اخیراً در یک برنامه، خانم فان نهو تائو، ستاره زیبایی، گفت که وقتی سی و چند ساله بود با همسرش دوک آن آشنا شد.
این زن زیبا گفت : «در آن زمان، من دیگر قصد ازدواج نداشتم، فقط میخواستم همینطور زندگی کنم چون هنوز با هیچ کس مناسبی آشنا نشده بودم.» او افزود که قبل از آشنایی با شوهر ثروتمندش، افراد زیادی او را تعقیب و با او قرار میگذاشتند، اما او به هیچ کس احساسی نداشت.
هدف قبلی او ازدواج نبود، بلکه تمرکز بر کسب درآمد برای آمادگی برای زندگی مجردی در دوران پیری بود.
فان نهو تائو.
با این حال، وقتی فان نهو تائو با دوک آن، سرمایهدار بزرگ، آشنا شد، تحت تأثیر قرار گرفت زیرا او پدر خوبی بود. «در آن زمان، فکر میکردم میخواهم بچهدار شوم، باید برای فرزندم پدر خوبی فراهم کنم زیرا پدر را نمیتوان تغییر داد، اما شوهرم را میتوان تغییر داد.»
فان نهو تائو در مورد ازدواجهای ناموفق قبلی شوهرش و فرزندانش گفت که خیلی نگران نیست. او همچنین تأیید کرد که از اینکه شوهر ثروتمندش مجبور به مراقبت از فرزندان است، حسادت یا ناراحتی ندارد.
او گفت: « قلبهای ما آنقدر بزرگ است که میتوانیم عشق را با هم تقسیم کنیم. من عاشق شوهرم و پدر و مادرم هم هستم.»
فان نهو تائو در این برنامه شرکت کرد.
نه تنها خانواده فان نهو تائو ناراضی بودند و سعی میکردند مانع از زندگی او با دوک آن، سرمایهدار ثروتمند، شوند، بلکه خود این زن زیبا نیز با انتقادات زیادی روبرو بود.
فان نهو تائو گفت: «همین اواخر، کسی میخواست با شوهرم ملاقات کند تا به او بگوید که من فقط به خاطر پول با او ازدواج کردهام، من او را دوست ندارم، او باید از خواب غفلت بیدار شود.»
اگرچه فان نهو تائو با یک مرد ثروتمند زندگی میکند و یک دختر به دنیا آورده است، اما هنوز از نظر مالی بسیار مستقل است. این زن زیبا فاش کرد که وقتی زایمان کرد، نمیتوانست در فیلمها بازی کند یا کاری انجام دهد، بنابراین خانهای را که قبلاً خریده بود فروخت تا پولی برای خرج کردن داشته باشد.
فان نهو تائو و شوهر ثروتمندش.
او تأیید کرد که دوک آن، سرمایهدار بزرگ، میتواند در زندگی روزمرهاش کاملاً از او مراقبت کند، اما او نمیخواست «از شوهرش پول بخواهد»، بنابراین تصمیم گرفت تجارت را امتحان کند. تائو فاش کرد: «من خانهام را به قیمت ۲ یا ۳ میلیارد فروختم و از آن پول برای سرمایهگذاری در افتتاح یک اسپا، این و آن استفاده کردم.»
فان نهو تائو با ورود به تجارت، در ابتدا اعتماد شوهرش را جلب نکرد. وقتی تجارتش سودآور شد، مرد ثروتمند نظرش را نسبت به او تغییر داد.
وقتی کسب و کار آن زن زیبا به موفقیتهای خاصی رسید، شوهر ثروتمندش به او بسیار افتخار میکرد. دوک آن، مرد ثروتمند، با اعتماد به توانایی همسرش، حتی حاضر شد کسب و کارش را به همسرش واگذار کند، در حالی که خودش بازنشسته شده بود تا از فرزندان مراقبت کند.
منبع
نظر (0)