Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

ادبیات و سرنوشت انسان

(GLO)- دوران جدیدی که حزب ما بر هدایت کل ملت به سوی آن تمرکز دارد، به عبارت ساده، دورانی است که در آن همه در ملت خوشحال هستند. یا همانطور که عمو هو به سادگی گفت - "... مردم ما کاملاً آزاد هستند، همه غذا برای خوردن، لباس برای پوشیدن دارند، همه می‌توانند به مدرسه بروند".

Báo Gia LaiBáo Gia Lai20/10/2025

و طبیعتاً، ادبیات ویتنامی نیز باید با این آرمان همراه شود.

از دوران باستان تا به امروز، ادبیات، چه شعر و چه نثر، برای بقا و پیشرفت، باید درباره سرنوشت انسان بنویسد. انسان‌ها باید موضوع اصلی ادبیات باشند و خالقان باید میل به بیان سرنوشت انسان را در عمیق‌ترین اعماق از دیدگاه‌های مختلف پرورش دهند.

به عبارت دیگر، آنچه با گذشت زمان باقی می‌ماند، عمیقاً به مردم وابسته است، از زمان‌های قدیم چنین بوده و تا ابد نیز چنین خواهد بود.

۱. شاعر بزرگ سلسله تانگ - دو فو، اشعاری درباره سرنوشت بشر، از طریق سرنوشت شخصی خودش، سروده است و اشعار او هزاران سال است که باقی مانده است.

برای مثال، در شعر «مائو ốc vi thu phong số phá ca» (سرود کلبه کاهگلی ویران شده توسط باد پاییزی) که در سال ۷۶۱ سروده شده است، دو فو نوشت: «آرزوی خانه‌ای با هزار اتاق دارم/ در سراسر جهان، محققان فقیر خوشحال هستند/ باد و باران نمی‌لرزند، به محکمی یک میز سنگی/ افسوس! آن خانه کی در مقابل چشمانم استوار خواهد ماند/ فقط کلبه من خراب خواهد شد، من از سرما یخ خواهم زد!» (ترجمه شده توسط شاعر خونگ هو دونگ).

دو فو از درد و سرنوشت شخصی خود، درد کل جامعه و مردمش را گشود. و آرزو کرد که «خانه‌ای با هزاران اتاق» داشته باشد که «تمام جهان» را از باران و آفتاب محافظت کند، تا «دانشمندان فقیر همه شاد باشند». از سرنوشت شخصی، گشودن سرنوشت مردم به طور کلی، این شعر دو فو است.

بسیاری از ما داستان کوتاه فوق‌العاده‌ی نویسنده‌ی روسی، میخائیل شولوخوف، را فراموش نمی‌کنیم، عنوانی که گویای همه چیز است - سرنوشت بشر.

این داستان در سال ۱۹۵۷ نوشته شده است، درباره یک سرباز ارتش سرخ شوروی پس از جنگ بزرگ میهنی. او مرخص شد اما به زادگاهش بازنگشت، بلکه به روستای یکی از دوستانش رفت، به عنوان راننده کامیون کار کرد و به مناطق مختلف کالا حمل می‌کرد و گندم به شهر می‌برد. او در آنجا با کودکی آشنا شد که در اثر جنگ یتیم شده بود.

او که دلش برای کودک تنها می‌سوخت، او را به فرزندی پذیرفت. اما سرنوشت هنوز به او آرامش نداده بود. او شغلش را از دست داد و هر دو برای یافتن زندگی جدید به افقی دوردست رفتند...

نویسنده، پدر و پسر را تماشا می‌کرد که به تدریج در دوردست‌ها ناپدید می‌شدند، در حالی که قلبش آکنده از اندوه بود. داستان کوتاه اینگونه متولد شد، داستانی کوتاه - بسیار کوتاه، اما توسط خوانندگان به عنوان ژانری «حماسی کوچک» طبقه‌بندی شد.

میخائیل شولوخوف بعداً در سال ۱۹۶۵ به خاطر کل مجموعه آثارش جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد، که در آن داستان کوتاه او با عنوان «سرنوشت بشر» به خاطر انسانیتش به طور گسترده مورد استناد قرار گرفته است.

شماره-انسان.jpg

اثر هنری «کنگره نظامی لشکر پنجم» اثر هنرمند هوین فونگ دونگ در سال ۱۹۶۵ خلق شده است.

۲. وقتی شعر حماسی «آنان که به دریا رفتند»، اولین شعر حماسی‌ام را نوشتم، آن را به عنوان فرآیند خودآگاهی‌ام درباره مردم، درباره رفقایم، درباره آنچه هنگام پیوستن به نبرد مشترک دریافت کرده‌ام، در نظر گرفتم.

در این شعر حماسی بیتی وجود دارد، وقتی درباره پسران پیک می‌نوشتم، مشعل قلب دانکو را به یاد آوردم که در جنگل شب می‌درخشید. اما آنها مانند مشعل دانکو تنها نبودند.

پسرهای رابط، تنها در جنگل در شب، همیشه با اعتماد به نفس و نترس بودند زیرا می‌دانستند که رفقایی آنها را احاطه کرده‌اند. پسر رابط هنگام خواندن آواز در مورد جنگل‌های شرق، احساس می‌کرد که درختان جنگل نیز رفقای او هستند - «در آن زمان، پسر رابط کوچک، در حالی که مسیر را علامت‌گذاری می‌کرد، به آرامی آواز می‌خواند/آواز جنگل‌های شرق/جایی که ما سال‌هاست در آن زندگی می‌کنیم/هر تکه تاریکی را پس می‌زد/تاک‌های شبح‌وار را قطع می‌کرد/هر رگه از نور سبز خورشید را گرامی می‌داشت».

من از افسر رابط آموختم، وقتی که رفاقت را از طریق هر آهنگ، هر نفس احساس کردم. واقعیت نبرد آن آگاهی را به من داد، چیزی که قبل از ورود واقعی به میدان نبرد نداشتم - "آهنگ و آتش/ من در نور همه راه می‌روم" (کسانی که به دریا می‌روند). برای اینکه بتوان در نور همه محکم راه رفت، باید دانست که تنها بخش بسیار کوچکی از کل است و باید به آن کل نزدیک باشد.

به یاد دارم، در آن زمان، بیشتر رابط‌ها بسیار جوان بودند، اما تجربه میدان نبرد آنها بسیار قدیمی بود. رابط‌ها در میدان نبرد شرق، سختی‌های میدان نبرد شرق را داشتند، رابط‌ها در میدان نبرد مرکز و جنوب غربی، خطرات مناطق به شدت مورد مناقشه آنجا را. من خوش‌شانس بودم که انواع مختلفی از میدان‌های نبرد را تجربه کرده بودم و این فرصت را داشتم که توسط رابط‌های زیادی راهنمایی شوم.

«من در نور همه راه می‌روم» یعنی راه رفتن در نور هم‌تیمی‌هایم، راهنمایانم، و به طور کلی‌تر، من در میان مردم و با آنها راه می‌روم، توسط مردم بزرگ شده و محافظت می‌شوم. شاید چنین چیزی فقط در ویتنام اتفاق بیفتد.

۳. با ایمان راسخ، امید و هدفی روشن، مردم می‌توانند بر تمام مشکلات، از جمله ویرانی و تخریب جنگ، غلبه کامل کنند تا زندگی آزاد، صلح‌آمیز و شادی بسازند. و با آرزوی خلق برای ملت، نویسندگان می‌توانند وظیفه «منشی زمان» را به خوبی انجام دهند.

بسیاری از شاعران و نویسندگان ویتنامی جنگ‌ها را تجربه کرده‌اند، مستقیماً در جنگ‌ها شرکت داشته‌اند و جنگ را درک کرده‌اند، بنابراین نمی‌توانند مضمون «سرنوشت بشر» را در آثار خود نادیده بگیرند. استعداد تعیین می‌کند که اثر چقدر دوام خواهد داشت، اما شما باید قبل از اینکه به مدت زمان ماندگاری آن فکر کنید، آن را بنویسید.

یا همانطور که میخائیل شولوخوف توصیه کرد - فقط بنویس، هر چه که بشود، می‌شود!


منبع: https://baogialai.com.vn/van-hoc-va-so-phan-con-nguoi-post569704.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

گل‌های «غنی» که هر کدام ۱ میلیون دونگ قیمت دارند، هنوز در ۲۰ اکتبر محبوب هستند.
فیلم‌های ویتنامی و سفر به اسکار
جوانان در زیباترین فصل برنج سال برای بازدید به شمال غربی می‌روند
در فصل «شکار» نیزار در بین لیو

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

ماهیگیران کوانگ نگای پس از صید میگو، روزانه میلیون‌ها دونگ به جیب می‌زنند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول