چیزی آمیخته نمی‌شود، هیچ چیز نمی‌تواند آن را حصار بکشد یا نقض کند.

منبع: https://baoquangnam.vn/hat-giua-mien-rung-3154056.html


نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

تای هونگ، قهرمان کار، مستقیماً مدال دوستی را از ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، در کرملین دریافت کرد.
در مسیر فتح فو سا فین، در جنگل خزه‌های پریان گم شده‌ام
امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است
زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول