از علاقه به عکاسی
به طور اتفاقی، ما فام کونگ تانگ را ملاقات کردیم و وقتی او از من دعوت کرد تا از "خانهی محقرش" دیدن کنم، گفتگوی ما به سرعت آغاز شد. او گفت: "به خانهی من (خیابان ۲۲۵A دانگ تین دونگ، هانوی ) بیایید، لطفاً کمی نصیحتم کنید". کمی تکاندهنده بود زیرا "دعوت" از من برای بازدید از خانهام و سپس گفتن "کمی نصیحتم کنید" کمی عجیب است. این عجیب بودن یعنی ندانیم چه نصیحتی باید بدهیم؟
تا اینکه یک بعد از ظهر که به خانه آقای ثانگ رفتم و به بازدید از «موزه شخصی» او برده شدم، فهمیدم که او چه میخواهد. فضایی شگفتانگیز با هزاران اثر هنری، عمدتاً دوربین، دوربین فیلمبرداری و تجهیزات عکاسی، بود. با تعجب پرسیدم: «شما عکاس هستید، پس دوربین جمعآوری میکنید، درست است؟» فام کونگ ثانگ سر تکان داد و سپس سرش را تکان داد. لحظهای بعد گفت: «دوربینهایی که این آثار را خلق کردهاند، در حال حاضر در خانوادههای خبرنگاران و هنرمندان در سراسر کشور پراکنده شدهاند. اگر بدانیم چگونه آنها را بسیج و متمرکز کنیم، به بایگانی ارزشمندی از اسناد تبدیل میشوند که برای تاریخ عکاسی ویتنام معنادار است.»
سرباز جوان فام کونگ تانگ، متولد ۱۹۵۳، که در آوریل ۱۹۷۵ به خدمت سربازی اعزام شد، هنوز به ارتش نرفته بود که جنوب آزاد شد و کشور متحد شد. او گفت: «از اینکه نتوانستم برای ورود به سایگون به ارتش بپیوندم پشیمانم، اما هر سال در ۳۰ آوریل، هر بار که خبر پیروزی را از رادیو صدای ویتنام میشنوم، همان احساس هیجان را دارم.» پس از ۳ سال کار به عنوان سرباز ارتباطات در هنگ ۱۷۲ نیروی دریایی (که بعداً تیپ ۱۷۲ شد) مستقر در کوانگ نین، سرباز فام کونگ تانگ ارتش را ترک کرد.
روزنامهنگار فام کونگ تانگ در گوشهای از «فضای حافظه عکاسی». |
فام کونگ تانگ در سرزمین تان متولد و بزرگ شد، پدرش اهل هوئه است، نیمی از خون تان هوآ برای او کافی است تا به فرزندی از میهن "سلام بر رودخانه قهرمان ما" افتخار کند. شاید به همین دلیل است که فام کونگ تانگ پس از ترک ارتش، به کار خود در استان زادگاهش ادامه داد. او قبل از روی آوردن به روزنامهنگاری در سال ۱۹۸۷، کارهای زیادی برای امرار معاش انجام داد - خبرنگار روزنامه فرهنگ و اطلاعات تان هوآ (که اکنون بخش فرهنگ و زندگی روزنامه تان هوآ است) و سپس خبرنگار مجله هوانوردی ویتنام، مزایای زیادی برای او به همراه داشت. اولاً، این کار به او اشتیاقی برای داستانهایی درباره سرزمین و مردم داد؛ ثانیاً، به او این فرصت را داد تا با افراد زیادی آشنا شود، از جمله، همانطور که خودش میگوید: "من با بسیاری از روزنامهنگاران، به ویژه روزنامهنگارانی که قبلاً خبرنگار جنگ بودند، آشنا شدم و آنها را میشناسم". به طور خاص، این کار به او این فرصت را داد تا در عکاسی شرکت کند، عکاس شود، به مکانهای زیادی سفر کند و عکسهای زیادی بگیرد که واقعاً منعکس کننده زندگی و کار مردم است.
در واقع، فام کونگ تانگ خیلی زود به عکاسی روی آورد. در سال ۱۹۷۳، این مرد جوان در کلاس عکاسی در مدرسه ابتدایی فرهنگ و هنر تان هوآ (که اکنون دانشگاه فرهنگ، ورزش و گردشگری تان هوآ نام دارد) شرکت کرد. او گفت: «عکاسی به عنوان یک سرنوشت به سراغ من آمد». با شنیدن این حرف او، فوراً موافقت کردم، زیرا یک عکاس خبری کسی است که تاریخ را با نور «ثبت» میکند، واقعگرایانه و سریع است.
داستانهای زندگی و شغلی سوغاتیها
با نگاهی به دوربینهای مختلف و قدیمی که آقای فام کونگ تانگ در ویترینهای شیشهای به نمایش گذاشته است، میتوانیم ببینیم که صاحب دوربین چقدر دقیق و موشکاف است. دوربینهایی وجود دارند که در طول سالها رنگ و رو رفتهاند و گاهی اوقات از من و او قدیمیتر هستند؛ همچنین دوربینها و دوربینهای فیلمبرداری جدید نیز وجود دارند. پرسیدم: «آیا دوربینها و دوربینهای فیلمبرداری را اینجا جمعآوری کردهاید؟» او سر تکان داد و گفت: «من به روش بسیار خوبی جمعآوری میکنم، یعنی از طریق دریافت آنها از خود روزنامهنگاران. در اینجا دوربینهای روزنامهنگارانی مانند: نگو مین دائو، تران توان، کیم سون، دین کوانگ تان، چو چی تان، شوان لام از خبرگزاری ویتنام؛ وو دات، تران هونگ از روزنامه ارتش خلق؛ بوی ویت هونگ از روزنامه سایگون جیای فونگ... به طور کلی، بسیاری از روزنامهنگاران داخلی وجود دارد.»
با کمال تعجب، بیشتر پرسیدم: «چرا روزنامهنگاران، به خصوص خبرنگاران پیشکسوت و خبرنگاران جنگ، اینها را به شما میدهند؟» او گفت: «هر سوغاتی اینجا با یک داستان جداگانه، داستان زندگی و حرفه روزنامهنگاران و عکاسان مرتبط است. همچنین با یک دوره تاریخی، نشانههای دوران ملت ما مرتبط است. کاری که من انجام میدهم اساساً این است که آن را برای روزنامهنگاران، از طرف آنها انجام میدهم. آنها به من اعتماد دارند، بنابراین آن را به من میدهند تا برایشان نگه دارم و... اینگونه است که ما این «ثروت» را داریم.
مدتی طول کشید تا جملهی مبهم «و...» آقای ثانگ را بفهمم: اگر آن داستانها به هر فرد واگذار میشد، برای همیشه «مخفی» میماندند. اهدا و نمایش آنها در موزه کاری تخصصی است، اما اگر به طور گسترده منتشر شوند، داستانهای تاریخی، داستانهای زندگی، داستانهای دیروز و امروز توسط همه روایت، شناخته و مورد تقدیر قرار خواهند گرفت.
من بیصدا جلوی یک کابینت شیشهای ایستاده بودم و چشمانم را بسته بودم و به داستانهایی در گوشها و ذهنم گوش میدادم. این مصنوعات به ظاهر «ساکت» نجوا میکردند و داستانی را روایت میکردند که این مصنوعات شاهدان زنده و واقعی آن بودند. آقای فام کونگ تانگ اشاره کرد و گفت: «این دوربین پراتیکا است که خبرنگار دوان تو دین در جبهه بین دین در طول سالهای جنگ با آمریکاییها برای نجات کشور از آن استفاده میکرد. یک بار، در حالی که سربازان را برای جلوگیری از دشمن دنبال میکرد، خبرنگار دوان تو دین بر اثر انفجار بمب آمریکایی دهها متر پرتاب شد، دوربین از دستش لیز خورد و به داخل یک گودال بمب پر از آب افتاد. خبرنگار دوان تو دین به سرعت برای درمان اورژانسی به درمانگاه نظامی صحرایی منتقل شد. او به هوش آمد و در مورد افتادن دوربین به پزشکان و پرستاران گفت. خوشبختانه، سربازان گودال بمب پر از آب را پیدا کردند و دوربین را برداشتند تا به خبرنگار دوان تو دین برگردانند. بعداً، او دوربین را به فضای حافظه داد.»
آقای تانگ با اشاره به دوربین دیگری گفت: «این دوربین، خبرنگار هوانگ نهو تین را در تمام جبهههای جنگ در جنوب، لائوس و حتی کامبوج دنبال کرد. خبرنگار هوانگ نهو تین عکسهای زیادی از سربازان ما در حال نبرد گرفت. این واقعاً شاهد یک جنگ عادلانه است، آقا!»
«و این دوربین خبرنگار وو هونگ هونگ است که تشکیل لشکر ۷، منطقه نظامی ۷ را دنبال میکرد. این یک دوربین نیکون F است، دوربینی نسبتاً قدیمی و کمیاب از دهه ۱۹۷۰. خبرنگار وو هونگ هونگ در طول سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۵ در میدان نبرد کامبوج از این دوربین استفاده میکرد. این دوربین به مدت ۸ سال همراه خبرنگار وو هونگ هونگ «چرخید» و لحظات زیادی را ثبت کرد که منعکس کننده مبارزه سربازان داوطلب ویتنامی برای کمک به مردم کامبوج برای فرار از نسلکشی خمرهای سرخ بود.»
سریع پرسیدم: «اینجا آثار باستانیتری هم هست؟»
آقای تانگ دستم را کشید و به یک شیء قدیمی و فرسوده اشاره کرد: «این یک دوربین فیلمبرداری ۸ میلیمتری Bell & Howell است. این دوربین فیلمبرداری از یک افسر آمریکایی «به ویتنام آمده است». در اوایل سال ۱۹۴۵، این افسر آمریکایی با چتر نجات وارد تان ترائو، توین کوانگ شد. او این دوربین فیلمبرداری پلاستیکی را با خود آورد. این دوربین فیلمبرداری بعداً توسط رفیق ویت هونگ، محافظ عمو هو، برای فیلمبرداری فیلمهای کوتاه کمیاب درباره لشکرکشی پاییز-زمستان ۱۹۴۷ در ویت باک و برای ضبط اسناد مربوط به لشکرکشی مرزی ۱۹۵۰ استفاده شد. «زندگی» این دوربین فیلمبرداری بسیار هیجانانگیز است، یک بار گم شد، یک بار به دست یک افسر قضایی فرانسوی افتاد، سپس توسط نیروهای ما در یک نبرد بازیابی شد. با غنایم جنگی که نیروهای ما به دست آوردند مخلوط شد. سپس به رفیق ویت هونگ بازگشت. به مناسبت صدمین سالگرد تولد عمو هو، رفیق ویت هونگ آن را به خبرنگار تان تونگ در رادیو صدای ویتنام، رفیق ویت هونگ، اهدا کرد. هونگ به روزنامهنگار تان تونگ گفت: «این یک اثر باستانی بسیار ارزشمند مربوط به انقلاب ویتنام است. لطفاً آن را با دقت نگه دارید.» سپس روزنامهنگار تان تونگ آن را به روزنامهنگار فام دوی هونگ تحویل داد. آقای هونگ «فضای حافظه عکاسی» را ارائه داد.
بعدازظهر شاد و مفرحی برای روزنامهنگار فام کونگ تانگ فرا رسید، آن بعدازظهر ۷ ژوئن بود که سازمان ثبت اسناد ویتنام (VietKings) این رکورد را به عنوان «فضایی برای حفظ و نمایش مجموعه یادگاریها و آثار باستانی صنعت عکاسی که توسط افراد و سازمانهای داخلی و خارجی اهدا شده است و بیشترین تعداد آن در ویتنام است» به رسمیت شناخت و به «فضای حافظه عکاسی» اهدا کرد. بنابراین پس از بیش از ۴ سال فعالیت، «فضای حافظه عکاسی» به طور مداوم از نظر کمی و کیفی توسعه یافته است. فام کونگ تانگ، روزنامهنگار، در سخنرانی خود هنگام دریافت این رکورد، با احساسی سرشار از فروتنی گفت: «این نتیجه کار هنری است، مهم نیست چقدر موفق باشد، نمیتوان آن را از سهم بزرگ بسیاری از روزنامهنگاران و عکاسان داخلی و خارجی که برای خلق این معجزه دست به دست هم دادهاند، جدا کرد!».
فضای نمایشگاه، هرچند کوچک، پر از داستانهایی است که هم واقعی و هم تأثیرگذار هستند. فام کونگ تانگ، روزنامهنگار، هر روز با دقت هر اثر باستانی را تمیز، شمارهگذاری و به صورت دیجیتالی ثبت میکند، همانطور که خودش میگوید، و آن را برای نسلهای آینده حفظ میکند. به او گفتم: «واقعاً امیدوارم که این «فضای خاطرات عکاسی» به طور گستردهتری در دسترس عموم قرار گیرد. به عنوان مثال، میتوانیم این فضا را به موزه روزنامهنگاری ویتنام «کمک» کنیم تا آثار باستانی - شاهدان ۱۰۰ سال روزنامهنگاری انقلابی - غنیتر شوند و به گسترش و بزرگداشت حرفه روزنامهنگاری کمک کنند.»
مقاله و عکس: NGUYEN TRONG VAN
* از خوانندگان دعوت میشود برای مشاهده اخبار و مقالات مرتبط، از بخش مسابقه نویسندگی «نمونههای ساده اما اصیل» بازدید کنند.
منبع: https://www.qdnd.vn/phong-su-dieu-tra/cuoc-thi-nhung-tam-guong-binh-di-ma-cao-quy-lan-thu-16/luu-giu-kho-tu-lieu-quy-gia-ve-lich-su-nhiep-anh-viet-nam-833948
نظر (0)