Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

تت در روستا

زندگی در چند دهه گذشته تغییرات زیادی کرده است، اما در زادگاه من، تت هنوز هم مثل قبل است. تت با هیجان، تجدید دیدار، گرمی و اشتراک‌گذاری همراه است.

Báo Thanh niênBáo Thanh niên29/01/2025


منتظر تت هستم

در اوایل دهه ۸۰ قرن گذشته، در زادگاه من، منطقه‌ای کاملاً کشاورزی در نِگه آن ، تقریباً هر خانواده‌ای در تمام طول سال کمبود غذا داشت. وعده‌های غذایی شامل برنج مخلوط با سیب‌زمینی شیرین، رشته فرنگی با گیاه پونه و ریشه موز آب‌پز، کودکان ۶-۷ ساله مثل من را شیفته خود می‌کرد. و ما فقط منتظر تت بودیم. تت بان چونگ، گوشت، برنج سفید، لباس‌های نو داشت... با اینکه خیلی زود می‌آمد و می‌رفت.

Tết ở làng- Ảnh 1.

بازار روستایی در تعطیلات تت

در زادگاه من، تت نگوین دان از ۲۳ دسامبر با مراسم پرستش خدای آشپزخانه آغاز می‌شود. در آن دوران قحطی، آیین‌های پرستش بسیار ساده بودند، عمدتاً غذای گیاهی، خانواده‌های بسیار کمی گوشت نذر می‌کردند و ما، بچه‌های شکمو، سود زیادی نمی‌بردیم. تت واقعاً از ۲۷ دسامبر به همه خانه‌ها می‌رسید.

آن روز صبح، صدای جیغ خوک‌ها از روستاهای بالا و پایین بسیار شلوغ بود. این زمانی بود که تعاونی‌های کشاورزی ، خوک‌ها را ذبح می‌کردند تا گوشت آنها را برای عید تت بین اعضا توزیع کنند. در دهه ۱۹۸۰، پدرم هنوز در ارتش بود، مادرم، من و برادر کوچکترم گوشت عید تت را دریافت می‌کردیم. ما در اطراف حیاط تعاونی جمع می‌شدیم تا بزرگسالان را در حال ذبح خوک‌ها تماشا کنیم. در فضایی پر از شادی و هیجان، مشتاقانه منتظر لحظه‌ای بودیم که بتوانیم گوشت را برای آوردن به خانه به اشتراک بگذاریم.

گوشت را به قطعات کوچک خرد کردند و روی سینی‌های بامبو گذاشتند. یک نفر دفترچه یادداشتی در دست داشت و لیست اعضا را می‌خواند تا ۴-۵ نفر دیگر گوشت را وزن کنند. گوشت با استخوان روی نوارهای بامبو چیده شده بود. به هر نفر ۲۰۰ گرم گوشت رسید. خانواده من ۳ نفره بود، بنابراین ۶۰۰ گرم گوشت به همراه مقداری روده آب‌پز گرفتیم. با دریافت سهمیه خانواده‌ام، با اشتیاق سیخ گوشت را به خانه بردم، راه می‌رفتم و می‌دویدم، قلبم پر از شادی بود.

مادرم چند تکه روده را برای من و برادرم تقسیم کرد تا اول بخوریم. روده‌ها سرد بودند اما هنوز خوشمزه بودند. در مورد گوشت خوک، مادرم چربی آن را جدا کرد و در یک ظرف نمک در گوشه آشپزخانه دفن کرد تا برای سرخ کردن و تفت دادن سبزیجات نگه دارد. مادرم گوشت بدون چربی را با نمک تفت داد. آن قابلمه کوچک گوشت تفت داده شده برای خوردن در طول تعطیلات تت کافی نبود، اما طعم خوشمزه آن تا الان با من مانده است.

بازار وئو در دهکده همسایه، چند کیلومتری روستای من، روزهای زوج تشکیل می‌شود. هر سال در ۲۸ دسامبر، این بازار شلوغ‌ترین بازار است زیرا جلسه اصلی بازار تت است. مادرم یک سبد بامبو را در حالی که کلاه مخروطی بر سر داشت، حمل می‌کرد و برادر کوچکترم را به بازار هدایت می‌کرد. من هم پشت سرشان می‌رفتم. باران بهاری نم‌نم می‌بارید و جاده روستا گلی بود. بازار تت پر از خریداران و فروشندگان بود و خیلی خوشحال. مادرم اغلب برای من و برادرانم لباس می‌خرید، سپس فوفل، آرکا، مقداری پرتقال، ماهی دریایی و یک کیلو گوشت می‌خرید. مادرم می‌گفت هر چقدر هم سخت باشد، باید این چیزها را برای تت بخریم. مادرم سبد را به خانه برد و تت با عجله وارد خانه شد.

سال نو مبارک

صبح روز اول سال نو، مادرم آجیل آرکا، فوفل و پرتقال آماده کرد تا برویم و سال نو را به یکدیگر تبریک بگوییم. مادرم اول رفت و من و برادر کوچکترم پشت سرشان رفتیم. به خانه اقواممان در روستا و اقواممان در روستاهای دیگر رفتیم. برای بزرگترها، مادرم هدایایی، معمولاً ۳ تا ۵ آجیل آرکا یا ۱ پرتقال به عنوان هدیه سال نو، می‌آورد. مادرم هدایا را روی میز گذاشت و مودبانه گفت: «امروز اولین روز سال نو است، ما آجیل آرکا داریم تا سال نو را به شما و پدربزرگ و مادربزرگتان تبریک بگوییم...». مادرم این تبریک سال نو را به من یاد داد و وقتی کلاس اول بودم، از طرف مادرم آرزوها را گفتم و بزرگترها از من تعریف کردند و به من شیرینی دادند، بنابراین خیلی خوشحال شدم. در زادگاه من، تبریک سال نو به یکدیگر «مونگ توئی» نامیده می‌شود که به معنی آرزوی یک عصر جدید است. وقتی برای تبریک سال نو به یکدیگر می‌رفتم، پول خوش‌شانسی هم می‌گرفتم. شادترین چیز دریافت سکه برای بازی تیله، خوردن بان چونگ و شیرینی بود؛ چیزهایی که وقتی سال نو تمام می‌شد، به سختی می‌توانستیم خوابشان را ببینیم.

Tết ở làng- Ảnh 2.
Tết ở làng- Ảnh 3.

بسته بندی کیک تت

در زادگاه من، از دوران باستان تا به امروز، در طول عید تت، همه در روستا برای جشن سال نو به خانه یکدیگر می‌روند. در گذشته، هدایا فقط چند دانه آرکا برای جویدن توسط بزرگسالان یا چند پرتقال بود، اکنون یک بسته کیک است. اما هدایای تت به تدریج ساده‌تر شده و عمدتاً شامل بازدید از خانه‌ها، تبریک سال نو به خانواده، نوشیدن آب و گپ زدن می‌شود. هیچ کس کسی را مجبور نمی‌کند که برای تبریک سال نو به خانه‌ای برود، اما این به یک رسم تبدیل شده است و نرفتن برای دیگران مانند یک اشتباه به نظر می‌رسد. رسم دادن پول شانس به همه در روستا و کمون کمک می‌کند تا متحدتر باشند و با یکدیگر سهیم شوند. هنگام دادن پول شانس به سالمندان تنها، افراد در شرایط دشوار، بیماران، کودکان اغلب کیک می‌آورند و بزرگسالان اغلب کمی پول برای بازدید می‌آورند.

زادگاه من یک آقای تویی داشت، در آن زمان خانواده‌اش فقیر بودند اما او زندگی بسیار مهربانی داشت. هر تت، او در اطراف کمون می‌گشت تا پول شانس بدهد، صرف نظر از اینکه آنها از اقوام بودند یا نه. آقای توی اغلب چند پرتقال می‌آورد و آنها را در یک کیسه نایلونی می‌گذاشت. در هر خانه، یکی بیرون می‌آورد و می‌گفت: «چیزی برای تت نیست، فقط پرتقال، من آمده‌ام تا پول شانس به خانواده برای یک سال نو آرام و موفقیت در کسب و کار بدهم». در هر خانه، آقای توی فقط چند دقیقه می‌نشست، از آنها می‌پرسید و با خوشحالی گپ می‌زد، سپس خداحافظی می‌کرد. همه در کمون به او احترام می‌گذاشتند، آرزوها را می‌پذیرفتند و از او می‌خواستند که پرتقال‌ها را به او برگرداند. آقای توی لبخندی زد و گفت: «اگر آن را به من بدهید، آن را پس می‌گیرم، در سال جدید برای شما آرزوی بهترین‌ها را دارم.»

در گذشته و حال، هر روز صبح زود در اولین روز سال نو، در زادگاه من، فرزندان و نوه‌ها به خانه‌های پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و والدین خود می‌روند تا سال نو را به آنها تبریک بگویند، قبل از اینکه به اقوام دیگر پول خوش‌شانسی بدهند. خنده و شوخی زیادی وجود دارد. معابد خانوادگی با صدای طبل‌های قربانی شلوغ هستند. تیرک‌ها در هر گوشه روستا برپا شده‌اند. دختران لباس پوشیده و سینی‌های غذا را به معبد می‌برند تا اجداد خود را پرستش کنند. در روزهای عادی، در روستا فقط زنان هستند و افراد مسن، جوان و میانسال برای کار به شمال، جنوب یا خارج از کشور می‌روند، اما هر روز سال نو، روستا شلوغ و پر جنب و جوش است. سال نو فرصتی برای تجدید دیدار است و باعث می‌شود افراد دور از خانه بخواهند به خانواده و اقوام خود برگردند. در خانه، پدران و مادران پیر فقط منتظر سال نو هستند تا فرزندان و نوه‌هایشان بتوانند برای تجدید دیدار به خانه برگردند.

با نزدیک به ۳۰ سال ترک روستا، بسیاری از سالمندانی که قبلاً در روز سال نو به خانه‌هایشان سر می‌زدم، فوت کرده‌اند، اما پیوند ناشی از رسم دادن پول شانس به من کمک کرده است تا روابط خانوادگی را به وضوح به خاطر بسپارم، حتی با وجود اینکه نسل‌های زیادی از هم فاصله دارند.

عید تت هنوز هم همان است، هنوز هم ارزش‌های معنوی بسیاری را به ارمغان می‌آورد که هر کسی را که از خانه دور است، دلتنگ و مشتاق بازگشت می‌کند.

خیابان‌های شهر هوشی مین در اولین روز عید تت خلوت و معابد شلوغ هستند.



منبع: https://thanhnien.vn/tet-o-lang-185250106171924561.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

در مسیر فتح فو سا فین، در جنگل خزه‌های پریان گم شده‌ام
امروز صبح، شهر ساحلی کوی نون در مه «رویایی» است
زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول