
گمشده در روستای هانوک
روزهای من در کره درست در زیباترین فصل این کشور گذشت. و پاییز در این سرزمین، برای من، با زرد شدن درختان جینکو جلوی خانهام و میوههای ریز دادن درختان خرمالو آغاز میشود.
باران پاییزی گهگاه در کنار روستای کوچک متوقف میشود و نمنم باران، رویایی از پنجره بیرون میبارد. در یک آخر هفتهی آرام، در مسیر کنار رودخانه که پر از شقایقهای رنگارنگ و ردیفهای شبدر است، پرسه میزنم و راهم را به سمت روستای هانوک پیدا میکنم. این روستایی است که در دوران سلسلهی باستانی چوسون ساخته شده است، با سقفهای کاشیکاری شدهی خزهدار و پوشیده از برگهای زرد.
اینجا، حس میکنم به گذشته برگشتهام، انگار در باد و طوفان قدیمی با خواجهی بدجنس و شاهزادهی فیلم «مهتاب کشیده شده توسط ابرها» - یک درام تاریخی معروف که در ساختمانهای باستانی اینجا فیلمبرداری شده - گم شدهام.
و زیر ردیف درختان صد ساله جینکو با برگهای زرد درخشان، بسیاری از دختران خجالتی با هانبوکهای رنگارنگ و سنجاق سر، با حالتی بشاش برای عکسهای یادگاری ژست گرفتهاند. لبخند دختران مانند آفتاب است و رهگذران را به خود جذب میکند تا به آنها نگاه کنند، به اندازه کافی جذاب و به اندازه کافی درخشان برای یک جوان پرشور.

از پشت بامهای باستانی عبور میکنیم، وارد تونل میشویم، جایی که دو شخصیت اصلی فیلم «۲۵ سالگی، ۲۱ سالگی» برای خداحافظی با یکدیگر ملاقات کردند - همچنین وداع جوانی، و با اندوه در مورد وصال و جدایی فکر میکردند.
سپس به درون جنگلی از برگهای قرمز افرا که مانند ستارههای درخشان میدرخشیدند، قدم گذاشتم و ناگهان آهنگ قدیمی وو را خواندم: «پاییز بر من، بر رویای دیروز، میبارد»، به گذر پاییز و آمدن زمستان فکر میکردم، و به رویاهایی که پاییز مرا به خواب میبرد، رویاهایی که هنوز کامل نشدهاند...
فصل تعطیلات
پاییز همچنین فصل جشنوارهها است. این فصل، چوسئوک است - روزی که خانوادهها برای تماشای ماه و خوردن سونگپیئون - کیک برنجی نرم، گرد و شیرین - دور هم جمع میشوند.
یا جشنواره سالانه بیبیمباپ در ماه اکتبر که در خیابانهای جئونجو - پایتخت آشپزی و زادگاه بیبیمباپ معروف - برگزار میشود. در آنجا، مردم در خیابانها رژه میروند، از کاسههای بزرگ برنج مخلوط با هم لذت میبرند و برای برداشت فراوان دعا میکنند.
پاییز فصلی است که خرچنگها در بهترین حالت خود هستند. همانطور که مردم اغلب میگویند، پاییز فصل لذت بردن از گل داوودی، تماشای ماه و خوردن خرچنگ است.
از میان برگهای در حال تغییر عبور کنید، به سمت جنوب به یونسو - شهری ساحلی - بروید، در صف معروفترین رستوران کوچک (در کره، رستورانهای معروف اغلب مکانهای کوچکی هستند) منتظر بمانید تا از خرچنگ معروف سس سویا لذت ببرید.
پوسته را جدا کنید، گوشت شفاف خرچنگ با سس سویا مخلوط میشود، شیرین است اما اصلاً طعم ماهی ندارد. کمی فلفل سبز تند اضافه کنید و میتوانید طعم چهار فصل را بچشید.
از در که بیرون را نگاه میکردم، دریای آبی آسمان پاییزی دیده میشد، تلهکابین دولسان به آرامی در حال حرکت بود و داخل رستوران گرم، یک قابلمه داغ کباب خرچنگ کیمچی داغ قرار داشت.

یا یک روز صبح، به بوسان بروید و طلوع خورشید را در ساحل هائونده تماشا کنید، دریای پاییزی امواج آرام و آفتاب ملایمی دارد. بعد از ظهر، بلیط قطار آبی بخرید تا بنشینید و قطار را تماشا کنید که به آرامی از کوه بالا می رود و چشمانتان را باز می کند تا منظره کامل ساحل بوسان را ببینید.
سپس در امتداد ساحل پرسه بزنید، و گهگاهی آتشبازیهایی را تماشا کنید که ناگهان کسی روشن میکند و در شب میدرخشد.
جاده آشنایی که هر صبح و عصر از آن به خانه می روم با ردیف هایی از برگ های افرای قرمز و درختان جینکو با برگ های زرد روشن، داستان سوگند و انتظار یک عشق نوجوانی را در کتاب کونان بادبزن شکل به یاد می آورم.
ساختمان قدیمی کناری، درخت خرمالو کم کم برگهایش را میریزد تا به میوههای گرد و تپلش غذا بدهد. نفس عمیقی بکش، بدان که زمین و آسمان در چرخهای ابدی هستند. اما این پاییز خاطراتم را طلایی خواهد کرد، مهم نیست چند فصل دیگر از زندگیام بگذرد...
منبع: https://baoquangnam.vn/vang-thu-xu-han-3141935.html






نظر (0)