Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

صدای قورباغه‌ها را از میان آسمان می‌شنوی

Việt NamViệt Nam04/09/2024


جدید.png

معلوم شد که ارتفاع «نیمه آسمان» به تفکر هر فرد بستگی دارد. مادربزرگم می‌گفت که نوک بامبو از قبل در نیمه آسمان قرار داشته است، اما من روی بالکن طبقه هفدهم، حدود ۵۰ متر بالاتر از زمین نشسته بودم، بنابراین دیگر در نیمه آسمان نبود. باید درست در آسمان می‌بود. دقت ضرب‌المثل‌های عامیانه از بسیاری جهات به اندازه متخصصان ضروری نیست، اما از نظر نحوه بیان، دقت دارد.

هوای پاییزی فضا را فرا گرفته بود. باران خنک بود. روی بالکن نشسته بودم و به بیرون نگاه می‌کردم، فقط می‌توانستم چراغ‌های قرمز خاکریز را ببینم و رودخانه هم علامت‌گذاری نشده بود. آنقدر عمیق بود که نمی‌توانستم چیزی را تشخیص دهم. صدای قارقار قورباغه‌ها و جیرجیر حشرات در آن شب خنک و بارانی نیز بسیار خاطره‌انگیز بود. مدت‌ها بود که صدای قارقار قورباغه‌ها را نشنیده بودم. هیچ وسیله نقلیه‌ای وجود نداشت، بنابراین قارقار آنها بسیار واضح بود. آیا آنها جفت خود را صدا می‌زدند یا از گرفتن قطرات خنک آب پس از روزهای گرم هیجان‌زده بودند؟ فقط تصور کنید که در این طرف، قورباغه‌ای دهانش را باز می‌کرد تا از باران استقبال کند و سپس صدا بزند و تنها چند ثانیه بعد، در طرف دیگر، قورباغه دیگری پاسخ می‌داد. "صدای قورباغه‌ها را در گوشم می‌شنوم"، اما از هیچ صدای قایقی وحشت‌زده نشدم. من مشتاقانه منتظر شنیدن صدای پرشور بودم، خیلی خوشحال و هیجان‌زده، پس چرا باید وحشت‌زده شوم؟ شنیده بودم که قرار است مردم در این زمین خالی یک مجتمع بسازند. آن قورباغه‌ها و حشرات می‌توانند تا جایی که می‌توانند قارقار کنند، اما به زودی این مکان تبدیل به یک منطقه شهری خواهد شد، جایی برای آنها نخواهد بود.

به طور مبهمی آن زمان را در سوک سان به یاد می‌آورم. باران مثل سیل می‌بارید. برکه‌ام ناگهان سرریز شد. وقتی باران بند آمد، در را باز کردم و به حیاط رفتم و صدای همهمه قورباغه‌ها و حشرات را در اطراف خانه شنیدم. در طول روز، آنها کجا پنهان می‌شدند؟ بعد از باران، بیرون آمدند، انگار که این شب تاریک، این سرزمین قلمرو خودشان بود.

یادم می‌آید در سال ۱۹۶۵ دو گودال تله‌ای در باغ چای کندم. شنیدن اینکه این کار باید انجام شود، رایج بود، اما وقتی هواپیماهای آمریکایی به های دونگ و هانوی حمله کردند و در ارتفاع بسیار پایین از بالای شهر زادگاهم پرواز می‌کردند، کسی به داخل آنها نپرید. در سال ۱۹۶۹، حتی یک تونل ساختم که تلاش زیادی برد. بعد از چند باران، هنگام چیدن چای، چندین گودال تله‌ای با آب نیمه‌پر و کدر دیدم. به مادرم گفتم و معلوم شد که او می‌داند قورباغه‌هایی در هر گودال افتاده‌اند. پنج تا از آنها را گرفتم که دو تای آنها بزرگ بودند. مادرم گفت که دو قورباغه بزرگ ماده و سه قورباغه کوچک نر هستند. او به من توصیه کرد که آنها را آزاد کنم زیرا خانواده‌ام گوشت قورباغه نمی‌خورند. متاسف شدم، اما شنیدم که مادرم گفت: "آنها را آزاد کن. مارس فصل تخم‌ریزی قورباغه‌هاست. می‌توانی آنها را با چند سنت بفروشی، اما چرا بفروشی؟" علاوه بر این، مادرم گربه‌ماهی، مارماهی، ماهی سرمار و گوشت گاومیش نمی‌خورد، بنابراین دو برادرم هم مثل او این غذاها را نمی‌خوردند. در دوران کودکی و نوجوانی، زندگی در یک خانه اشتراکی برای دهه‌ها برایم بسیار آزاردهنده بود.

حالا از میان آسمان دوباره صدای قارقار قورباغه‌ها را می‌شنوم. روزهای دور را به یاد می‌آورم. به خیابان که نگاه می‌کنم، هیچ ماشینی را نمی‌بینم که هنوز در حال حرکت باشد. نیمه‌شب است. انگار همه در خواب عمیقی فرو رفته‌اند. فقط صدای جیرجیر قورباغه‌ها را در میان صدای حشرات می‌شنوم. قطره‌ای باران روی صورتم می‌افتد. ماه دارد کم‌رنگ می‌شود. تازه از ماه کامل هفتمین ماه قمری گذشته است. اگر هنوز زنده بودم و می‌دیدم که این‌طور بی‌خواب نشسته‌ام، احتمالاً مادرم می‌گفت: «برو بخواب، بیدار ماندن تمام شب برایت مضر است.» اما امروز فرق می‌کند. قورباغه‌ها و وزغ‌ها، تا دلتان می‌خواهد قارقار کنید. پاییز از راه رسیده است.

منبع: https://daidoanket.vn/nghe-tieng-ech-keu-tu-lung-chung-gioi-10289280.html


نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

تحسین مزارع بادی ساحلی گیا لای که در ابرها پنهان شده‌اند
از دهکده ماهیگیری لو دیو در گیا لای دیدن کنید تا ماهیگیرانی را ببینید که شبدر را روی دریا «نقاشی» می‌کنند.
یک قفل‌ساز قوطی‌های آبجو را به فانوس‌های رنگارنگ اواسط پاییز تبدیل می‌کند
میلیون‌ها دلار برای یادگیری گل‌آرایی و کسب تجربه‌های پیوند عاطفی در جشنواره نیمه پاییز هزینه کنید

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;